آرت کافه-سیدرضااورنگ:سینما هنری است یگانه که به تنهایی توانسته و می تواند بار تمام هنرها را به دوش بکشد،در حقیقت هنرهفتم ترکیبی است از هنرهای مختلف.
سینما برای مردم جذاب و شگفت انگیز است،برای همین برای دیدن فیلم ها مشتاقانه به سالن های تاریک سینما هجوم برده و ساعتی روی صندلی ها میخکوب می شوند.
هنرهفتم را نمی توان صرفا یک پدیده سرگرم کننده دانست،زیرا دریایی است که می توان تمام شگفتی ها،شکوه خلقت،تاریخ،ادبیات و فرهنگ مردم را در آن به تماشا نشست،هم لذت برد و هم آموخت.
از همان سال های آغازین سینما،تاریخ و فرهنگ وارد سینما شده و دستمایه نویسندگان و فیلمسازان قرار گرفتند.این درست است که در کتابها تاریخ و فرهنگ هر ملتی،مکتوب شده است،اما آنچه مهم است عینیت بخشیدن به آنها و زنده نگهداشتن شان در ذهن و دل مردم است.سینما چیزی را نشان می دهد که مردم همیشه آرزوی دیدن شان را داشته و دارند.
سینمای جهان و هالیوود از گذشته تا کنون نگاه خاصی به تاریخ و فرهنگ داشته و دارند.برای همین فیلم های بسیاری با این موضوعات تولید شده ،روی پرده سینماها رفته و میلیون ها مخاطب را نیز به سالن سینماها کشانده است.
افسانه ها بخش مهمی از فرهنگ ملت ها هستند که داستان های جذابی را در دل خود جای داده اند،از دیو و پری گرفته تا شاه و گدا.به جرات می توان گفت سینما پیشرفت خود را مدیون فرهنگ و ادبیات است،زیرا مردم عاشق قصه گفتن و قصه شنیدن هستند.بزرگان سینمای جهان خیلی زود به این مهم پی برده و سینما را با روایات و افسانه ها آذین بستند.
در سینمای ایران نیز از همان آغاز به فرهنگ و ادبیات اهمیت داده و فیلم هایی را از روی داستان ها و افسانه های قدیمی به تصویر کشیده اند،اما تعداد این آثار در قیاس با کل فیلم های ایرانی بسیار کم است.
فرهنگ ایرانی و زندگی مردم کوچه و بازار در بعضی از فیلم ها نمود پیدا می کند،اما موضوع و اصل داستان چیز دیگری است. مردم ایران همواره با دیدن و شنیدن فرهنگ دیرین خود سرذوق می آیند.
با جرات و بدون هیچ شکی می توان گفت شاخص ترین کارگردانی که در سینما ، فرهنگ و ادبیات ایران یکه تازی کرده،زنده یاد علی حاتمی بزرگمرد دنیای ادب و هنر است.با درگذشت این هنرمند ایران زمین،فرهنگ ایرانی در فیلم ها رنگ باخته و امروزه اثری از آن در فیلم های ایرانی دیده نشده یا بسیار کمرنگ است،آنچنانکه به چشم نمی آید.سال ها از مرگ سعدی سینمای ایران می گذرد،اما هنوز یک کارگردان از دل سینما یا دانشگاه ها بیرون نیامده است تا تفکر و مهارتی چون علی حاتمی داشته باشد و با این اوضاع،دیگر هرگز دیده نخواهد شد.
علی حاتمی پیش از آنکه یک فیلمساز یا کارگردان تئاتر باشد،یک ادیب است،ادیبی آشنا با فرهنگ غنی و قدیمی ایران زمین.او ورق به ورق و سطر به سطر ادبیات،تاریخ و فرهنگ ایران را جستجو کرده تا به آنچه دلخواهش بود برسد که رسید.این دلدادگی باعث شد، همواره در این فضا تنفس کرده و این عشق بی حد را در سینما به تصویر بکشد.
حاتمی تحصیلات آکادمیک نیز دارد،اما سواد هنری،ادبی و سینمایی خود را نه از دانشگاه،بلکه با مطالعه و زندگی بین مردم به دست آورده است.
او مردم و باورهای شان را می شناخت،می دانست چه چیزی را خوش می دارند و از چه چیزی بیزاری می جویند.وی به تمام زوایای فرهنگ و زندگی مردم آشنا بود،از افسانه ها گرفته تا غذاهای رنگارنگ ایرانی.برای همین است که در اکثر آثارش طعم و بوی غذای اصیل ایرانی با تمام وجود حس می شود.
علی حاتمی به واسطه تحصیلات و علاقه اش به تئاتر،ابتدا چند نمایشنامه می نویسد.«حسن کچل» یکی از این نمایشنامه ها بود که با استقبال زیاد روبرو شد.روایتی قدیمی از افسانه های ایرانی که حاتمی آن را روی صحنه به تماشا می گذارد.حسن کچل از افسانه های معروف ایرانی است که همه مردم کم و بیش با آن آشنا بودند،اما هرگز تصویری عینی از آن نداشتند.پس از موفقیت این نمایش و استقبال از آن،علی عباسی از تهیه کنندگان کاربلد سینما تصمیم می گیرد «حسن کچل» را تولید کرده و روی پرده بفرستد.به این ترتیب علی حاتمی نخستین فیلم خود را که یک قصه مردمی است به صورت موزیکال و رنگی ساخته و روی پرده می برد.فیلم با استقبال مردم روبرو شده و حاتمی به عنوان کارگردانی صاحب فکر و کاربلد وارد عرصه فیلمسازی می شود.پیش از او هیچ کارگردانی چنین قصه ای را، آن هم به صورت موزیکال نساخته بود.
