آرت کافه-سیدرضااورنگ:رابین هود قهرمان افسانهای جنگلهای شروود را همه میشناسند. شمشیرزنی قهار و کمان داری ماهر که اموال اغنیا را میگرفت و تقدیم فقرا میکرد.قهرمانهای دیگری مانند جسی جیمز نیز بودند که چنین میکردند. اخیرا هم بانکداری از اهالی یکی از روستاهای ایتالیا، از حساب اغنیا برداشت کرده و به حساب فقرا میریخت. وجه تشابه همه این قهرمانان واقعی و افسانهای، عشق به فقرا و نفرت از اغنیا بود و هست.
امروز در مملکت ما نیز رابین هودهایی سر برآوردهاند،موجوداتی که گوی سبقت را از اسلاف خود ربوده و نام آنان را از جریده عالم و پیشانی تاریخ پاک کردهاند! البته رابین هودهای ایرانی شرح وظایف شان کمی تغییر کرده است!
اگر رابین هود و جسی جیمز اجنبی از اغنیا میگرفتند و به فقرا میدادند، رابین هودها و جسی جیمزهای وطنی ابتکار به خرج داد و از نداران میگیرند و به دارایان میدهند!
نوآوری از ویژگیهای ایرانی جماعت است. اگر بانکدار ایتالیایی از حساب پولداران بر میداشت و به حساب بیپولان واریز میکرد، بانکدار ایرانی از حلقوم تنگ ناتوانان بیرون میکشد و به گلوی گشاد توانمندان میچپاند.
یکی از این رابین هودهای وطنی، بنیاد سینمایی فارابی است. این بنیاد ،بیتالمال مردم را که ذره ذره و با خوندل آنان فراهم آمده ، یکباره و با حاتمبخشی به جیب گردنکلفتهای سینما فرو میکند! مدیران این بنیاد چگونه به خود حق داده ومیدهند اموال مردم را اینگونه به تاراج دهند؟!
وقتی بنیاد فارابی قرارداد شراکت یا حمایت با فیلمی امضا میکند، باید تمام سرمایه و سود آن را بازستاند، اگر سودی نمیگیرد،لااقل اصل سرمایه یا وام را پس بگیرد، چون حقالناس است.
اگر فیلمی ضعیف است و رنگ اکران را نمیبیند ربطی به بنیاد فارابی ندارد که جور آن را بکشد. وظیفه بنیاد فارابی حمایت از فیلمسازان است برای تولید فیلم،نه برباد دادن بیتالمال. فیلمسازان شریف و جوانان با استعدادی بوده و هستند که سالهاست برای جلب نظر مدیران فارابی، چشم شان از بس به در فارابی مانده، سپید شده، اما دریغ از یک ریال حمایت یا شراکت! پس چه گونه است که گردن کشان و صاحبان باند بهراحتی میتوانند دل مدیران فارابی را به دست آورده و آنان را وادار به حاتمبخشی کنند!
بنیاد فارابی حق نداشت و ندارد بدهی برخی از سرمایهداران شکم سیر سینما را بخشیده یا ببخشد. نباید خسارت فیلمهای ضعیف اکران نشده را به گردن میگرفت. این حاتمبخشیها و آه سوزان آنانی که چشم به راه حمایت بنیاد فارابی بوده و هستند، بالاخره دامان این نهاد را گرفت و کسانی که پول بیتالمال را به جیب آنان ریخته بود، امروز برای بنیاد فارابی شاخ و شانه کشیده و برایش تکلیف تعیین میکنند. این از ضعف مدیران فارابی و بیتجربگی آنان است که به این قشر سیریناپذیر اعتماد کرده و هرچه گفتند به گوش جان خریدند! حالا مجبورند رفتارهای خودخواهانه آنان را ببینند و حرفهای قلدرمآبانه شان را بشنوند و دم بر نیاورند.
اکنون که کار به اینجا کشیده، بهتر است بنیاد فارابی شجاعانه افشاگری کند و پرونده طلب خویش از آنان را دوباره به جریان بیندازد.
سیدرضااورنگ