بعدی
like
گفت‌وگو با سیدرضا اورنگ/بخش اول

سازمان سینمایی نمی‌تواند فقط مجوز اکران بدهد و بگوید بقیه ماجرا با ما نیست!/هنرمندان پیش از انقلاب نباید ممنوع الکار می‌شدند

‏. ‏(‏۱۸-‏آبان-‏۱۳۹۸)

یک پیشکسوت رسانه‌ عدم وجود قانون در حوزه سینما را علت مشکلات حوزه اکران دانست و اهداف سازمان سینمایی در اکران فیلم «خانه پدری» را تشریح کرد.

به گزارش آرت کافه به نقل از دفاع پرس، اوضاع بد سینمای ایران و عملکرد ضعیف تلویزیون در تولید سریال‌ و مجموعه‌‎‌های تلویزیونی در سال‌های اخیر بر کسی پوشیده نیست. حاشیه‌های به‌وجود آمده برای فیلم «خانه پدری» و انتقاد برخی از چهره‌های برجسته جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نسبت به عملکرد تلویزیون بهانه‌ای شد تا گفت‌وگویی را با سید‌رضا اورنگ فعال پیشکسوت رسانه‌ای و مدرس سینما درخصوص موضوعات مرتبط داشته باشیم که در ادامه بخش اول آن را تقدیم می‌کنیم.


سینما سیدرضااورنگ سازمان سینمایی خانه پدری کیانوش عیاری حوزه هنری   هنر   محمدعلی فردین   ناصر ملک مطیعی

به عنوان یک فعال رسانه‌ای و فعال در حوزه فرهنگ و هنر وضعیت فعلی سینما و تلویزیون ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
-ما قبل از انقلاب نیز سینما و تلویزیون داشتیم. وضعیت سینمای آن زمان مشخص بود، اما با این حال سینماگرانی داشتیم که فیلم‌های خاص تولید می‌کردند. در آن ایام هر دو نوع سینما فعالیت می‌کردند . در کنار این‌ها فیلم‌های خارجی نیز اکران می‌شد؛ یعنی حدود ۷۰ و ۸۰ درصد ظرفیت اکران ما فیلم خارجی بود. بنابراین یک رقابت شکل گرفته بود. فیلمسازی که می‌خواست فیلم‌اش بفروشد و فعالیت کند باید در کنار آثار خارجی رقابت می‌کرد تا موقعیت اکران بگیرد؛ این مسئله خودش باعث پیشرفت بود.
در آن ایام نیز سینما مشکلات خاص خودش را داشت و غیر از چند سینماگر شاخص و بازیگر مطرح، بازیگری وجود نداشت. با این وجود هیچ اتفاق خاصی رخ نداد و ما روی سینمایی جهان تاثیرگذار نبودیم ،درحالی که فیلم‌های ما در جشنواره مختلف نیز شرکت می‌کردند و کارگردان‌های جدید که به نام آوانگارد معروف ‌شدند نیز کار می‌کردند و درگیری و مشکل اکران وجود نداشت.
در سینمای دهه ۶۰ به خاطر انقلاب به یکباره همه چیز تغییر کرد. یک‌سری از سینماگران قدیم ماندند و بعضی‌ها نیز رفتند یا کار نمی‌کردند. ایرادی در آن ایام پیدا شد این بود که خیلی از سینماگران و بازیگران را ممنوع الکار کردند ،در حالی که هیچ حکم رسمی و دولتی از سوی دادگاه‌ها برای ممنوع الکار شدن آنان وجود نداشت و ندارد، این مسئله یک خلاء خیلی بزرگ شد.
من در محافل مختلف نیز این مسئله را مطرح کرده‌ام بازیگرانی که در دوران پهلوی در سینما فعالیت می‌کردند، حالا در سینمای جمهوری اسلامی ایران چه فعالیتی خواهند داشت؟ طبیعتا فیلمی که در چارچوب جمهوری اسلامی است را بازی می‌کردند. در حقیقت آنان برای جمهوری اسلامی کار می‌کردند،البته آدم جمهوری اسلامی نیستند، همان طور که آدم شاه نیز نبودند، اما در آن دوران فیلم‌ها آن‌گونه بودند و در این دوران به شکل دیگری شد، چراکه شما به فرانسه و یا هر کشور دیگری بروید آنها نیز چارچوب‌های مشخصی دارند.

