بعدی
like
درنگی برفیلم سینمایی «متری شش ونیم»

حرکت در سطح

‏. ‏(‏۱۵-‏شهریور-‏۱۳۹۸)

تولید فیلم هایی همانند«متری شش ونیم» تابع نظام تهیه کنندگی وسرمایه های کلان است و این طریق اگر برای روستایی قبل از ۳۰ سالگی طی شده است،امکان دارد برای دیگران هیچ گاه طی نشود.

آرت کافه-حبیب باوی ساجد:هرکس یک سکانس فیلم بلند داستانی کارگردانی کرده باشد،بی شک می داند که اجرای«متری شش ونیم» چقدر دشوار است،اما این دشواری که گاهی مخاطبان خاص راهم تاحد مرعوب شدن می برد،سطح فیلم است و حال اینکه عمق فیلم عاری ازایجاد چنین مرعوبیتی است‌، چون اساسأ درعمق حرکت نمی کند.جایی هم که می توانست عمیق شود، با محافظه کاری فیلمساز(علی رغم ظاهرمعترض فیلم) فورا ازحرکت درعمق پرهیزکرده است. برای نمونه درخشان ترین نقطه عطف فیلم،جایی که ناصرخاکزاد نزدقاضی، صمد رامتهم به دزدی دوکیلوشیشه می کند.این فراز می توانست مسیرفیلم را به کلی تغییربدهد و حتی جای پلیس وقاچاقچی را با هم جابه جا کند واین دو را می شد درهمان بازداشتگاه شلوغ رو در روی هم قراربدهد وعملا همان تلاشی که قاچاقچی برای آزادی اش می کند،پلیس نیز برای خود خواهد کرد،اما می بینیم با محافظه کاری آشکار،فیلمساز از این نقطه عطف به سادگی می گذرد و بعد پلیس به سادگی بیشتر باموبایلش(درحالی که به دستش دستبند خورده است واین یعنی قانون برای همه برابر است، اماموبایلش را ازاو نگرفته اند!!) تماس می گیرد که فورا تصاویر دوربین مداربسته کشف مواد مخدر را برای صحت ادعا و رفع اتهام ازخود به قاضی ارائه دهند.باری،«متری شش ونیم» درسطح حرکت می کند و انصافا فیلمساز در اجرای فضاهای به ظاهرعمیق تلاش شگرفی کرده است که در نگاه بیرونی تأثیرگذار است،اما در نگاه درونی فاقد هیچ گونه تأثیری است.برای نمونه بازداشتگاه شلوغ که بهترین اش را در هزاران فیلم دیده ایم،آن قدر از درون سطحی برخوردار است که مخاطب نکته سنج با خود می اندیشد اگردراین بازداشتگاه یکی دو نفرمی بودند چه اتفاقی می افتاد!؟آن تلفن کردن درتوالت که به شکل مضحکی بدل به کیوسک تلفن عمومی شده است، چیست؟بازداشتگاهی که دوربین مداربسته دارد،این قدر بی در و پیکراست که توالت آن شده است تلفنخانه و پلیس بی خبر است!؟آن مرد افلیج توزیع کننده مواد مخدر چرا آن قدربرای فیلمساز اهمیت دارد که تا پایان فیلم مدام پای او و بچه اش را وسط می کشد!؟یک بارفهمیدیم که بچه اش رامی خواهد جای خودش به عنوان توزیع کننده جا بزند که به همین علت احساس انسانی خاکزاد درخصوص عطوفت اش به بچه ها را فهمیدیم،یک بار همان بچه واسطه دزدیده شدن قرص می شود که همین دزدیده شدن بهانه ای می شود برای انتقال خاکزاد به سلول انفرادی. بارسوم وچهارم پای این پیرمرد افلیج وپسربچه رانزد قاضی کشیدن چه معنا دارد جزهمان گریه انداختن بچه ومثلا اشک گرفتن فیلمساز ازمخاطب!؟ نامزد ناصرخاکزاد چی بود!؟