برای همین، بزرگان عرصه سینمای جهان تاکید کرده اند که اگر نویسنده و فیلمساز به این سوال اساسی پاسخ مناسب ندهند،مخاطب پس از دیدن هر صحنه فیلم زیر لب یا با صدای بلند خواهد پرسید که چی؟! پرسیدن این سوال مخاطب، به این معنی است که فیلم چفت و بست محکمی ندارد.
فیلم «آتابای» ساخته نیکی کریمی نیز با این مشکل مواجه است که هنگام نوشتن و ساختن به این سوال کلیدی پاسخی نداده اند،اگر جواب داده بودند،مخاطب با دیدن هر صحنه نمی پرسید که چی؟!
مشکلی که در ابتدای فیلم مطرح می شود،فروخته شدن باغ خواهر آتابای توسط شوهر اوست که حضور نیز ندارد،شخصیت اول فیلم از این اقدام بیهوده عصبانی می شود،اما خیلی زود آتش او فروکش کرده و با خریدار به توافق می رسد،به همین سادگی!بعد مدام صحنه هایی پشت سر هم نمایش داده می شود که نه جنبه معرفی دارد و نه اتفاقی در آنها می افتد.تماشاچی حق ندارد بپرسد که چی؟ واقعا نشان دادن صحنه های بدون تاثیر یعنی چه؟
بعد مشکل خودکشی خواهر پیش می آید.همگان منتظرند ببینند به کجا ختم می شود،آیا کنش و واکنشی صورت می گیرد؟ به یکباره سر و کله دوستش یحیی پیدا می شود که پس از شرب خمر و کشیدن سیگار،اعتراف می کند خواهر آتابای به خاطر او خودکشی کرده است!این فیلم تعداد زیادی صحنه های خنثی دارد که در راستای داستان فیلم نیستند و کلا برای پر کردن زمان فیلم و تلف کردن وقت تماشاگران طراحی شده و به نمایش درآمده اند!
نیکی کریمی که این چندمین فیلم اوست،باید بداند که یک فیلم سینمایی برای جذاب شدن چه فاکتورهایی لازم دارد.اگر داستان این فیلم برداشت از یک قصه است،باید آن قصه را تصویری کنند،نه اینکه مدام صحنه های بی تاثیر را مطابق قصه کتاب نمایش دهند؟
فیلمنامه از ابتدا مشکل دارد و نشان دهنده این موضوع است که نیکی کریمی و هادی حجازی فر آشنایی کامل با فوت و فن فیلمنامه نویسی ندارند،اگر داشتند می دانستند چگونه بنویسند تا مخاطب با دیدن هر صحنه نپرسد که چی؟!

@nasrodinmolla