شخص امام خمینی (ره) نیز فرمودند «اصل بر برائت است». یعنی اینکه هر کسی هر کاری پیش از انقلاب کرده است، غیر از جنایت و جرم، ما با او کاری نداریم. بنابراین هنرمندان پیش از انقلاب نباید ممنوع الکار می‌شدند، باید کار می‌کردند و ما از هنر و تجربه آنها استفاده می‌کردیم؛ اگر از آن تجربه استفاده می شد سینمای ما یک قدم جلوتر بود. پس از انقلاب یک سری از کارگردان‌های قدیمی ماندند و یک سری از بازیگران نیز مجوز کار گرفتند . نیروهای جدید نیز آمدند و ارگان‌هایی مثل حوزه هنری هم به وجود آمد.
دهه ۶۰ با وجود اینکه برخی اصطلاح سینمای گلخانه‌ای را به آن نسبت می‌دهند که من قبول ندارم، بهترین دوران سینما ، تلویزیون و تئاتر جمهوری اسلامی ایران بوده است.

شما می‌فرمایید یک سری از هنرمندان و بازیگران سینما بدون اینکه هیچ قانون رسمی ابلاغ شده باشد ممنوع الکار شدند، دقیقاً منظورتان از این حرف چیست؟
-اجازه بدهید اسم بیاورم. مثلاً محمدعلی فردین و ناصر ملک مطیعی و خیلی کسان دیگر بدون اینکه حکمی گرفته باشند و یا دادگاه به آنها گفته باشد ممنوع الکار هستند، ممنوع التصویر شدند ،در حالی که هیچ حکم رسمی در این زمینه وجود نداشت و ندارد . فقط یک سلیقه خاصی که حاکم شد گفت که اینها نباشند!این یک احساس خطر نادرست بود.
اگر تماشاچی وارد سالن سینما می شد و ناصر ملک مطیعی را روی پرده می دید، این به نفع بود. این دیگر ناصر ملک مطیعی قدیم نیست، اما وقتی اجازه ندادند او بازی کند مردم خاطره ناصر ملک مطیعی قدیم در ذهن شان ماند. ایرج قادری در بازی‌های قبل و بعد از انقلاب متفاوت است. در بازی‌های بعد از انقلاب دیگر یک ایرج قادری جدید شده است. ما با تفکر آدم‌ها کاری نداریم، چراکه در هر جامعه تفکرها مختلف است. اگر از یک کارگردان با تفکر متضاد با تفکر حاکم بخواهیم یک فیلم سینمایی با چارچوب سینمای فعلی ایران بسازد، با این کار یک تفکر جدید را وارد سینما کرده‌ایم.
اگر هنرمندان را دسته‌بندی کنیم و فقط آنان فعال باشند دچارمشکل می‌شویم.به عنوان مثال زمانی بازیکنانی که در تیم ملی فوتبال ایران بازی می کردند،برای شان جا افتاده بود که همیشه در تیم حضوردارند.برای همین آن گونه که باید تمرین و فعالیت‌ها نمی کردند و به بازیکنان جدید هم فرصت چندانی داده نمی شد.به همین دلیل تیم ملی کم‌کم اُفت پیدا کرد. با آمدن کارلوس کی‌روش دیگر هیچ بازیکنی فکر نمی‌کرد همیشه فیکس خواهد بود، چراکه او تند تند بازیکنان جدید دعوت می‌کرد و این رقابت ایجاد می کرد. در سینما نیز تعدادی هنرمند را جدا کرده‌ایم و می‌گوییم فیلمساز دفاع مقدسی! در حالیکه باید بگویم فیلمساز و نباید جداسازی انجام بدهیم.
در دهه ۶۰ که داشتیم پیشرفت می‌کردیم، یک سری فیلم‌های با مضمون جدید ساخته شد. بازیگران و کارگردانان جوان نیزاضافه شدند و در کنار کارگردانان و بازیگران با تجربه کار یاد گرفتند و سینما روی سکوی پیشرفت رفت. یعنی آماده پرتاب به سمت موفقیت بود و اگر جلوی آن را نمی‌گرفتند امروز سینمای ما خیلی در اوج بود.
آدم‌های جدیدی آمدند و گفتند اگر قرار باشد فیلم خارجی باشد ما نمی‌توانیم همپای آنها فیلم بسازیم و فیلم‌های مان روی دست مان می‌ماند! آنها به جای اینکه سطح سواد مردم را افزایش دهند و ذائقه شان را بهتر کنند،با ممنوع کردن اکران فیلم خارجی آن را کاهش دادند. با عدم اکران فیلم‌های خارجی،فقط تعدادی تهیه کننده و فیلمساز خاص، فیلم می ساختند و اکران می‌کردند. چرا سینما ضعیف شد؟ واقعا اینکه الان ما داریم، سینماست؟ سینمای ما آخرین نفس‌هایش را می‌کشد و آنهایی که روی پرده اکران می‌شود فیلم نیست. تعداد اندکی آثار را گفته می‌شود خوب هستند،اما آنها را چون با فیلم بدتر مقایسه می‌کنند ، تلقی فیلم خوب از آنها پیدا می‌کنند،درحالی که آنها هم خوبی نیستند . ما عادت داریم همیشه مقایسه کنیم در حالی که نمی‌توان همه فیلم ها را با هم مقایسه کرد.