برای چی او باید بیاید وناصر را لوبدهد!؟ چون دختراست وخوشگل است و فیلمی سراسرمردانه وچرک مردگی همانند «متری شش ونیم» نیاز به قدری زیبایی زنانه دارد!؟زیبایی باید درعمق باشد،نه درظاهر.حرکات ژیمناستیک کودک درزندان و درحالی که همه با دعوا ازملاقات خارج می شوند و این کودک را فراموش می کنند،زیبا وتأثیرگذاراست،نه بزک دوزک مثلاعشوه های معصومانه نامزد ناصر.چیزهایی که نامزد ناصرگفت،با اندکی تغییر، دایی نامزد ناصر نمی شد بگوید وناصر را لوبدهد!؟قهرمان فیلم از نگاه فیلمساز بی اندکی شک وتردید،ناصراست، نه پلیس. پس چرا درعین حال فیلمساز کوشش می کند در فرازهایی از فیلم،پلیس رامثبت نشان دهد!؟(این همان محافظه کاری فیلمسازاست که در روبنای فیلم بدل به فیلمی صریح است،اما در زیربنا مطلقاچنین نیست).وقتی که ناصر مکان ژاپنی را لو می دهد، برادرش(وحید) آن جا با ماشین چه می کند؟!پلیسی که درآن موقعیت به تردد مورچه هم مظنون است،به راحتی ازکنار وحید می گذرد!؟بعد هم وحید همان جا ماشین را پارک می کند و تکیه برماشین عملیات بازرسی پلیس راتماشا می کند!؟درانبار ژاپنی انفجارمهیبی رخ می دهد،اما یک مشت خاک هم به سر و صورت ناصر و پلیس که همان جا هستند پاشیده نمی شود!؟این هم یکی دیگرازصحنه های مرعوب کننده ای که درباطن اش مطلقا چیزی ندارد. بی گمان اگر قرارمان بر بررسی جزء به جزء فیلم باشد،درمجال فراخ تری می توان ضعف های فراوان دیگری را آشکارکرد؛ضعف هایی که با اجرایی شلوغ (مثلا چند صد هنرور معتاد) و دوربینی سیال که دربسیاری موارد میزانسن ها به سرانجام نمی رسند، تدوینی که به آشکارترین شکل ممکن خودش را به رخ می کشد، بازی تکراری اغلب بازیگران (منهای بچه ها) سعی درارائه یک فیلم اجتماعی رئالیستی عریان دارد، اما بی شک فیلمساز علی رغم کوشش بسیارش،با مرعوبیت اجرای ظاهری،از رسیدن به عمق فضا وآدم ها ناتوان بوده است. بی گمان سعیدروستایی ازلحاظ استفاده ازظرفیت بدنه سینمایی کشور، ازمیان همنسلان خودموفق ترین است، اما درعین حال نسل حاضر فیلمسازان کشور(خاصه آنان که خارج ازمرکز زندگی می کنند) عمیقا به این باور ایمان داشته باشند، لزوما طی طریق روستایی و برخی دیگر از فیلمسازان جوان مرکز که امروزه در بدنه سینمایی کشور نام های مرسوم هستند،ملاک ارزش یابی سینمایی آنان نباشد و داشته های بومی شان مباد که قربانی شهریت سطحی تحمیل شده به آثارشان شود.به سخن دیگر؛ تولید فیلم هایی همانند«متری شش ونیم» تابع نظام تهیه کنندگی وسرمایه های کلان است و این طریق اگر برای روستایی قبل از ۳۰ سالگی طی شده است،امکان دارد برای دیگران هیچ گاه طی نشود. برای همین است که سینمای شخصی کم هزینه وعمدتا بومی بشدت مهم است. کافی است به این نوع ازروایت های فردی ومستقل ایمان داشته باشیم.
@nasrodinmolla


یادداشت حبیب باوی ساجد  متری شش ونیم  سعید روستایی