به گزارش آرت کافه، ایزابل آلنده را پدیده ادبیات آمریکای لاتین مینامند، کسی که نزدیک ۵۷ میلیون نسخه از ۱۹ جلد کتابش به فروش رفته و آثارش به ۳۵ زبان دنیا ترجمه شده است. رمانهای او اغلب در سبک رئالیسم جادویی جای میگیرند. آلنده متولد کشور پرو است ولی به خاطر شغل پدرش سالها در کشور شیلی زندگی کرد. آلنده از سال ۲۰۰۳ به تابعیت آمریکا درآمده و اکنون در کالیفرنیا زندگی میکند.
امسال آلنده توانست مدال یک عمر دستاورد ادبی را از سوی بنیاد جایزه کتاب آمریکا دریافت کند و در حقیقت اولین زن نویسنده اسپانیایی زبان است که توانسته یک جایزه از بنیاد ملی کتاب آمریکا دریافت کند. وی در مراسم اعطای جایزه کتاب ملی آمریکا سخنرانی کرد و بخشی از سخنرانی خود را به روشهای نویسندگی اختصاص داد و اینکه چگونه میتوان از چیزهایی اطراف برای نوشتن الهام گرفت.
آلنده در این سخنرانی گفت: به عنوان یک خارجی، من هیچ چیز را عادی تصور نمیکنم ،بلکه با دقت گوش میکنم و حوادث و اشیای اطرافم را با دقت نگاه میکنم. درباره هر اتفاق و هر چیز جدیدی سوالاتی در ذهنم تصور میکنم و در حقیقت در نوشتن به هیچ چیز غیرعادی و ماورایی نیاز ندارم. همه چیزهایی که من مینویسم همان چیزهایی هستند که همه هر روز در زندگی مشاهده میکنند ،ولی با دقت به آنها نگاه نمیکنند. تنها کاری که میکنم این است که یادداشت برمیدارم و تجربههای شخصی خود را از حوادث اطرافم جمعآوری میکنم.
وی به حوادث ناگوار و جنگهای زمین اشاره کرد و عنوان کرد: روزگار سیاسی است، روزگار جنگ در تمام دنیا جریان دارد . ناسیونالیسم، نژادپرستی و خشونت در همه جا رواج دارد. من به رنج و رزم روزانه میپردازم، به شاد بودن و نهراسیدن از مرگ. من ترسی از زندگی ندارم. من ابا دارم که از زندگی ترس داشته باشم و از انتخاب بترسم. در نوشتههایم بر زندگی دیگران متمرکز میشوم، بهخصوص زنان پرشور و قوی که در همهجا قابل رؤیتاند.
آلنده در ادامه به حوادث تلخی مثل غرق شدن کودک سه ساله سوری (آلن کردی) در دریای مدیترانه اشاره کرد و گفت: او میتوانست پسر یا نوه من باشد. در حقیقت ماجرای آلن کردی رنج میلیونها انسانی را انعکاس میدهد که هر روز این رنجها را تجربه میکنند.تنها کاری که من میتوانم در مقابل این حوادث تلخ انجام دهم این است که بنویسم تا این خاطرات از ذهن فراموش کار انسانها و خودم پاک نشود. من به نیروی روایت و داستان سرنوشتها ایمان دارم. وقتی سرگذشت و ماجرای زندگی شخص دیگری را تعریف میکنیم در حقیقت شروع مبارزه با نفرت و خشونت است، چراکه درمییابیم شباهتهایی که ما را به هم نزدیک میکنند، بسیار بیشتر از تفاوتهای جداساز هستند.
منبع:ایبنا