آرت کافه-سیدرضااورنگ:سینما هنری است گیرا و دوست داشتنی که هر کسی و با هر ذوقی می تواند به آن علاقه مند شده و از جاذبه اش لذت ببرد.هنرهفتم با توجه به دغدغه ها و علاقه مندی های مردم پاگرفته و رشد کرده است،اگر توجهی به این علاقه مندی ها نمی شد،بی شک جنین سینما در نطفه خفه می شد.پدید آمدن ژانرهای مختلف سینمایی نیز به همین دلیل ساده است.
اگر سینمای هالیوود همیشه موفق بوده و خواهد بود،برای این است که مطابق با ذوق هر گروه از مخاطبان و برای جذب حداکثری آنان،یک بسته کامل از فیلم های مختلف تولید کرده و روی پرده می برد.
منتقدان کشورهای صاحب سینما نیز،همواره نقدی فنی و منطقی داشته و هر فیلم را بی طرفانه به چالش می کشند.آنان نیز علایق خود را دارند،اما آن را هرگز وارد عرصه نقد نکرده و نمی کنند،بلکه اکثر آنان نظر صریح خود را در انتهای نقد خود می آورند.
سینمای ایران،از آغاز تا امروز در عرصه ژانر فقیر بوده و خواهد بود.تنوع فیلم های سینمایی ایران در حد صفر است!در این سینما هرگز به مخاطبان بسته ای از ژانرهای مختلف ارائه نشده و نمی شود.برای همین است که مردم ایران بیشتر به سمت فیلم های هالیوودی کشش دارند تا ایرانی.پیش از انقلاب نیز که اکران فیلم های خارجی ممنوع و محدود نبود،اکثر سینماها فیلم های خارجی را نمایش می دادند.
اغلب منتقدان ایرانی نیز،مانند سینمایش محدود به یک دایره تکراری در نقد شده اند،هرچند این مهم ناخواسته برای آنان پیش آمده،اما آنان باید از عنصر ابتکار بهره گرفته تا نقدهای شان یک طرفه و جهت دار نباشد.
در بیشتر نقدهای ایرانی،از همان آغاز معلوم است منتقد از فیلم بدش می آید یا خوشش!مسائل دیگر بماند که چه اتفاق هایی در حوزه نقد نویسی ایران افتاده و می افتد!
وقتی در خارج از ایران،منتقدان فیلمی را نقد می کنند،بعضی از نظرات شان با یکدیگر موافق و برخی مخالف است،اما در جمع منتقدان صاحب سبک و کاربلد خارجی، کمتر پیش آمده یکی از آنان در باره یک اثر نظر دهد فیلم بسیار خوبی بود و دیگری بگوید فیلم خیلی بدی!این یعنی فاصله ای بین صفر تا صد! که آنان از این رفتارهای غیر حرفه ای و کودکانه دوری می کنند.
اگر بینندگان معمولی سینما چنین نظر مخالفی با یکدیگر داشته باشند عیب نیست،چرا که متناسب با ذوق و سلیقه خود نظرشان را بیان کرده اند،اما از منتقدان که خود را کارشناس سینما می دانند و علامه دهر،چنین چیزی قابل قبول نیست.
چند روز از جشنواره فیلم فجر می گذرد،نقدهایی که درباره فیلم ها در فضاهای مختلف منتشر می شود،دوباره همان نظرات صفر تا صدی مشاهده می شود!یکی می گوید فلان اثر بهترین فیلم بود،دیگری فریاد می کشد بدترین!این چه منطقی است که در عرصه نقد نویسی ایران وجود دارد؟با این گونه تفکرات پراکنده وغیر اصولی، آینده سینمای ایران به کجا ختم خواهد شد؟!
فیلمسازان نیز میان این همه نقدهای متضاد،درمی مانند تا دلخوش یا دل چرکین از کدام نقد و نظر باشند!
یکی از دلایل پیشرفت نکردن سینمای ایران ،کمبود منتقد خوب و منصف است،البته تک و توک داریم،اما چشمگیر نیست.وقتی زعما و ریش سفیدان قوم،این گونه نقد می کنند و نظرات متضادشان را فریاد می کشند،از جوانان تازه برخاسته چه انتظاری می توان داشت؟
نقد نوشتن،تیغ از نیام برکشیدن نیست که بر سر و سینه صاحبان اثر فرود آورد!هشدار و تلنگری است که از کلام و قلم یک معلم دلسوخته و کار بلد بیرون می آید برای اصلاح فیلم یا هر اثر هنری دیگری.اگر منتقد دشمنی پیشه کند،طبیعی است که صاحب اثر نیز شمشیر در دست بگیرد.
تا زمانی که منتقدان ایرانی بخواهند با شمشیر کشی و سیلی زدن به سر و صورت صاحبان اثر خودنمایی کنند،هرگز هنر این سرزمین پهناور به سامان نرسیده و نخواهد رسید.