آرت کافه- حبیب باوی ساجد :چیزهایی هست که گفتنش زبان را می سوزاند ونگفتنش مغز استخوان را (آنچنان که احمدشاملوگفت). عکس آندری تارکوفسکی در جمع سانسورچی های دولت شوروی از آن دسته عکس هایی است که مغز استخوان رامی سوزاند؛بدجوری هم می سوزاند.این مرد که چنین با اعتماد به نفس وسط این جمع ایستاده است، نه متهم است،نه مسوول ونماینده مجلس که تظاهربه چیزی ورای شخصیت حقیقی اش بکند.این مردفیلمساز است،اما نه شبیه همه که همه ارزش واعتبارش دراین است که خودش بود. این مرد پیشگو و پیامبر نبود،اما آثارش هم پیشگویانه است وهم معنوی،ولی این وسط چه می خواهد که چنین ایستاده است؟بهتر است بپرسم این آدم هایی که دورمیز و اتو کشیده نشسته اند ازاوچه می خواهند؟این آدم های به ظاهرمرتب وبا ادب،سانسورچی های سینمای شوروی اند.این ها بسان گرگ هایی اند که یک آهوی زیبا و یا یک اسب اصیل را احاطه کرده اند تا یکسره او را بدرند و حتی استخوان هایش را هم چال کنند!!غافل از اینکه تاریخ حتی یک نام کوچک ازاصحاب سانسور در حافظه اش نمانده، اما نام این مرد هر روز در جایی ازجهان زاده می شود.واقعا چرا باید دستگاه سانسور به خودش اجازه بدهد بگوید چه چیزی دراثر هنری باشد یا نباشد!؟این چیز راچه کسی بهتر ازهنرمندی که با عرق ریزان روح تن به خلق اثرش داده است می فهمد؟ ای بسا من با چنین صحنه هایی تا امروز روبرو هستم و دردناک تراین که سانسور گاهی از زبان کسانی گفته می شود که خود را صاحب اندیشه وهنر وعقیده می دانند!!کسانی که چه بسا حتی گاهی کارهنری هم می کنند!!میزانسن ایستادن این مرد و این نشستگان به ظاهر محترم را یک میلیارد!! بار در زندگی آزموده ام. ای بسا در نهایت از زبان شان مثلا شنیده ام که :به جمع احترام بگذار و بنشین وصدایت رابلندنکن!! در حالی که ایستادن هنرمند مقابل این آدم ها، یعنی اجتناب ازکنارآنها نشستن است.صدای بلند،یعنی اینکه علیه عقاید شما شورش می کنم.بی ادبی،سرک کشیدن درآثارهنری است و تأویل وتفسیر فرامتنی است که خواهان متهم کردن هنرمند است. سانسور درابعاد مختلفت و درمیان شخصیت های گونه گون تبلور می یابد؛ممکن است یک انسان اتوکشیده ای که حتی عطر ادکلن اش از توی عکس هم به مشام مابخورد، سانسورچی باشد.برای حذف سانسور، باید از خودمان بیاغازیم؛ کجای زندگی مان دچار خود سانسوری شده ایم؟من آن کس که فریاد می زند را خوشتر دارم تا آن کس که باتوطئه سکوت سعی در حذف واتهام دارد. من هرآن کس که برجای خودش ایستاده است را ستایش دارم؛حتی اگردافعه داشته باشد؛ به شرط اینکه خودش باشد. آنچنان که جناب آندری تارکوفسکی فقید دراین عکس به این شکل درجلسه سانسورچی های فیلم هایش درشوروی ایستاده است.
@nasrodinmolla