آرت کافه-سیدرضا اورنگ: سینمای هالیوود معبود بسیاری از سینماگران جهان است. هر کدام از آنان در سر آرزوی حضور در هالیوود را میپرورانند، کارگردانان برای کارگردانی و بازیگران برای بازیگری. تعدادی به این آرزو رسیده و برای خود نامی دست و پا کردهاند و بسیاری نیز هنوز در حسرت این آرزو میسوزند. این آرزو تنها محدود به سینماگران و بازیگران خارجی نمیشود، بلکه فیلمسازان و بازیگران آمریکایی نیز این آرزو را با خود یدک میکشند. کسب شهرت از طریق پرده نقرهای، افتخاری است که نصیب هر کسی نمیشود. هالیوود دریایی است پر از مرواریدهای ریز و درشت و رنگارنگ.
یکی از این مرواریدهای درخشان که پس از گذشت نزدیک به ۶۰ سال هنوز درخشش خود را از دست نداده، رابرت ردفورد بازیگر و کارگردان سرشناس هالیوود و جهان است. این هنرمند با اینکه در هالیوود به شهرت جهانی رسید، اما هرگز عرصه فیلمسازی را محدود به هالیوود ندید. او فیلمسازی است مستقل که همواره از سینمای مستقل حمایت کرده است.
رابرت جوان از سال ۵۸ فعالیت هنری خود را با نقش آفرینی نقشهای کوچک در تئاتر و تلویزیون آغاز کرد. سال ۱۹۶۲ نقش کوچکی را در فیلم «شکار جنگی» به عهده گرفت. سیدنی پولاک کارگردان مطرح سینما و تئاتر نیز کار سینمایی خود را با همین فیلم آغاز کرد. سیدنی پولاک با اعتماد به تواناییهای ردفورد نقش اول برخی از فیلمهای خود را به او سپرد. بازیگر مو طلایی هالیوود همچنان بر مسیر پیشرفت گام بر میداشت. وی سال ۱۹۶۶ در سه فیلم بازی کرد که همبازیهای او جین فوندا و ناتالی وود بازیگران مطرح هالیوود بودند. این فیلمها آثاری متفاوت بودند که تأثیر مهمی بر دید هنری و شیوه بازیگری ردفورد گذاشتند. نقش رابرت جوان در این فیلمها به عنوان جوانک مو طلایی هالیوود تثبیت شد. وی ایفاگر نقش جوانی سرزنده، اما ساده بود که در بزرگی همچنان به بازیگوشی و شیطنتهای کودکی ادامه میدهد. سال ۱۹۶۹ اتفاق بزرگی در زندگی هنری رابرت ردفورد افتاد، زیرا وی در این سال در فیلم کارگردان صاحب سبک سینما جرج روی هیل بازی کرد.
وسترن «بوچ کسیدی و ساندنس کید» فیلمی بود که او در کنار بازیگر بزرگ هالیوود پل نیومن در آن به هنرنمایی پرداخت، بازی در این فیلم بر شهرت ردفورد بیش از پیش افزود. سال ۱۹۷۳ دوباره در فیلم «نیش»ساخته به یادماندنی جرج روی هیل همبازی پل نیومن شد. این فیلم نام رابرت ردفورد را بر سر زبانها انداخت. دهه ۷۰ اوج زندگی هنری وی بود اما در دهه ۸۰ در عرصه بازیگری موفقیت گذشته را نداشت. رابرت ردفورد با بازی در فیلمهای سیاسی مانند: «همه مردان رییس جمهور» و «سه روز کندور»علاقه خود را به نقش آفرینی در این گونه فیلمها نشان داد. وی سال ۱۹۸۰ روی به کارگردانی آورد و «مردم معمولی» را تولید و اکران کرد. این فیلم یک درام خانوادگی انتقادی بود که جایزه اسکار را برای ردفورد به ارمغان آورد.
