بعدی
like

خانه هنرمندان ایران،محیطی امن و فرهنگی

‏. ‏(‏۱۷-‏شهریور-‏۱۳۹۸)

امروز خانه هنرمندان ایران،محیطی است فرهنگی که همه در آن احساس امنیت و سرخوشی می کنند،حتی گربه هایی که در این محیط جولان می دهند،رفتار و راه رفتن شان با گربه های دیگر متفاوت است!

آرت کافه-سیدرضااورنگ:خانه هنرمندان از زمانی که تاسیس شد،امید تازه ای را در دل هنرمندان زنده کرد،زیرا یک فضای جدید و مهم برای فعالیت های هنری برای شان ایجاد شده بود.برای همین از همان روزهای آغاز با استقبال هنرمندان و علاقه مندان روبرو شد.امروز این خانه امید،به مرکزی فعال تبدیل شده که حتی در روزهای خاصی مانند تاسوعا و عاشورای حسینی نیز که اغلب مراکز فرهنگی و هنری تعطیل هستند با برپای نمایشگاه هایی متناسب با این ایام و اجرای نمایش تعزیه به فعالیت ادامه می دهد.
عجیب و جالب اینکه بعد از بهروز قریب پور که نخستین مدیر خانه هنرمندان ایران بود،سه مجید مدیریت این مکان مهم را بر عهده گرفته اند که هرکدام عملکرد نسبتا متفاوتی با یکدیگر داشته و دارند.به دوران مدیریت یکی از این سه مجید در این مطلب اشاره نشده و نخواهد شد،زیرا در آن دوران مسائلی پیش آمد که اگر بیان نشود بسیار بهتر است.
دوره ای که مجید سرسنگی با صبغه ای تئاتری ریاست خانه هنرمندان را برعهده داشت،کفه ترازو به سمت هنرنمایش سنگینی کرد،اما درصد کمی از این سنگینی کیفیت را شامل می شد و بیشتر وزن بر گرده کمیت بود.
مظمئنا هر مدیری که ریاست مرکزی را بر عهده می گیرد،سعی می کند با تغییراتی که زودتر به چشم می آید فعالیت خویش را آغاز کند.برای همین جهت نگاه سرسنگی به سمت تئاتر بود،چون هم پرمخاطب تر بود و هم خودش عرقی نسبی به آن داشت.در آن دوران نیز با وجود ریاست یک تئاتری،در عرصه هنرهای نمایشی اتفاق تازه ای نیفتاد و مشکل اجرا بردن نمایش ها با توجه به ازدیاد تقاضا لاینحال باقی ماند.در این دوران نیز طرح کارشناسی نشده ای مطرح شد که با واکنش های منفی از سوی هنرمندان تئاتر و اهالی رسانه روبرو شد و آن بلیت فروشی برای تماشای تمرین گروه های تئاتری بود! این طرح در کارنامه مجید سرسنگی یک شکست مهم را رقم زد.
هنگامی که حکم مدیریت مجید سوم،یعنی مجید رجبی معمار نوشته و به دستش داده شد،برخی از همان ابتدا و پیش از آغاز مدیریتش جبهه گرفته و این انتخاب را درست ندانستند و مخالفت هایی نیز نشان دادند که هنوز نیز ادامه دارد.اکثر این مخالفت ها با شخص رجبی معمار به خاطر سابقه کاری و فرهنگی اش بود،نه با عملکرد وی به عنوان مدیر خانه هنرمندان.از این نوع برخوردهای شخصی در ایران همیشه بوده،هست و خواهد بود.
متاسفانه شائبه ای وجود داشته و دارد که برخی از اهالی رسانه به خاطر تحریک شدن از سوی جایی یا کسی و زبانم لال گرفتن هدیه های ریز و درشت از این و آن،بدون آنکه تاملی کنند روی عملکرد کسی یا جایی که می خواهند درباره اش بنویسند،خودکار مخالفت را در دست گرفته و بی محابا آنچه به دهان شان می آید را روی کاغذ جاری می کنند!
هرچند که متاسفانه این اتفاق افتاده و می افتد،اما شخصا دوست دارم این گونه بپندارم که اهالی رسانه مخالفت های شان با عملکرد افراد و مراکز هنری از روی علاقه به هنر کشور و از سر دلسوزی است.
بعضی از این دلسوزان عرصه رسانه، به غلط می پندارند نقد کردن به این معنی است که باید همواره علم مخالفت در دست گرفت،آن را در هوا چرخاند و به سر و صورت این و آن زد!نقد یعنی کمک کردن به شناخت سره از ناسره و جدا کردن آنها،بنابر این نمی توان با مخالفت کردن صرف منتقد خوب و سرشناسی شد.اولین فاکتوری که یک منتقد باید داشته باشد عدالت است.شخصی که منصف نیست و با عدالت بیگانه ،هرگز نتوانسته و نمی تواند منتقد خوبی باشد.
برای نقد عملکرد مجید رجبی معمار مدیر فعلی خانه هنرمندان تهران نیز مانند بقیه مدیران باید جانب انصاف را رعایت کرد و عدالت را پیش چشم قرار داد.
علی رغم مخالفت هایی که در آغاز کار وی صورت گرفت،رجبی معمار صبر پیشه گرفت تا با عملکرد خود جواب مخالفان را بدهد که داد،هرچند که عده ای عادت دارند همواره ساز مخالف بزنند و بشنوند که می زنند و می شنوند.
