آرت کافه-سیدرضااورنگ:فیلم های خوش ساخت مدیون فیلمنامه های خوب هستند.اگر فیلمنامه ای ضعیف باشد و دارای عیوب بسیار،هرگز نمی تواند دستمایه یک فیلم خوب قرار بگیرد.از مشخصه های یک فیلمنامه خوب،داستان و ساختار مناسب است تا صحنه ها،گفت و گوها و شخصیت های جذاب حول محور آنها بچرخد.نمی شود بدون داستان پرکشش و ساختار محکم،پایه های یک فیلمنامه خوب را بنا کرد.
اکثر تهیه کنندگان و کارگردانان،همواره دنبال فیلمنامه خوب و مناسب هستند تا بر طبق آن فیلم قابل قبولی را تولید و راهی پرده سینماها کنند.
قریب به اتفاق فیلم هایی که در هالیوود و جهان تولید شده و موفق بوده اند، فیلمنامه هایی قوی داشتند،اگر غیر از این بود،هرگز فیلم خوبی از کار در نمی آمدند،حتی با وجود کارگردان های کاربلد و مطرح دنیا.
در کشور ایران،از آغاز تا به امروز مشکل فیلمنامه وجود داشته و دارد.هیچ فرد یا ارگانی برای حل این معضل آستین ها را بالا نزده است.
سرمنشا این مشکلات از مراکز آموزشی شروع شده و ادامه دارد.اکثر این مراکز مدرسانی را به خدمت می گیرند که فقط هنرجویان را وادار به خواندن کنند،نه دانستن.برای آنها طی دوره آموزش مهم است و کسب درآمد.
در جشنواره فیلم فجرامسال فیلمی به نمایش درآمده به نام «غلامرضا تختی» بسیاری فیلم را پسندیده و آن را اثری قابل تامل دانسته اند،عده ای دیگر نپسندیده و ساختار و فیلمنامه آن را بسیار ضعیف عنوان کرده اند.
جالب اینجاست،آنانی هم که فیلم را دوست داشته و آن را تحسین کرده اند،مشکل اساسی آن را فیلمنامه دانسته اند!وقتی فیلمنامه مشکل دارد و ساختار آن ضعیف است،چگونه خروجی آن می تواند فیلمی قوی و جذاب باشد؟!این تناقض را چگونه می شود تحلیل و تفسیر کرد؟شاید علاقه مندان فیلم ،بیشتر جذب طراحی صحنه و غیره شده باشند، وگرنه به قول خودشان فیلمنامه ضعف دارد،حتی یک نفر هم عنوان نکرده «غلامرضا تختی» فیلمنامه ای خوب یا حتی متوسط دارد!
جهان پهلوان تختی از اسطوره های،نه تنها ورزش،بلکه تاریخ ایران است،قهرمانی است نام آور و دوست داشتنی که در دل مردم جای دارد.اگر برای چنین افراد بزرگی قرار است فیلمی ساخته شود،باید فراتر یا حداقل همسطح شناخت مردم از این قهرمانان باشد،اگر قرار است به شخصیت این بزرگان در فیلم ها چیزی اضافه نشود،چرا باید زندگی آنان
را مقابل دوربین برد؟
اکثر فیلمنامه نویسان و سینماگرهای ایرانی، متاسفانه بلد نیستند قهرمان پروری کنند،برای همین است که فیلم ها غیرجذاب از کار در می آیند.به غیر از مرحوم حاتمی،کمتر کسی توانسته بزرگان تاریخ را به خوبی نشان داده و بر شخصیت شان چیزی بیشتر از تصور و دانش مردم بیفزاید.
در فیلم «چ» نیز که درباره بزرگمرد تاریخ ایران مصطفی چمران بود،همین اتفاق افتاد و این قهرمان ملی به موجودی منفعل تبدیل شد؟ ساخت فیلم بر اساس زندگی بزرگان ملی ایران برای ارتقای مقام آنان است یا کاهش آن؟
اگر سینماگران ایرانی بلد نیستند و توانایی ندارند درباره بزرگان تاریخ ایران زمین فیلم بسازند،اصلا دنبال این گونه سوژه ها نروند.
ساخت فیلم های ضعیف با شخصیت پردازی های غیر جذاب و مشکل دار،به باورهای مردم نسیت به این قهرمانان ملی آسیب جدی زده و می زند.آنانی هم که با بزرگان تاریخ آشنایی کامل دارند،هرگز به دیدن فیلم های غیر واقعی و ضعیف درباره بزرگان تاریخ ایران نمی روند.
نگارنده بخش هایی از فیلمنامه «تختی» مرحوم حاتمی را رویت کرده ام،فیلمنامه ای دقیق و کامل بود.مطمئنا از دل چنین فیلمنامه ای با کارگردانی بزرگی چون علی حاتمی،فیلمی خوب درباره جهان پهلوان تختی ساخته شده و به نمایش در می آمد.
در انتها باز تاکید می شود،فیلمسازان و فیلمنامه نویسان تا توانایی نوشتن یا ساختن فیلم درباره بزرگان تاریخ را پیدا نکرده اند،هرگز دنبال این کار نروند،چون نتیجه عکس باقی خواهد گذاشت.