بعدی
like
گفت و گو با علیرضا سهیلی زاده، آهنگساز و عضو انجمن موسیقی یزد

برگزاری بیشتر کنسرت ها جنبه تفریحی و مالی دارد

‏. ‏(‏۲۰-‏مرداد-‏۱۳۹۸)

مردم به کنسرت می روند تا خواننده معروفی را ببینند، بنابراین زحمتی که نوازندگان و آهنگساز می کشند به پای خواننده ثبت می شود.

آرت کافه- علیرضا خورشیدنام: علیرضا سهیلی زاده، یکی از هنرمندان خوشنام و بی ادعای استان یزد است که در زمینه هنرهای تجسمی، به ویژه نقاشی از چهره و نقاشی روی مخمل و در رشته موسیقی در زمینه آهنگسازی و نوازندگی نی مهارت دارد.
وی متولد ۱۳۵۰ است و فعالیت هنری خود را در زمینه موسیقی از سال ۶۸ آغاز کرد.
در طول دوران فراگیری موسیقی از پیشگاه استادانی چون محمد موسوی، محمد علی حدادیان، حسن کسایی، حسین یوسف زمانی، محسن الهامیان و در دوره ای کوتاه محمد رضا لطفی و در یزد نزد علی اصغرحسینی بهره جست.
تازه ترین کار سهیلی زاده، ساخت موسیقی، نمایش «شیخ صنعان» با کارگردانی امیررضا وزیری است. وی هم اکنون به عنوان معاون هنرستان موسیقی یزد فعالیت می کند.
با سهیلی زاده که از سال ۹۵ تا ۹۷ ریاست انجمن موسیقی یزد را برعهده داشت، پیرامون اوضاع و احوال کنونی هنر موسیقی در یزد، به گفت و گویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.


موسیقی علیرضا خورشیدنام  علیرضا سهیلی زاده محمد موسوی یزد محمد علی حدادیان  حسن کسایی  حسین یوسف زمانی  محسن الهامیان محمدرضالطفی

چرا کم کار هستید؟! کم کار در ارائه کنسرت و نوازندگی و عضویت در گروه هایی که در هر گوشه و کناری و به هر مناسبتی به اجرای موسیقی می پردازند!
- من خوشبختانه موسیقی را به عنوان شغل انتخاب نکردم، بنابراین با اجراهای ارگانی و مناسبتی که معمولا هم فقط بُعد مالی دارد ارتباط برقرار نمی کنم ، هیچ وقت هم انجام نداده ام، ولی گاهی با گروه های گوناگون در قالب کنسرت موسیقی یا برنامه های صرفا فرهنگی تا حدی که وقت اجازه داده و دعوت شده ام همکاری کرده ام.
ولی بُعد اجرا را که کنار بذاریم، از جنبه های دیگر برای خودم پرکارم، یعنی روزی نیست که ملودی یا شعر و سوژه ای ذهن مرا درگیر نکند و چیزی را نسازم یا زمزمه نکنم، اما برای برگزاری کنسرت خیلی دغدغه ندارم ،چون در این سال ها چند تجربه داشتم و در جریان کار دوستان دیگر هم که بودم، متوجه شده ام اجرای چنین برنامه هایی آن قدر حواشی دارد که آدم را خسته می کند.
از گرفتن مجوز که خودش سردرازی دارد و باید از خوان های گوناگون بگذری تا هزینه های سالن، تبلیغات، صدابرداری که خودش داستانی هست و بعد چند ماه تمرین و وقت گذاشتن و در پایان وقتی که کار را روی صحنه می بری با این فرهنگ رو به رو می شوی که همه می خواهند به صورت دعوتی تشریف بیاورند و البته گاهی اگر دعوت نکنی مورد گلایه قرار می گیری! شاید باید این موضوع هم فرهنگ سازی شود و روی این معضل کار کرد؛ القصه نهایتا برنامه چند شب اجرا می شود و در آخر تو می مانی و هزینه هایی که روی دستت مانده و شماری آدم گلایه مند! به گفته دوستی: خب این چه کاریه؟!! البته ناگفته نماند که ارائه کنسرت بسیار ارزشمند است، چون موسیقی جنبه بصری هم دارد که مخاطب باید از نفس هنرمند روی صحنه حس بگیرد، لذت ببرد و استفاده کند، ولی برای من شخصا صرف این همه وقت و هزینه مقدور نیست و اگر قرار باشد کاری انجام دهم، ضبط موسیقی را ترجیح می دهم، چون با صرف همان هزینه و شاید کمتر، کار با کیفیت بهتر ضبط و ماندگار می شود و البته با زحمت کمتر.
نکته ای دیگری که در ارائه کنسرت ها دیده می شود این است که این روزها مردم به کنسرت می روند تا خواننده معروفی را ببینند، بنابراین زحمتی که نوازندگان و آهنگساز می کشند به پای خواننده ثبت می شود، تازه به شرط آن که بتوانی یک اسپانسر قوی داشته باشی یا به جاهایی وصل باشی که از تو حمایت کنند تا بتوانی از پسِ آوردنِ فلان خواننده معروف بربیایی تا سپس در سایه او، کاری انجام بدهی که در این زمینه، من بی تجربه ام!