او سینما را پیش از همه چیز یک رسانه فرهنگی میشناسند، نه تنها ابزاری برای سرگرم کردن. ردفورد عقیده داشت: هالیوود جریان اصلی سینمای آمریکاست، اما این جریان، نه نماینده تمام فیلمهاست و نه نماینده بهترین فیلمها. فیلمهایی که با این جریان اصلی همخوان نباشند، هیچ شانسی برای پخش و نمایش به دست نمیآورند. این فیلمها محکوم به شکست هستند و به بوته فراموشی سپرده میشوند. در چهار گوشه جهان فیلمهایی در سبکها و قالبهای غیرتجاری تولید میشوند که در چارچوب جریان اصلی نمیگنجند.
وی حمایت از سینمای مستقل را وظیفه مدنی خود به عنوان یک شهروند لیبرال میداند، زیرا به باور او، سلطه مطلق جریان اصلی، اصل آزادی بیان و تنوع آفریدههای هنری را به خطر میاندازد. وی در گفتوگویی با بی. بی. سی گفته بود: صداهای بسیاری را خاموش میکنند یا به نظرات و دیدگاههای مخالف انگ میزنند. به نظر من این جریانی ناسالم و بینهایت خطرناک است.
ردفورد سال ۱۹۸۱ در ایالت یوتا انستیتوی سینمایی ساندنس را تاسیس کرد. سالهای بعد آن را با فستیوال فیلم، مجموعه سینمایی ساندس و کانال تلویزیونی تکمیل کرد.
او را باید به نوعی پرچمدار سینمای مستقل دانست. جشنواره ساندنس به همت ردفورد، اکنون محل نمایش فیلمهای کوتاه، مستند و بلند سینمایی مستقل است که از استقبال جهانی برخوردار است.
وی در فیلمهایی که کارگردانی و تهیه کرده، تنها به وجه سرگرم کننده آن توجه نداشته، بلکه به آن به عنوان بازتاب دهنده مشکلات اجتماعی و سیاسی نگریسته است. وی هرگز علاقه خود را برای ساخت فیلمهای سیاسی کتمان نکرده و همواره در فیلمهایی که تولید کرده بر آن پافشاری داشته است.
رابرت ردفورد، در عرصه بازیگری، کارگردانی و تهیهکنندگی سردمدار جریانی است که به سینمای مستقل شهرت یافته است. دیدگاههای استقلال طلبانه او باعث شده مخالفانی نیز پیدا کند، مخالفانی که بیشتر با سینمای مستقل مشکل دارند تا رابرت ردفورد.
با این تفاسیر باید رابرت ردفورد را بازیگر و کارگردانی توانا و صاحب سبک دانست که توانسته با وجود غول هالیوود، همچنان فیلمهای مستقل را ساخته و روی پرده ببرد. ۶۰ سال حضور مداوم او در عرصه سینما نشان از توانایی این هنرمند کهنه کار دارد. با وجود سن بالا وی همچنان به کار مورد علاقه خود، بازیگری و کارگردانی ادامه میدهد. راه اندازی جشنواره ساندنس، از اقدامات مهم و تاثیرگذار ردفورد است. وی با این کار نور امید را در دل فیلمسازان مستقل روشن کرد تا آنان بتوانند فیلمهای خود را به نمایش بگذارند. در آمریکا فیلمسازان مستقل زیادی وجود دارند که بسیاری از آنان فرصت خودنمایی پیدا نمیکنند. پخش فیلمهای رابرت ردفورد از شبکه نمایش باعث شد برخی از علاقه مندان جوان با نوع سینمای رابرت ردفورد بیشتر آشنا شوند. امیدواریم این روند همچنان در شبکه نمایش ادامه پیدا کند، تا نسل جدید با هنرمندان بزرگ عرصه سینما آشنا شوند.
رابرت ردفورد ۸۲ در فیلم «پیرمرد و اسلحه» دیوید لوری در جشنواره لندن حضور دارد.وی در این فیلم بازگشتی به گذشته دارد و مانند فیلم جذاب«بوچ کسیدی و ساندنس کید» در نقش فارست تاکر، پیرمردی که بانکها را میزند نقش آفرینی و با لبخند حیرت انگیز و فراموش نشدنیای که بر لب دارد، یکی از دوست داشتنیترین شخصیتهای منفی سینمای این سالها را خلق کرده است.
رد فورد مانند همبازی سال های دورش پل نیومن از بازیگرانی است که همواره خاطره هنرنمایی اش در ذهن ها باقی می ماند.