آرت کافه-سید رضا اورنگ:هنر و هنرمند، از دیرباز همواره مورد تاخت و تاز ناآگاهان بوده، هست و خواهند بود. آنانی که دلی برای دوست داشتن در سینه ندارند، با هنردوستی نیز بیگانهاند. هنر برای آرامش دادن به انسان و روح خسته اوست. کسانی که در هر زمان و به هر طریقی به ساحت هنر میتازند، دارای نقص روحی و جسمی هستند که باید ریشه آن را در وجود خود بجویند. مدعیانی نیز که کوس ادعایشان زمین و فلک را کر کرده و هنر را اسبابی برای آزار روح و جسم مردم میدانند، دارای همان نواقص گروه اول هستند که باید در خود ریشه یابی کنند. برخی نیز گاه و بیگاه، آگاهانه و ناآگاهانه به روح هنر میتازند، این گروه را تعدادی از مسوولان ،مدعیان دروغین هنر و منتقدان تشکیل میدهند. مردم عادی و با ایمان در هیچ کدام از این گروهها جای نگرفته و نمیگیرند، زیرا دلی صاف مانند آینه دارند و روحی لطیف چون باران. آنان همه چیز را با معیار دل میسنجند، به ویژه هنر را. اگر هنری دلشان را به لرزه در آورد، روحشان را نیز تسخیر میکند. اگر اثری در آنان تاثیر ایجاد نکرد، به هنر نمیتازند، بلکه فقط با آن ارتباط برقرار نمیکنند. هرگز دیده نشده یک مخاطب عادی، در رسانههای مکتوب و غیرمکتوب به هنر و هنرمند بتازد. مردم نقد نمی کنند، عمل میکنند. یعنی یا به اثر خلق شده توجه دارند یا ندارند، همین. فقط برخی از آنانی که خود را هنرمند، منتقد، اهل قلم و مسوول میدانند، گاه و بیگاه، با بهانه و بی بهانه به یک اثر هنری و خالق آن میتازند. بارها و بارها این مهم دیده شده و مطمئناً دیده خواهد شد. گروهی از منتقدان که حیات خود را در نقد منفی میدانند، هر اثری را به باد انتقاد میگیرند، بدون اینکه حتی یک نکته مثبت در اثر خلق شده ببینند و بنویسند. متاسفانه گروه اندکی از منتقدان، نقدشان با نقد(صله) هماهنگ است! هرگاه از طرف صاحب اثر یا تهیهکننده آن سبیلشان چرب شود، طوری از اثر خلق شده تعریف میکنند که خود صاحب اثر نیز درمیماند!
وای به حال زمانی که چیزی دستشان را نگیرد یا بگیرد که نقد منفی علیه اثر و صاحب اثری بنویسند، چنان بلایی بر سر هنرمند میآورند که نه تنها از هنر، بلکه از زندگی نیز ناامید میشود!
منتقد واقعی نابودگر نیست، هدایتگراست. قرار نیست هر که منتقد شد به زمین و زمان بتازد و فخر فروشی و قلم فروشی کند. برای همین است که اکثر هنرمندان میانه خوبی با بعضی منتقدان نداشته و حرف و نوشتهشان را به هیچ میانگارند. اگر منتقد منصف باشد و بی غرض، هنرمند نیز نقدش را میپذیرد و به کار میبندد. متاسفانه بدترین و سختترین تاخت و تاز به ساحت هنر و هنرمند از سوی برخی از مدعیان هنر انجام میشود. این گروه خود را یگانه دهر دانسته و دیگران را از دم تیغ میگذرانند. خودشان با اصل هنر بیگانهاند، معنای والای هنر را نفهمیده و نخواهند فهمید، اما همواره سعی دارند هنرمندان واقعی را به زیر کشیده و خود از شانههای آنان بالا روند!
کسی که به واقع هنرمند است و خون هنر در رگ او جاری است، هرگز به خود اجازه نمی دهد، هنرمندی را به صلیب کشیده و اثرش را مخدوش کند. مدعیان هنر به جای اینکه سعی کنند با کوشش و ممارست هنر خود و توانایی خویش را ارتقا دهند، همواره به دنبال تنزل هنر دیگران هستند. مگر با تاخت و تاز میتوان هنرمند واقعی را از نظرها انداخت و خود جای آن نشست؟! اگر چند نفری ناآگاه هم زیر علم آنان بیایند و سینه بزنند، دلیل بر برتری تاخت و تاز کننده نیست، بلکه ضعف او را نشان میدهد. بارها و بارها به حافظ، سعدی، مولوی، فردوسی و بزرگان دیگر تاخته اند و میتازند، اما آنان ماندند و در دلها و ذهنها ماندگار شدند، اما نامی از تاخت کنندگان باقی نمانده، اگر هم مانده لعن و نفرینی است که نصیبشان شده و میشود.
مردم هنر را حفظ کرده و هنرمند را ماندگار میکنند، نه مدعیان بی هنر و نه آنانی که خود را منتقد میدانند و صاحب قلم. حرمت هنر و هنرمند واقعی باید در هر زمان، مکان و شرایطی حفظ شود. هنر روح زندگی است، زندگی بی هنر مرگی بیش نیست. نباید با قدم و قلم این روح بزرگ را آزرد و خدشهدار کرد.
@nasrodinmolla