شما مدتی به عنوان رییس انجمن موسیقی فعالیت داشتید، چه شد که این مسوولیت را با وجود اینکه چندان مایل به پذیرش آن نبودید، پذیرفتید و چه شد آن را واگذار کردید؟
- مسوولیت انجمن را واقعا به دلیل کمبود وقت که همیشه درگیرش هستم و اینکه فکر می کردم اصلا کار من نیست، نمی پذیرفتم ،ولی در آن زمان، به پیشنهاد و اصرار بعضی از دوستان و جناب غیاثی مدیر کل وقت، احترام گذاشتم و پذیرفتم. در آن زمان دوستان دیگری هم در انجمن بودند که خیلی با انرژی کارمان را آغاز کردیم و در همان چند ماه اول نشست های بسیار خوبی هم با حضور هنرمندان و پیشکسوتان موسیقی، در آخرین جمعه هر ماه برگزار می کردیم که همراه با اجرای موسیقی توسط پیشکسوتان و هنرمندان جوان تر بود.
در آن نشست ها بحث ها و نقطه نظرهای زیادی مطرح می شد که می توانست راهبردی باشد و خلاصه با همان بودجه بسیار کمی که در اختیار انجمن گذاشته شده بود در حد خودش کارهای نسبتا خوبی هم انجام شد که خواهم گفت. روی هم رفته در آن دو سال هدف ها و برنامه های زیادی نوشته شد، ولی واقعیت این است که به انجام نرسید که جدای از نبود اعتبار مالی کافی در انجمن، گفتن بقیه دلایلش گفت و گو را به درازا می کشاند، ولی خلاصه اش این هست که برنامه ریزی موسیقی در یزد، یکدست و کارشناسانه نیست. مثلا انجمن موسیقی را خود مسوولان تشکیل دادند و از حقیر و دوستان دیگر هم برای عضویت و مسوولیت انجمن دعوت کردند، ولی در هیچ یک از نشست های شورای تصمیم گیری و سیاستگذاری موسیقی، من و اعضای انجمن، نه هیچ وقت دعوت شدیم و نه دخیل بودیم.
نکته جالب تر این که من و دوستان انجمن، از بیشتر برنامه های موسیقی، به ویژه کنسرت ها، پس از انتشار پوستر و تبلیغات آن برنامه باخبر می شدیم! خلاصه اینکه ما آخرش متوجه نشدیم وظیفه و کار انجمن موسیقی در زمینه موسیقی چیست؟! و جالب بود در نشست هایی که در تهران با رؤسای انجمن های استان های دیگر هم داشتیم، متوجه شدیم که آنها هم در فهم این قسمت سرگردانند!! بگذریم...

در طول مدتی که مسوولیت داشتید چه کارهای مثبتی در راستای پیشرفت موسیقی انجام دادید و چه کارهایی می خواستید انجام دهید و ندادید یا نشد انجام دهید؟
- همان طور گفتم از روز نخست، برنامه های زیادی برای سر و سامان دادن به موسیقی، نوشتیم که هرکدام طبیعتا نیاز به همراهی و تخصیص بودجه داشت و جان کلام اینکه پول نبود و نشد! کارهایی هم انجام شد، برای نمونه: نشست های آخرین جمعه هر ماه، همکاری در ضبط و ساخت یک کلیپ از نوازندگی بانوان که البته منتشر نشد!
تشکیل نمایشگاه عکس های آهنگین با حضور خانم فروغ بهمن پور که حاوی تصاویری از هنرمندان موسیقی کشور و یزد از قدیم تا کنون بود. همچنین چندین نشست پژوهشی با عناوین گوناگون، رونمایی از کتاب با حضور مؤلف و حرکت بسیار خوبی که در مراحل پایانی ناتمام ماند، نشر ۳۰ قطعه از آثار استاد علی اصغر حسینی با CD صوتی که البته من به هر شکل ممکن درصدد تکمیل آن کار هستم.
نقطه عطف فعالیت های انجمن در دوره پیش، برگزاری جشنواره منطقه ای کویرنشینان بود که با حضور ۵ استان دیگر در تیرماه ۹۷ و تقریبا با جیب خالی آغاز و خدا را شکر ختم به خیر شد. این برنامه مُهر پایانی بود بر فعالیت های انجمن در دوره پیش.
چیزی که در دوره انجمن برایش تلاش شد و به ثمر نرسید، سر و سامان دادن به مسائل گوناگون موسیقی، مانند برنامه ریزی و نظارت در زمینه آموزش صحیح در آموزشگاه ها و همچنین نظم دادن و برنامه ریزی در اجراهای کنسرت های موسیقی و ایجاد توازن بین تعداد اجراهای لجام گسیخته موسیقی پاپ که توسط شرکت های کنسرت گزار از بیرون دعوت می شوند و تنها جنبه تفریحی و مالی برای برگزار کنندگان داشت و دارد با اجراهای موسیقی ایرانی یا به قولی سنتی (که تبعات آن جای گفت و گوی بسیار دارد).
همان طور که گفتم در هیچ یک از نشست هایی که به این امر مربوط می شد، هیچ وقت نه بنده به عنوان مسوول انجمن و نه هیچ یک از اعضا به هر دلیل توفیق حضور نیافتیم!

