آرت کافه-سیدرضااورنگ:سرمایه گذاری تاجران در صنعت سینما خیلی زود آغاز شد.سرمایه دارانی که بوی پول را به خوبی و با سرعت تشخیص می دادند،همان سال های ابتدایی کشف این پدیده نوظهور و حیرت آور، دریافتند که این پدیده شگفت انگیز می تواند سرمایه شان را چند برابر کند.برای همین بسیار زود دست به کار شده و سینما را بسیار سریع تر از انتظار رشد داده و جهانگیر کردند.اگر تاجران و سرمایه گذاران به این عرصه ورود پیدا نمی کردند،بی شک سینما چنین گسترده و محبوب نمی شد.منتهی این ورود و سرمایه گذاری باید با برنامه بوده و تابع مقرراتی باشد،همان گونه که در آمریکا رخ داد،اگر غیر از این باشد آسیب زاست،مانند اتفاقاتی که در سینمای ایران رخ داد و می دهد.
سرمایه گذاری روی فیلم ها در سینمای ایران، درگذشته بیشتر توسط تهیه کنندگان صورت می گرفت،عده ای سرمایه گذار نیز به عنوان شریک یا عشق فیلم وارد این عرصه شدند،اما هدایت کار دست تهیه کنندگان کاربلد بود.سینماداران هم از کسانی بودند که در ساخت فیلم ها مشارکت می کردند.
پس از انقلاب سینمای ایران بیشتر دولتی یا شبه دولتی شد و کمتر کسی با سرمایه شخصی فیلم ساخته و روانه پرده می کرد.بیشتر سرمایه فیلم ها را یا وزارت ارشاد و سازمان های تحت امرش می دادند یا نهادهای نوپا مانند حوزه هنری و بنیاد مستضعفان.
چند سالی است که پای سرمایه گذارانی خارج از سینما به این عرصه باز شده است.این ورود،هم به نفع سینما و هم ضرر آن بود.برخی از این تاجران متمول عشق بازی داشتند و باسرمایه گذاری روی برخی از فیلم ها ،نقشی را نیز در این آثار بازی می کردند.با این انگیزه، عده ای آمدند و زود رفتند.
در همین ایام برخی با سرمایه های کلان به عرصه سینما ورود پیدا کرده و با ریخت و پاش های بی حساب و کتاب باعث اخلال شده و قیمت تمام شده فیلم ها و به خصوص دستمزد بازیگران را به شدت افزایش دادند که موجب شد تعدادی از تهیه کنندگانی که سرمایه آنچنانی نداشتند، مجبور به خانه نشینی شده یا به فکر شغل دیگری باشند.
سرمایه گذاری فردی مشکوک و تازه به دوران رسیده به نام بابک زنجانی روی فیلم ها، توجه سینمایی ها و رسانه ها را به خود جلب کرد.پس از وی سر و کله محمد امامی پیدا شد که با ریخت و پاش های آنچنانی اش همه آشنا هستند.این دو نفر و امثال آنان یا تازه به دوران رسیده بودند یا از جیب مردم خرج می کردند واز طریق این سرمایه گذاری های مشکوک ویروس پولشویی وارد بدن نحیف سینمای ایران شد.
هنوز نام آنان فراموش نشده و شائبه پولشویی فروکش نکرده بود که نامی دیگر بر سر زبان ها افتاد و به سرعت همه گیر شد،آن هم با سرمایه گذاری روی یک تئاتر لاکچری.
محمدصادق رنجکشان رییس هیات مدیره و همچنین موسس شرکت دلتابان یکی از موفق ترین آژانس های مسافرتی و توریستی کشور است.
ورود چنین سرمایه گذار متمولی به عرصه سینما، باعث شد بسیاری از تهیه کنندگان گرد وی به گردش دربیایند تا نصیبی ببرند،همه نصیب نبردند،اما تعداد بسیار اندکی توانستند دل او را به دست آورده و دست به جیب اش کنند!
با ورود رنجکشان که بیشتر از افراد پیش در سینما ریخت و پاش می کرد،دوباره شائبه پولشویی فراگیر شد.برای رفع شبه ها ،رنجکشان در مصاحبه ای گفت:من ۵۲ سال است که به مدت ۱۲ساعت در روز کار میکنم و الان در هفتاد سالگی این روند ادامه دارد.در صنف خرازی واردات و صادرات میکردیم. بعدها دفتر ما به آژانس مسافرتی تغییر کرد و اکنون ۲۲ سال است که در کار هواپیمایی هستم.ریالی هم به هیچ بانکی بدهکار نیستم و شریکی هم ندارم.
کسی که این همه تلاش کرده تا خود را از سیداسماعیل به میرعماد برساند،چرا باید به این راحتی سرمایه هایی را که حساب یک ریالش را نیز دارد،به یکباره به پای سینما بریزد!
باور کردن این موضوع بسیار سخت است و باید جوابی درست به آن داده شود.پاسخ های کلیشه ای و رسانه ای نمی تواند قانع کننده باشد و نیستند.
اگر به قول خودش از نوجوانی عاشق سینما و دوربین فیلمبرداری بوده،چرا زودتر وارد این عرصه نشده است؟چرا باید درست زمانی که بابک زنجانی،محمد امامی و امثال آنان از دور خارج شدند،مانند غول چراغ جادو از چراغ خارج شده و همه را محو تماشای خویش کند؟
حرف های محمدصادق رنجکشان را نه می شود دربست قبول کرد و نه می توان آن را کذب محض دانست،اما این شائبه وجود دارد که ممکن است وی واسطه جایی یا کسی باشد.زیرا فردی که این همه خون دل خورده برای رسیدن به این جایگاه،غیر ممکن است به این راحتی سرمایه اش را حیف و میل کند.
رنجکشان باید شفاف سازی کند،البته نه مانند شفاف سازی های سازمان سینمایی،بلکه حساب و کتابی دقیق ارائه دهد تا مورد قبول قرار بگیرد،اگر چنین نکند این شائبه همچنان باقی خواهد ماند.