آقای اورنگ! فرمودید سینمای ایران در دهه ۶۰ در حال پیشرفت بود، این پیشرفت تا کجا ادامه داشته و علت متوقف شدن پیشرفت آن مشخصاً چه چیزی بود؟
-ببینید اولاً ما نیامده‌ایم برای سینما یک قانون مشخص بگذاریم. چند نفری که از اول انقلاب سردمدار سینما شدند فکر می‌کردند که تا آخر می‌مانند . می‌گفتند ما خودمان هستیم و راهکار داده و کارها را انجام می‌دهیم. یک آیین‌نامه ۱۶ ماده‌ای نیز دهه ۶۰ در هیات دولت تصویب شد که ایرادات زیادی دارد و هنوز هم به آن استناد می‌شود که درست نیست. ما اگر قانون سینما داشتیم با مشکلات امروز روبرو نبودیم . حداقل مدیران نمی‌توانستند روی سینما تاثیر منفی بگذارند و سلیقه‌ای عمل کنند.
من بیست و چند سال پیش نوشتم سینما باید قانون داشته باشد، یک لایحه ای که توسط هیات دولت به صحن مجلس برود و تصویب شده و تبدیل به قانون شود. با وجود قانون هر کسی رییس سازمان سینمایی شود فرقی ندارد ،چراکه قانون مشخص است و مدیران فقط از توانایی مدیریتی خویش استفاده می‌کنند تا سینما را مطابق قانون پیش ببرن،د اما وضعیت سینمای فعلی سلیقه‌ای است و طی چندین سال گذشته هر کسی آمده، مطابق سلیقه خود عمل کرده است.
شوراهای سازمان سینمایی نیز سلیقه‌ای هستند و حرفه‌ای عمل نمی‌‎کنند. یکی یک فیلم را دوست دارد و دیگری همان را دوست ندارد. شوراها متخصص سینما ندارند. برخی از اعضای شوراها سینماگران هستند، ولی نمی‌توان گفت یک کارگردان متخصص سینماست، او نهایتاً متخصص کارگردانی است . در تمام سینماهای دنیا و جشنواره ها در شوراهای تصمیم‌گیری متخصص‌های سینما حضور دارند .برای همین در جشنواره‌هایی مانند کن و برلین کمتر کسی معترض به رای داوری‌ها می‌شود، اما در ایران همیشه اعتراض وجود دارد، چراکه تیم داوری را به عنوان داور قبول ندارند.
مهم ترین مشکل سینمای دهه ۶۰ ممنوعیت اکران فیلم خارجی بود . یک سری آدم‌ها آمدند و گفتند ما همه‌کاره سینما هستیم و عده ای تهیه کننده نیز آمدند و بوی پول به دماغ‌شان خورد. در دهه ۶۰ ما در همه زمینه‌های سینمایی پیشرفت داشتیم، چراکه همه می‌خواستند هنرشان را نشان دهند و فقط به پول فکر نمی‌کردند. نه‌اینکه دستمزد نگیرند ،بلکه می‌خواستند کارشان را ثابت کنند. اگر با دید مادی یک کار هنری خلق شود، به کار آسیب وارد می‌شود.
سریال‌های تلویزیونی دهه ۶۰ را که به دلیل دفاع مقدس با مشکل بودجه مواجه بودند را با امروز مقایسه کنید، خیلی تفاوت وجود دارد، چرا ما سریال‌هایی مانند «امیرکبیر»،«سربداران»،«بوعلی سینا»،«آینه» و... را دیگر نداریم، سریال‌هایی که تاثیرگذار بودند،حتی آهنگ‌های این سریال‌ها نیز ماندگار و تاثیرگذار بودند. مثلا مردم با شنیدن آهنگ، سریال سربداران را می‌شناختند، درحالی که امروزه چنین نیست و سریال‌های زیادی وجود دارد که موسیقی مطرحی ندارند. در همه جای دنیا هر سریال یک موسیقی ویژه دارد که به وسیله آن شناخته می‌شوند.

