آرت کافه:داریوش مهرجویی فیلمساز پر تلاشی است که سال هاست برمبنای ادبیات فیلم میسازد. از این جهت سینمای مهرجویی با ادبیات گره خورده است وعلیرغم اقتباسهای متعدد، همواره حضور خود را با عنوان یک فیلمساز مؤلف تثبیت کرده است.
می دانستم که رمان شاخص «همسایهها» نوشته زندهیاد احمد محمود قرار بود توسط داریوش مهرجویی تبدیل به سریال تلویزیونی شود و برای نخستین بار می رفت که اهواز جغرافیای روایت کودتای بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ می شد،اما به دلایلی این اتفاق نیفتاد. سؤال اینکه چرا این کار عملی نشد؟ همواره در پس ذهنم بود.سال ۱۳۸۷ در جشنواره فیلم فجر، مهرجویی را در سالن سینما استقلال دیدم که گرم صحبت با فرانچسکورزی فیلمساز شهیر ایتالیا بود . من از نزدیک شدن به مهرجویی و طرح سؤال صرف نظر کردم. پس از آن به طور اتفاقی به سینما رفتم و از قرار معلوم آنجا هم لوکیشن فیلم «میکس» بود ، خب طبیعی بود که آنجا نمیشد طرح سؤال کنم. سال ۱۳۸۱ درجشنواره سینمای اجتماعی آبادان با مهرجویی قرار گفت و گو گذاشتم که پرواز او جا به جا شد و سریع تر به تهران رفت. سال ۱۳۸۲ که فیلم مستند «قلمرنج» را درباره احمد محمود شروع کردم، برنامه ریزی کردم با مهرجویی در این خصوص گفت و گو کنم، اما این بار مهرجویی درگیرودار تولید «مهمان مامان» بود. حالا مهرماه ۱۳۸۴است ومستندم هنوز در حال تولید. با مهرجویی این بار در خانهاش قرار میگذارم و میروم که از تمامی جوانب آن همنویسی و البته درباره پرداخت او به ادبیات به گپ بنشینم. وارد خانهاش که میشوم، انگار به لوکیشن فیلمی از او آمدهام. همان خانه شناخته شده هامون و درخت گلابی و پری و لیلا و شمایل یک هنرمند پرسشگر وآمیخته به جهان فلسفه. همان جا که جناب مهرجویی گفت:«من از شما خواهش میکنم همینطور که با من تماس گرفتید و آدرس منزل مرا پیدا کردید و آمدید؛ همت کنید و یک نسخه از فیلمنامه همسایه ها را هم به من برسانید. خیلی ممنون میشم».
این گفت وگو با محوریت فیلمنامه گمشده «همسایه ها» شد تیتر و عکس یک روزنامه شرق و فیلمنامه «همسایه ها» پیداشد. این گفت وگو البته روزنه هایی را به تاریکی های تاریخ معاصر اهوازگشود که تا آن مقطع کسی از زبان مهرجویی نشنیده بود. مهرجویی ازفیلمسازان محبوب من از دیرباز بوده است و بخشی از محبوبیت اش مدیون نگاه عمیق او به ادبیات است. این فیلمسازکهنه کار،۸۰ ساله شد.
حبیب باوی ساجد
@nasrodinmolla