مدتها پیش از تصویب قانون منع بهکارگیری بازنشستگان،زمزمه رفتن حیدریان از گوشه و کنار شنیده میشد.این زمزمهها دیگر شایعه نیست و واقعیت پیدا کرده است.پس از حتمی شدن رفتن رییس سازمان سینمایی،دستهایی به کار افتاد تا جانشینی برای حیدریان پیدا کنند که با سیاستهای آنها هماهنگ باشد.این شانتاژها همیشه وجود داشته و خواهد داشت.این وزیر ارشاد است که باید مقابل این شانتاژها ایستاده و تن به خواسته آنان ندهد.
محمد احسانی و محمود اربابی از افرادی هستند که عدهای به خاطر منافع شان، دوست دارند آنان بر مسند سازمان سینمایی نشسته تا همچنان به دوشیدن سینههای نیمهخشک سینمای ایران ادامه دهند.این حرف به معنی آن نیست که این دو نفر نیز دنبال منافع هستند،بلکه منظور خاصیت کارمندی شان است که اهل ریسک نیستند.
این دو نفر بیشک گزینههای مناسبی برای ریاست سازمان سینمایی نبوده،نیستند و نخواهند بود.دلیل مهم این ادعا ذات کارمندی آنان است.مدیر کارمند مسلک اهل خطر کردن و ابتکار نیست و بیشتر از اینکه به فکر سینمای کشور باشد در اندیشه حفظ موقعیت خویش خواهد بود.بنابراین نمیتواند در برابر باندهای گردنکلفت و مهیبی که در سینمای ایران جولان میدهند ایستادگی و مبارزه کند.
گروهی دیگر نیز فشار میآورند که رییس سازمان سینمایی باید یک سینماگر صرف باشد که این نیز قابل قبول نیست،زیرا هر سینماگری نمیتواند مدیر خوبی باشد،مطمئنا افراد کاربلد در حوزه سینما دوست دارند بیشتر به کار مورد علاقه خود بپردازند تا ریاست بر یک سازمان یا نهاد.سینماگری که دلش برای نشستن روی مسند ریاست سازمان سینمایی میتپد،بیشک در کار فیلمسازی توانایی چندانی ندارد،اگر داشت هرگز به فکرش هم خطور نمیکرد پشت میز نشین شود.

نزدیک ۴۰ سال است که مدیران مختلفی زمام امور سینمای ایران را در دست گرفتهاند،اما بهجز یکی دو نفر که آنهم در دهه ۶۰ اتفاق افتاده،هرگز فرد مناسب و باقدرت دیگری روی این مسند ننشسته است.در طول این سالهای طولانی کدام مدیری کار خاص و ماندگاری برای سینمای ایران انجام داده است؟!اگر کار مفیدی انجام شده بود،بی شک ثمرهاش در این خرابآباد به چشم میآمد که نیامده است،اگر غیر از این بود سینمای ایران مانند امروز دچار سردرگمی،هرج و مرج و بیقانونی نمیشد.
هر مدیری که منصوب شده، اول چند شعار آبدار داده،بعد نطقش کور شده و ازمابهتران تبعیت کرده است!
وزیر محترم ارشاد، بعد از این همه سابقه طولانی مدیریتی باید بهخوبی بداند که علاج کار جابجایی مهرهها نیست،بلکه حاکم کردن سیستمی کاراست که همه و با هر عنوان و نشانی در چارچوب این سیستم عمل کنند.اگر سینمای ایران قانونی مصوب داشت و سیستمی محکم،هرگز دچار این آشفتگی و بحران نمیشد.باید اول قانون گذاری کرد و سیستمی جامع و کامل برقرار کرد که همه،از گردنکلفتهای سینما گرفته تا ضعفای این عرصه،همه در برابر آن خاشع باشند و رییسی شجاع و حاذق ناظر بر رعایت این قانون و سیستم.
آقای صالحی، دیر یا زود مجبور هستید فردی را برای پست ریاست سازمان سینمایی انتخاب کنید.این در حوزه اختیارات شماست که دست روی شانه چه کسی بگذارید و شخصی نمی تواند متعرض آن شود.با دیگران مشورت کنید،اما تسلیم خواستههای هیچ ارگان یا شخصی نشوید.فردی انتخاب کنید شجاع،کاربلد و عادل که سنگ بی عدالتی را از پیش پای جامعه سینمایی ایران که اکثرا دچار مشکلات اشتغال و معیشتی هستند بردارد.اجازه ندهید و به مدیر منصوب تان نیز دستور اکید دهید که اجازه ندهد فقط افرادی خاص و معدود از درخت سینمای ایران میوهچینی کنند،این درخت متعلق به همه است و هر کس باید به سهم عادلانه خود برسد.
آقای وزیر،دوباره دلسوزانه از شما میخواهیم که مدیر کارمند مسلک برای پست ریاست سازمان سینمایی انتخاب نکنید،اگر چنین کنید،فاتحه این سینما را باید خواند.