آدم‌هایی که شما از آنها به عنوان مانع پیشرفت سینما و تلویزیون در مقطعی از کشور سخن می‌گوید خیلی مبهم‌اند.
-من مشکلی برای اسم بردن این اشخاص ندارم، اما وقتی همین صحبت من مطرح می‌شود، خودشان و مخاطبان می‌دانند این اشخاص چه کسانی هستند، چراکه می‌دانند مشکلات سینما از دهه ۶۰ تا به امروز از کجا آب می‌خورد. من با آدم‌ها مشکلی ندارم، اما اینکه کسی به سینما ضربه می‌زند برای من مشکل است. عده ای آمدند و با نیت تمامیت خواهی و کسب درآمد بیشتر،گفتند برای پیشرفت و اعتلای سینمای ایران باید اکران فیلم‌های خارجی را ممنوع ‌کنیم که کردند!
سوال من این است ، شما این کار را کردید، اما آیا سینمای ایران به اعتلا رسید؟ سینمایی که در دهه ۶۰ در اوج بود و مخاطب داشت ،چرا به این حال و روز افتاده است؟ در دورانی با ۳۰ میلیون جمعیت ، برای ضعیف‌ترین فیلم نیز حدود دو میلیون بیننده داشتیم، درحالی که امروز با بیش از ۸۰ میلیون جمعیت،پرفروش‌ترین فیلم ما دو میلیون مخاطب نیز ندارد. پس نتیجه می‌گیریم شعار حمایت از فیلم‌های ایرانی الکی و برای محدود سازی مطرح شد، چراکه آنها تمامیت‌خواه بودند. سینمای ایران تا اواسط دهه ۷۰ زنده بود، اما از نیمه دوم سال ۷۰ سینمای ایران به سراشیبی افتاد و به این روزگاری افتاد که مشاهده می‌کنید.

در حوزه سینما برخی از فیلم‌های شبهه‌ناک که با مشکلات و معضلاتی چون عدم اکران و توقیف مواجه می‌شوند، چرا بعد از این همه سال، مهندسی درستی در ابتدا و در هنگام تصویب فیلمنامه وجود ندارد که ممانعت به وجود آورد که برای جامعه چنین آشفتگی به وجود نیاید.
-قانون سینما کلید کار است؛ سینماگران ما چون سلیقه حاکم است واقعا نمی‌دانند چه فیلمی بسازند که از لحاظ جمهوری اسلامی مشکل نداشته نباشد. فیلمی ساخته می‌شود، یک شورا می‌گوید این فیلم موردی ندارد، اما فیلم دیگری با غلظت کمتری ساخته می‌شود و می گویند مورد دارد! برای همین تکلیف سینماگران ما روشن نیست. ما نمی‌توانیم این مشکلات را از ناحیه سینماگر بدانیم.
توقیف فیلم متوجه سینماگر نیست مگر اینکه شورا ایراداتی را مطرح کند و کارگردان و تهیه کننده قبول کنند که اصلاح کنند و اصلاح نکنند و فیلم دیگری متفاوت نسبت به فیلمنامه‌ای که تصویب کرده‌اند را بسازند. مثل چیزی که در جریان تئاتر رخ می‎‎دهد. من همیشه تاکید دارم که دو اتفاق ضربه زننده است، یکی تیم شوراهایی که سلیقه‌ای عمل می‌کنند و دیگری فیلمسازان و کارگردانان تئاتری که خارج از اصول کار می‌کنند. اینها اختلافات را زیاد می‌کند که موجب افزایش عدم بی اعتمادی می‌شود.
فیلم «خانه پدری» کیانوش عیاری پروانه ساخت و نمایش گرفته است و حقش بوده که نمایش داده شود . ۱۰ سال توقیف مانده و علت آن را هم نمی‌گویند.اگر ایراد داشته چرا در جشنواره فجر همان سال نمایش داده شده است، چرا باید این فیلم بعد از ۱۰ سال اکران بگیرد؟ «خانه پدری» این همه سال اکران نمی‌گیرد .آن وقت سازمان سینمایی برای کسب محبوبیت یک‌باره مجوز اکران می‎‌دهد . چهار روز بعد از اکران فیلم پایین کشیده می‌شود و مطرح می‌کنند که این مسئله مربوط به ما نیست، چراکه ما فیلم را روی پرده بردیم.
مقصر سازمان سینمایی است. مجوز یعنی چه؟ یعنی اینکه وقتی ما مجوز صادر می‌کنیم قانون مملکت و حساسیت‌های قوه قضائیه و نیروی انتظامی را می‌دانیم و براساس آن مجوز اکران می‌دهم. سازمان سینمایی نمی‌تواند مجوز اکران بدهد و بگوید بقیه ماجرا با من نیست، نه. اگر سازمان سینمایی مجوز اکران صادر می‌کند و می‌گوید نهاد دیگری حق ورود ندارد، باید مجوزی بدهد که همه این کارکردها را داشته باشد.
همه دستگاه‌ها در کار یکدیگر دخالت می‌کنند، چرا؟ چون قانون مشخصی وجود ندارد. اگر چنین قانونی وجود داشت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی براساس آن قانون مانع حضور دیگر دستگاه‌ها می‌شد. بنابراین سینماگران مشکلی ندارند . من مخالف این هستم که فیلمی که در حال اکران است از پرده سینما پایین کشیده شود ،بلکه باید هراتفاقی که می خواهد رخ دهد قبل از اکران باشد. یعنی وقتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوزی صادر می‌کند، مجوز درست و کامل صادر کند.
@nasrodinmolla