آرت کافه-علیرضاخورشیدنام:مسعود اکرمی، در نخستین روز از شهریور ماه سال ۶۲ به دنیا آمد.وی از نوجوانی به دلیل علاقه اش به تئاتر در چند نمایش بازی کرد، اما این علاقه کم کم به سوی نقالی و معرکه گیری گرایش پیدا کرد.هنگامی که برای نخستین بار داستان «فرامرز» را با نقالی مرشد سعیدی در خرم آباد دید، راه خود را برای فعالیت در هنرهای نمایشی انتخاب کرد.وی آذرماه ۹۸ برای اجرای نقالی در جشنواره بین المللی هنر نقالی در ورشو، راهی لهستان خواهد شد.این جشنواره را موسسه تئاتر Zbigniew Raszewski Theatre Institute برگزار میکند.
با این نقال جوان، کوشا و سر به زیر ابرکوهی گفت و گویی انجام داده ایم که می خوانید:
نخستین اجرای نقالی شما، کجا و چه زمانی بود و چه ماجرایی را نقل کردید؟
-شب یلدای سال ۱۳۹۳بود. جایی بودیم و محفل مان سوت و کور بود، پیشنهاد دادم داستانی از شاهنامه را برای شان بازگو کنم، پدیرفتند. برای شان قصه «رستم و سهراب» را گفتم.این نخستین تجربه نقالی من بود.
برخورد مخاطبان و حس خودتان چه بود؟
-مخاطب از نقلی که گفتم خوشش آمد، چون دوستانی که آن در آن شب یلدا بودند، برای شان این گونه شنیدن ماجرا تازگی داشت. حس خودم هم این بود که مخاطب ارتباط خوبی با داستان و اجرا برقرار کرده است؛. آن برخورد و احساس، زمینه ای شد تا کارم را ادامه بدهم.ما در گذشته «محله دراویش» را در ابرکوه داشتیم که بیشتر اهالی محل نقال و پرده خوان بودند، برای همین انگیزه دیگرم برای نقالی این بود که می خواستم این هنر را دوباره در شهر خودم زنده کنم. الان خوشحالم که پس از گذشت نزدیک به ۴۰ سال که این پرده ها در کُنج انباری ها خاک می خورد، امسال شاهد این بودیم که در جاهای گوناگون شهر برنامه پرده خوانی اجرا شد.
پرده خوانی هم می کنید؟
-پرده خوانی اصول و روش های ویژه خودش را دارد. با توجه به اینکه متاسفانه من، تنها داستان های اساطیری عهد کهن ایران باستان را میدانم و در حال حاضر در شهر ما چنین پرده هایی وجود ندارد، بنابراین زمینه برای پرده خوانی من پیش نیامده است.
واکنش و برخورد مردم، مسوولان و هنرمندان ابرکوه، نسبت به این هنر چیست؟
- مردم ابرکوه این هنر را دوست دارند و بچه های با استعدادی در این زمینه داریم. دختران و پسران نوجوان و جوان خوبی به فراگیری فنون این هنر ریشه دار گرایش پیدا کرده اند.
شیوه نقل گفتن شما یادآور نقالی شادروان مرشد ترابی ، آیا این همانندی و نزدیکی خودخواسته بوده یا اتفاقی است؟
-پیش از اینکه پاسخ شما را بدهم، باید بگویم که من هنوز خودم را نقال یا مرشد نمی دانم. این القاب و عناوین بسیار سنگین و باارزش هستند و خودم را شایسته این عناوین نمی دانم ،چون شخصا برای این القاب احترام ویژهای قائل هستم.بله، من شاگرد کوچکی هستم از مکتب نقل شادروان استاد مرشد ولی الله ترابی و ایشان همیشه الگوی من بوده و هستند.از آنجایی که مرشد همیشه می گفتند که یک نقال باید نقل و طومار خودش را داشته باشد، من نیز همیشه کوششم بر این است که شاگرد خوبی باشم و نقل خودم را بگویم، اما در چار چوب مکتب نقل مرشد.
مهم ترین ویژگی یک نقال که می تواند به او در بهتر شدن اجرا کمک کند، چیست؟
-بهترین چیزی که میتواند به یک نقال کمک کند، خواندن کتاب است و شناخت اساطیر و اسطوره های ملی.
کدام یک از جشنوارههای ویژه نقالی در سطح کشور، عملکرد و خروجی بهتری دارند؟
-متاسفانه در ایران جشنواره چندانی برای نقالی برگزار نمی شود! در زمینه نقالی ما تنها دو جشنواره معتبر داریم، یکی جشنواره آیینی و سنتی که هر دو سال یک بار برگزار می شود و دیگری جشنواره نقالی زاگرس نشینان است که بیشتر ویژه استان های زاگرس نشین است!
استقبال عامه مردم از این جشنوارهها چگونه است؟
-متاسفانه مردم چندان با این جشنواره ها آشنا نیستند! همین زمینه ای شده تا این هنر کمتر دیده شود، در نتیجه نسل جدید هم با اسطوره های ایران کم کم بیگانه می شوند. فراموشی این هنر و اسطوره های کشور، چندان زیبا و خوشایند نیست.امیدوارم مسوولان و سیاستگذاران فرهنگ و هنر کشور بیشتر به این هنر و هنرمندان این رشته از هنرهای نمایشی، بها بدهند.
درباره جشنواره ای که در پیش دارید، بگویید.
-در حال حاضر خودم را برای شرکت در جشنواره بین المللی نقالی ورشو (لهستان) آماده می کنم.این جشنواره در هر ۱۴ دوره گذشته با ۱۰ اجرا کننده برگزار شده و می شود . من افتخار می کنم که به عنوان نخستین شرکت کننده از ایران، توانسته ام در این دوره از جشنواره حضور داشته باشم . امیدوارم که نماینده خوبی باشم.این جشنواره از ۷ تا ۱۳ آذر ماه ۹۸ (۲۸ نوامبر تا ۴ دسامبر) در ورشوی لهستان برگزار می شود. به امید خدا من داستان های سیاوش، بیژن و منیژه، رستم و سهراب، رستم و گل اندام و رستم و اشکبوس را نقل خواهم کرد.
در این سفر، جدا از اجراهایی که در جشنواره خواهم داشت، اجرایی در یک فستیوال ادبی دارم و سه اجرای عمومی دیگر هم انجام خواهم داد.
سخن پایانی؟
مسوولان دغدغه فکری زیاد دارند؛ من از آنها برای خودم چیزی نمی خواهم، اما حضرت فردوسی حق زیادی به گردن ایران و همه ایرانی ها دارد، پس شایسته است تا دست کم با زنده نگه داشتن داستان های شاهنامه دین خودمان را به این حکیم و حماسه سرای بی مانند دنیا ادا کنیم.