بعدی
like
ملانصرالدین

الاغ شهرت طلبی که می خواست سلبریتی خرهای عالم شود!

‏. ‏(‏۱۶-‏آذر-‏۱۳۹۷)

بین این همه الاغ سر به زیر، کره الاغی بود چموش و خودخواه که همواره دوست داشت در چشم مردم باشد.



سید رضا اورنگ-در ناکجا آبادی، الاغانی زیست می کردند که هر کدام سرشان به توبره و آخور خود بند بود ، بار خویش می کشیدند ، راه خود می رفتند و با هیچ خر دیگری کار نداشتند! روزگار اگر بر وفق مرادشان نبود نیز دم بر نمی آوردند. نه می خواستند در چشم مردم باشند و نه از چشم شان بیفتند. بار سنگین خود می بردند و کاه زحمت شان را می خوردند.
در بین این همه الاغ سر به زیر، کره الاغی بود چموش و خودخواه که همواره دوست داشت در چشم مردم باشد، به خصوص صاحبش. هرچه ترفند بلد بود به کار می گرفت تا همیشه نقطه نظر همه باشد. سر به توبره و آخور هر الاغی می برد، شوخی های بی مزه و رکیک می کرد و... خلاصه هر پشتک و وارویی می زد تا پیش مالک خود و دیگران عزیز باشد. از بس که خود شیرینی کرده بود در چشم الاغ دارش عزیز بود، به خصوص وقتی که زیرآب همنوعانش را می زد. برای همین صاحب الاغ، این کره الاغ را عزیز داشته و جای کاه به آن علف تازه می داد. کار تا آنجا پیش رفت که شهره خاص و عام شد.
روزی مردی سیرک باز، برای خرید الاغ به آن روستا آمد. قصد داشت دراز گوشی خریداری کرده و در یک نمایش عجیب و دهشت آور، آن را در قفس یک شیر انداخته تا شکارش شود. کره الاغ شهرت طلب که همیشه آرزو داشت سلبریتی خرهای عالم شود،فکر می کرد، قرار است ستاره سیرک شده و بازیگری طناز و چشمگیر شود، آنچه از دستش بر می آمد انجام داد و دلبری کرد. سیرک باز، آن را پسندید و از صاحبش طلب مبلغ کرد. الاغ دار که الاغ چموش را عزیز می داشت راضی به فروش نشد. صاحب سیرک آن قدر مبلغ را بالا برد تا اینکه راضی به فروش عزیز خود شد. الاغ شهرت طلب که سودای سلبریتی بودن هوایی اش کرده بود،با فیس و افاده و جفتک و چارگوش زنان از الاغان دیگر فاصله گرفت و رفت،اما دیگر برنگشت!