تمام تلاش مدیر فعلی خانه هنرمندان از روز نخست بر این قرار گرفت تا آنجایی که امکان دارد،تمام هنرها و هنرمندان شان را به یک چشم نگاه کرده و سعی کند امکانات موجود با عدالت بین همه تقسیم شود.این کوشش همچنان نیز ادامه دارد.
وی با تشکیل گروه های تخصصی هنری و با حضور افرادی با طرز تفکرهای مختلف تلاش داشته و دارد عدالت را تا جایی که از عهده اش بر می آید اجرا کرده تا حق گروه های هنری و هنرمندان برای روی صحنه بردن نمایش یا برپایی نمایشگاه ها ضایع نشود.از این تفکر باید حمایت کرد،حتی اگر کسی خدای نکرده غرض شخصی با مجید رجبی معمار داشته باشد.
یکی دیگر از شاخصه های فکری و کاری مدیر خانه هنرمندان،نگاه ویژه به جوانان،دانشجویان،نوجوانان و حتی مردان و زنان با تجربه ای است که هرگز فرصتی برای ارائه هنرشان نداشته اند.نمونه آن برپایی نمایشگاه برای سپید مویی ۸۰ ساله و نوخواسته ای ۱۳ ساله است که هرگز فرصتی برای عرضه آثار خود نداشته اند.نمونه دیگر آن افتتاح دو نمایشگاه گروهی نقاشی به نام های «اقلیم هشتم» و «انسان بدون انسان» توسط دانشجویان هنرمند گیلانی است.
متاسفانه اکثر قریب به اتفاق مدیران کشور،به خصوص عرصه هنر و سینما کارمند مسلک هستند.یعنی عادت کرده اند مانند یک کارمند هر روز صبح بیایند کارت شان را بزنند و بعد از ظهر نیز تکرار کننند.این نوع از مدیران هرگز مبتکر نبوده و اهل ریسک کردن نیستند.بنابراین طرحی نیز برای بهبود عملکرد مرکزی که ریاست آن را به عهده دارند انجام نمی دهند.دوست دارند نه کسی با آنان کاری داشته باشد و نه خودشان روا می دارند با کسی سروکاری داشته باشند،برای شان نشستن روی صندلی ریاست مهم است و حقوق خوبی که سر برج می گیرند! مرکزهای هنری که این نوع مدیران بر آنها حکومت می کنند،نه تنها پیشرفت نکرده،بلکه همواره حرکتی رو به عقب داشته و دارند.
حسن مهم مجید رجبی معمار این است که اصلا تفکر کارمندی نداشته و مرد میدان عمل است و تعامل.همین فاکتور مهم به پیشرفت امور کمک کرده و می کند.برای همین عملگرایی است که نام و عکس وی ،برعکس مدیران دیگر کمتر صفحه روزنامه ها و فضای مجازی را اشغال کرده و می کند.بی شک عملکرد وی نیز با ضعف هایی روبروست که نه تنها سعی در پنهان کردن آنها دارد،بلکه می خواهد کاستی ها را برطرف کند.برای همین با روی گشاده به نقدها،به خصوص از نوع منفی اش اهمیت می دهد تا بتواند با رفع ضعف ها عملکردش را بهبود بخشد.
به جای مطرح کردن بحث تغییر مدیریت خانه هنرمندان که توسط عده ای با غرض یا بی غرض سناریو اش با تحریک یا بی تحریک نوشته شده،بهتر است عملکرد مجید رجبی معمار را زیر ذره بین برده و نقاط ضعف و قوتش را کشف و کمک کرد اگر ضعفی وجود دارد به قوت تبدیل شده تا مدیرت وی که به عنوان یک وظیفه به آن نگاه می کند، ادامه پیدا کرده و اوضاع فرهنگی و هنری این کشور با کمک خانه هنرمندان تهران بهتر و بهتر شود.تغییر مدام مدیریت ها،به ویژه در نهادها و سازمان های فرهنگی و هنری،نه تها مفید نیست،بلکه آسیب زننده نیز هست،مگر اینکه گناهی نابخشودنی یا اشتباهی فاحش از آن مدیر سر بزند که در آن زمان تغییرش لازم و ضروری است.
اهالی رسانه بهترین افرادی هستند که می توانند در محیطی حرفه ای و فرهنگی ضعف ها را با رجبی معمار مطرح کرده و حتی راهکار نیز ارائه دهند.با شخصیت خاص و صبوری که وی دارد،بی شک پذیرای همه است و بر مخالفت ها نیز صبوری می کند،زیرا می داند که به نفع مدیریت خودش و مجموعه تحت ریاستش است.
مدیریت خانه هنرمندان نیز که همیشه اهل تعامل بوده است،زمینه ای فراهم کند تا اهالی رسانه در جلسات ماهانه یا هر فاصله ای که صلاح می داند نظرات خود را مطرح و راهکار نشان دهند.
امروز خانه هنرمندان ایران،محیطی است فرهنگی که همه در آن احساس امنیت و سرخوشی می کنند،حتی گربه هایی که در این محیط جولان می دهند،رفتار و راه رفتن شان با گربه های دیگر متفاوت است!این امنیت بی شک فقط حاصل کار رجبی معمار نیست و مدیران دیگرهم در این امر مهم دخیل بوده اند.امیدواریم طرح حصار کشی پیرامون این مرکز هنری هرچه زودتر به اجرا درآید تا معدود افرادی که در این ساحت فرهنگی و هنری کار ضد فرهنگی می کنند،جای شان تنگ شده و این مکان را ترک کنند.


یادداشت سیدرضااورنگ مجیدرجبی معمار مجیدسرسنگی خانه هنرمندان