آرت کافه-سیدرضااورنگ:مدرسه ملی سینمای ایران نیز مانند بسیاری از نهادها و سازمانهای عریض و طویل و غیرکاربردی،یکباره از آستین وزارت ارشاد سر برآورد!اینکه چه کسی یا کسانی تشخیص داده و به این نتیجه رسیدهاند چنین مرکزی،خلقالساعه دایر شود خدا میداند و ازمابهتران!
سوال اینجاست،مدرسه ملی سینمای ایران که با هزار سلام و صلوات و سر و صدای تبلیغاتی،بهزور میخواهد برای خود جایی باز کند،قرار است چه دستهگلی به آب دهد که دیگر نهادهای سینمایی به آب ندادهاند؟!گمان نمیرود بلایی مانده باشد که عدهای تمامیتخواه و کارمند مسلک بر سر سینمای ایران نیاورده باشند.
اگر مدیران کارنابلد احساس کردهاند که سینمای ایران احتیاج به چنین مرکزی داشت و دارد،چرا در مرکز اسلامی فیلمسازی(باغ فردوس) را تخته کردند و رویش ماله کشیدند؟!باغ فردوس،بی شک مهمترین و کاربردیترین مرکز سینمایی در ایران بود و هست،خروجیهای این مرکز شاهدی بر این مدعاست.بسیاری اذعان دارند باغ فردوس از تمام مراکز دانشگاهی که سینما در آن تدریس میشد بهتر و کاربردیتر بود.اکنون بسیاری از فارغالتحصیلان باغ فردوس بهطور حرفهای در سینما و تلویزیون مشغول کار هستند.
استادانی که در آن زمان در این مرکز تدریس میکردند،اصلا قابل مقایسه با کسانی نیستند که اکنون در مدرسه ملی سینما یا در مراکز دیگر به کار آموزش مشغول هستند.بهجز یک استاد که استاد همه است و عدهای انگشتشمار،دیگرانی که جذب مدرسه سینمایی شدهاند،شایستگی و توان تدریس در این مرکز را ندارند.
شخصی که مدام گرد جهان میگردد و بعد از مدتی عذرش را میخواهند،آیا شایسته است در این مرکز آمد و رفت کند؟اگر به کار میآمد که همان خارجیها پیش خود نگه داشته و بهرهکشی میکردند!کارگردانی که هنوز در کار خود مانده و فیلمهایش یکی بعد از دیگری در گیشه شکست میخورد،چه چیزی میخواهد به هنرجویان آموزش دهد؟اگر علم و هنر کارگردانی را خوب بلد بود که در فیلمهای خویش به کار میگرفت!
واقعا با وجود ضعفهای بیشماری که در امر آموزش سینما در رشتهها مختلف در ایران وجود دارد،چه لزومی داشت که مرکزی به نام مدرسه ملی سینمای ایران را راهاندازی کنند؟ اگر قرار بود در بخش آموزش سینمای ایران اتفاقی بیفتد که تا کنون افتاده بود!بهجای اینکه یک مرکز جدید و پرخرج راه بیندازند،کمک به مراکز دیگر میکردند.صدها مرکز آموزش سینمایی در کشور وجود دارد،چقدر خروجی داشتهاند؟چرا تاثیر آن را در سینمای ایران نمیبینیم؟سینمای ایران،قویتر که نشده هیچ،بلکه بسیار ضعیفتر از گذشته است.
اینکه شخصی بهعنوان استاد سر کلاس برود،اما اتفاق خاصی را رقم نزند،بودن و نبودنش چه فایده دارد؟مگر هرکس چند جلد کتاب خواند و تعدادی واحد دانشگاهی گذراند میتواند به مقام معلمی برسد؟!سینمای ایران هنوز در الفبای این هنر-صنعت مانده است،مدرسه عالی چه چیزی را میخواهد درس بدهد و برای چه کسانی؟ دور همی را که نمیتوان کلاس نامید،آن هم کلاس سینمایی که جای سوال و جواب دو طرفه است.دانشجو در مرحله اول باید علاقهای خاص به این رشته داشته باشد،بعد استعدادی نهان یا عیان تا بتواند در این رشته تحصیل کند و به موفقیت برسد.
آقایانی که مدرسه ملی سینمای ایران را راه انداختهاید،خود شما بهتر از هرکسی واقف و مطمئن هستید که هیچ تحولی در این سینمای رو به موت نمیتوانید ایجاد کنید،چرا بیهوده بیتالمال و اوقات هنرجویان را هدر میدهید؟این بهخوبی از برخی مدرسانی که انتصاب کردهاید مشخص است.اگر استادانی هم در مرکز شما وجود داشته باشند که توانایی تدریس دارند، یا به خاطر مشکلات زندگی است یا در رودربایستی گیر افتادهاند. اگر غیر از این بود محال بود در چنین مراکزی تدریس کنند.
احترام تمام استادان واقعی و توانمندی که از آنان آموخته و میآموزم بر من واجب است و همیشه و همهجا کلاه خود را برای آنان از سر برداشته و برمیدارم.خودشان نیک میدانند که منظور نگارنده آنان نیستند.منظور کسانی هستند که با خواندن چند جلد کتاب و چند واحد درسی خود را علامه دهر میدانند.
نگارنده با توجه به شناختی که از سینمای ایران،مدیران و دستاندرکاران سینما دارد،برایش مانند روز روشن است که سر مدرسه عالی سینما نیز دیر یا زود به سنگ سخت خواهد خورد! زیرا مدرسه ملی سینمای ایران،شعاری توخالی و غیرکاربردی است!