به عنوان کسی که سال هاست در عرصه موسیقی فعالیت می کند و دلبسته و دلسوز موسیقی است، ارزیابی شما از جایگاه کنونی موسیقی یزد چیست؟
- این پرسش را در دو بخش، می توان پاسخ داد؛ اول از بُعد آموزش، که باید بگویم در یزد افراد مستعد برای فراگیری هنر موسیقی بسیارند و هم اکنون نزدیک به ۳۰ آموزشگاه موسیقی در یزد، فعال هستند ،اما با این وجود و به نسبت تعدد آموزشگاه ها سیر آموزش، حال خوبی ندارد و بسیاری از مدرسین موسیقی هم از نظر تخصص و هم تدریس و متد آموزش باید مورد ارزیابی و گزینش قرار گیرند که تا کنون هیچ کاری از سوی مراجع ذیصلاح انجام نشده است!
بُعد دوم، موضوع اجرا های موسیقی و نگرش بعضی از گروه ها و برگزار کنندگان کنسرت ها چه داخلی و چه گروه های بیرونی است که صرفا نگاه تجاری به موسیقی دارند که طبیعتا برای جذب مخاطب، در تبلیغات دست به هر تلاش و بعضا بزرگ نمایی های کاذب می زنند که چنین رویکردی با روح کار های هنری، بسیار منافات دارد. البته کوشش افرادی هم که به فکر آینده موسیقی هستند و حرکات ارزشمندی انجام داده اند نباید از نظر دور داشته شود و باید قدردان این افراد نیز بود.

شما در زمینه ساخت موسیقی برای نمایش هم تجاربی دارید، از کار ارزشمندتان در نماهنگ صحنه ای «تابلوی مقاومت» در سال ۷۸ تا کار در نطفه خفه شده «لیلی و مجنون» (هر دو با کارگردانی سید حسین پیغمبری) و به تازگی هم که موسیقی نمایش «شیخ صنعان» با کارگردانی امیررضا وزیری را ساختید؛ چه شد که ساخت موسیقی برای این نمایش را پذیرفتید و تا چه اندازه به آنچه برای ساخت موسیقی این نمایش در ذهن داشتید، رسیدید؟
- من به دلیل نیمه تخصصی که در نقاشی و طراحی دارم گاه موسیقی را از دریچه تصویر نگاه می کنم. همچنین دلبستگی دیگر من، شعر و ادبیات فارسی بوده و هست که این علاقه حتی به تحصیل دوباره، البته در رشته ادبیات فارسی و از نگاه هنر موسیقی در سال ۷۷ انجامید؛ بنابراین نگاه کسی مانند من نمی تواند نگاه صرفا صدا محور در موسیقی باشد و قطعا تصویر و شعر و ادبیات به گونه ای خود را در کار موسیقی نشان می دهند.به همین دلیل رویکرد من در چند اثری که نام بردید همه ناشی از همین نگاه بینِ رشته ای در هنر های تجسمی و تصویری با ادبیات و موسیقی هست.
البته می خواهم قطعه «آیینه دار خیال» که برای یادمان شاعر و نقاش دیارمان، شادروان استاد حسین لاری پور در سال ۹۲ ضبط کردیم را به این مجموعه اضافه کنم.
کنسرت نمایش «شیخ صنعان» با کارگردانی جناب وزیری، به دلیل ارتباط آن با ادبیات و نزدیکی آن به موسیقی و بُعد تصویری آن در بخش نمایش، برایم جذابیت خاصی داشت و جزو معدود دفعاتی بود که در همان تماس اول برای آهنگسازی این کار، بله محکمی را به جناب وزیری تحویل دادم.
در روند ساخت، طبیعتا از موسیقی ردیفی ایران و گوشه ها و راهگردانی های گوناگون متناسب با مفهوم داستان و در بعضی بخش ها از ماهیت خود گوشه ها بدون هیچ تغییری در راستای رساندن حس و مفهوم کار استفاده شد.
در کل حاصل این موسیقی، ۸ تصنیف و چند قسمت ضربی به همراه موسیقی های بین نمایش بود که تا حد زیادی برای خود من قابل قبول بود و خدا را شکر بازخورد بسیار خوبی هم از طرف مخاطبان دریافت شد. در باره این شکل کار بد نیست این را هم بگویم که نزدیک به ۱۵ سال پیش روی منظومه «آرش کمانگیرم اثر سیاوش کسرایی کار کردم و موسیقی این مجموعه را به طور کامل ساختم که جزو کارهای مورد علاقه من هست ،ولی تا کنون شرایط اجرای آن مهیا نشده است.

