آرت کافه-کامبیزدرم بخش:کسی مانند من که کار تصویرسازی انجام میدهد و به فانتزی علاقه دارد مگر میشود انیمیشن نگاه نکرده باشد! من از ۷، ۸ سالگی انیمیشن میدیدم. یادم میآید آن زمانها شخصی به نام جعفر تجارتی بود که سلولوئیدهای فیلمهای ۳۵ میلیمتری را پاک میکرد و فریم به فریم روی آن با قلم میکشید. او در خانهاش آپارات داشت و آنها را آنجا نمایش میداد و پدرم مرا به خانه او میبرد تا فیلم تماشا کنم. آن فیلمها، تولد ناقصی از همین شخصیت میکیماوس بودند که آقای تجاری فریم به فریم با دست میکشید. این ماجرا به شصت و خردهای سال پیش بازمیگردد. او کسی بود که در ایران این کار را شروع کرد ،حتی برخی از آگهیهای تجاری را با این شیوه درست میکرد و از همان دوران بود که عاشق انیمیشن شدم.
معلمی نداشتم جز همان آقای تجارتی که در اداره پدرم کار میکرد و بعضی موقعها برایم کاریکاتور و نقاشی میکشید و به من میگفت از روی همین بکش. آن روزها با اینکه منابع زیادی در دسترسمان نبود ،ولی زیاد میدیدم. در آن دوران بیشتر مجلات خارجی در دسترس بودند و من هم در همان عالم بچگی؛ ۱۰، ۱۱ ساله که بودم از دیدن شان ذوق میکردم. آنهایی را که دوست داشتم میبریدم و آرشیو میکردم. این دیدن سرآغازی برای من شد که سراغ کار هنری بروم، البته در ابتدا همه چیز فقط تقلید بود. اوایل شاید بیشتر برای دستمزد میکشیدم؛ تند تند و پشتسرهم میکشیدم ،چون برای زندگی به پول نیاز داشتم ،اما بعد از مدت کوتاهی این کار تبدیل به عشق شد.
بعدها سراغ آموزش هم رفتم. قبل از انقلاب کلاسهایی در دانشگاه تهران باز شد که آقای نورالدین زرینکلک در آنجا انیمیشن یاد میداد و من هم معلم تصویرسازی و کاریکاتور بودم. مدت یک سال در دانشگاه چنین دورههایی را برگزار کردم که هنرمندانی مانند آقای محمدعلی بنیاسدی و فردمقدم از شاگردان من بودند.
گفتم که آن موقعها بیشتر میدیدم ،زیرا دیدن بسیار موثر است؛ دیدن کارهای خوب و درجه یک. من انیمیشن خوب زیاد دیدهام، اما نام انیمیشنی را که از آن خاطره دارم فراموش کردهام. شاید شما نامش را بدانید، آدم آهنی کوچکی شخصیت اول آن بود. آن انیمیشن را که در آن روزگار بسیار معروف شده بود روی نوار ویدیو نگاه میکردم. این روزها کارهای تیم برتون را بسیار دوست دارم ،چون متفاوت و خلاق هستند و در کل کارهای متفاوت برایم ارجحیت دارند.
من هنوز هم انیمیشن نگاه میکنم، زیرا نمیشود بخواهی به دنیا فانتزی نگاه کنی، اما انیمیشن نبینی. همیشه میگویم کسی که کارهای مرا میکشد در اصل یک کامبیز درمبخش ۱۸ ساله است که در درون من زندگی میکند!