بیشترین دغدغه و مهم ترین مشکلی که شما و دوستان تان در نشست های انجمن موسیقی با آن روبه رو هستید، چیست؟
- بیشترین دغدغه دوستان انجمن چه در دوره پیش و چه دوره جدید که بنده هم از اعضای آن هستم، سر و سامان بخشیدن به بحث آموزش صحیح موسیقی و همچنین بهبود اوضاع از نظر اندیشه و نگرش صحیح به موسیقی در ذهن هنرجویان و مخاطبان موسیقی است.
من با پوزش از هنرمندان یزدی، این موضوع را عنوان می کنم که ما در یزد نوازنده و مدرس موسیقی زیاد داریم، اما استاد به معنای واقعی اصلا نداریم؛ چرا که کسی که ساز یا فلان قسمت از شاخه موسیقی را تدریس یا اجرا می کند تنها مربی و مجری است؛ اما استاد کسی است که در کنار آموزش موسیقی و یا اجرا بتواند از نظر فکری و شعور اجتماعی و هنری نیز هنرجو یا مخاطب را به سطح بالاتری برساند و راهنما باشد؛ بنابراین خوب است به کسی که برای فراگیری موسیقی مراجعه می کند آموخت که به معنای واقعی هنرجو باشد.
دغدغه دیگر ما، متعادل کردن نگاه به شدت بازاری و تجاری هست که در سال های اخیر دامن گیر موسیقی یزد شده و فعلا هم کسی به فکر راهکار و بهبود این رویه نیست.

برای پایان بخشیدن به این گفت و گو، یکی از خاطرات خودتان با استاد موسوی را بگویید.
-یک خاطره از نخستین باری که استاد محمد موسوی را دیدم، بازگو می کنم که امیدوارم برای شما و خوانندگان شما هم جذاب باشد.
سال ۱۳۷۰ در تهران دانشجو بودم به همراه یکی از دوستان که آواز کار می کرد به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی رفتیم که ناگهان استاد محمد موسوی را دیدم که دیدن ایشان از نزدیک، جزو رویاهای من بود؛ از خوشحالی دست و پایم را گم کردم و به جای سلام گفتم: ببخشید کلاس های خصوصی شما چنده؟... استاد هم از پشت عینک فتوکرومیک شان نگاه معناداری به تیپ دانشجویی من کردند و گفتند: جلسه ای ۵۰۰ تومان! ۵۰۰ تومان سال ۷۰ پول کمی نبود و دست کم با آن پول می توانستم ۸ بار با اتوبوس سوپر تک صندلی آن زمان از یزد به تهران بروم. به هرحال تصمیم گرفتم فقط برای دیدن استاد موسوی از نزدیک ۵۰۰ تومان را جور کنم و فقط یک جلسه در کلاس استاد که در منزل شان برگزار می شد، حاضر شوم تا رویای از نزدیک دیدن استاد موسوی را به حقیقت بدل کنم.
۵۰۰ تومان را به هر سختی بود جور کردم و ۲۳ اردیبهشت ۷۰ راس ساعت ۴ بعدازظهر در منزل استاد سر کلاس حاضر شدم. اولین جلسه همان و یک و سال و نیم با تمرین های روزی ۳ یا ۴ ساعت و بدون غیبت سرکلاس حاضر شدن، همان.
امروز که این خاطره را یادآوری می کنم ۲۸ سال از آن تاریخ می گذرد و من همیشه خدا را شاکر بودم که علاوه بر دستاوردی که در حد بضاعت و استعدادم از موسیقی داشته ام رابطه من با استاد موسوی یکی از نزدیک ترین و بهترین رابطه های استادی و شاگردی است و هنوز در هر نشست و گفت و گو، استاد نکته ها می گویند و من همچنان می آموزم.
@nasrodinmolla