فیلم بعدی «طوقی» نام دارد. علی حاتمی این فیلم را در شهر کاشان که بافتی قدیمی و سنتی دارد مقابل دوربین می برد.فرهنگ ایرانی و باورهای مردمی در این فیلم نیز نمود چشمگیر دارد.محور داستان پیرامون دو دلداده است و کبوتری به نام طوقی که مادر آسید مرتضی طبق باورهای خودش آن را شوم می داند.سرانجام این شومی دامن طوبی و آسید مرتضی را می گیرد و هر دو دلداده کشته می شوند.خانه های قدیمی و محلات شهر کاشان در این فیلم به تصویر کشیده می شود،تصاویری ماندگار،زیرا دیگر از آن خانه و محلات آثار چشمگیری باقی نمانده است.
«باباشمل» سومین فیلم علی حاتمی و دومین اثر موزیکالی است که با بازی فردین، ناصر ملک مطیعی، فروزان و بهمن مفید بازیگران سرشناس آن دوران می سازد.این فیلم با اینکه توفیق چندانی نداشت،اما بخشی از فرهنگ ایران و موسیقی آن را به تصویر کشیده است.
علی حاتمی پس از ساخت دو فیلم «قلندر» و «خواستگار» یکی از دغدغه های دیرین خود،یعنی زندگی ستارخان سردارملی ایران را مقابل دوربین می برد.«ستارخان» به بخش مهمی از تاریخ ایران زمین،یعنی دوران پر تلاطم مشروطیت می پردازد.دورانی بسیار خاص و حادثه خیز.در این دوران بزرگمردانی پا به عرصه مبارزه گذاشته و جان خود را برای دفاع از میهن و مردم از دست می دهند.یکی از این سلحشوران بنام ستار خان بود که بدون چشمداشت مبارزه کرد و ناجوانمردانه به قتل رسید.
حاتمی توانست در این فیلم بخشی از تاریخ دوران مشروطیت و زندگی ستارخان سردارملی و باقرخان سالارملی از قهرمانان آن دوران را به تصویر کشیده و به یادگار بگذارد.در آن زمان عده ای با این فیلم مخالفت کرده و به علی حاتمی اتهام زدند که تاریخ را تحریف کرده است.
«سوته دلان» آخرین فیلم حاتمی پیش از انقلاب است.بسیاری این فیلم را بهترین اثر او به حساب می آورند.فیلم درباره مرد عقب افتاده ای است که دل به یک زن می بازد.فضای «سوته دلان» نیز مانند دیگر آثار علی حاتمی بوی فرهنگ ایرانی را می دهد.محلات قدیمی، باورهای
مردمی، اعتقادات و دیگر نشانه های بوم شناسی و مردم شناسی.او فرد عقب افتاده ای را به تصویر کشیده که گاهی مانند یک فیلسوف حرف می زند: «ساعت زنگزده دیگه زنگ نمیزنه، چون زنگاشو زده!».بهروز وثوقی نیز یکی از بهترین بازی های خود را در این فیلم به نمایش گذاشته است.
«حاجی واشنگتن» اولین فیلم سینمایی اوست که پس از انقلاب ساخته می شود.داستان این فیلم درباره اولین سفیر ایران در واشنگتن آمریکاست، موضوعی تاریخی که پیش از حاتمی کسی آن را به تصویر نکشیده است. «حاجی واشنگتن» ابتدا رنگ و بوی کمدی دارد،اما کم کم به یک تراژدی تبدیل می شود.
«کمال الملک» فیلم بعدی اوست که به زندگی هنری و سیاسی کمال الملک نقاش بزرگ می پردازد که نه تها این شخصیت والا را بهتر از پیش به مردم معرفی می کند،بلکه سه برهه مهم از تاریخ ایران را نیز به تصویر می کشد،دوره قاجار،دوران مشروطه و آغاز حکومت پهلوی.مردم کم و بیش با نام کمال الملک آشنا بودند،اما حاتمی در این فیلم که سرشار از آموزه های فرهنگی است،ابعاد دیگری از زندگی این نقاش نامی را نمایش می دهد.
«مادر» یکی از ماندگار ترین آثار زنده یاد علی حاتمی است.این فیلم بسیار گیرا و تاثیر گذار درباره روزهای آخر یک مادر است که سعی دارد فرزندان خویش را که بین آنان فاصله افتاده به یکدیگر نزدیک کند.
حاتمی در این فیلم تهران قدیم را پیش روی مخاطبان مجسم کرده و جان آنان را به آرامش می رساند.خانه ای قدیمی با حوضی در وسط آن که هم جلوه دهنده خانه است و هم محلی برای شستن میوه و خنک کردن هندوانه.او آنچنان این داستان را به تصویر درآورده که تماشاگر خود را در آن خانه حس کرده و حتی بوی غذا را نیز در مشامش مزمزه می کند.
هرچند داستان درباره مرگ یک مادر است،اما حاتمی با استادی تمام تمهیدی اندیشیده که مخاطب تلخی مرگ را حس نکرده و بیشتر به شیرینی و زیبایی زندگی فکر کند.
«دلشدگان» فیلم بعدی اوست که موسیقی ایرانی را در فضای سینمای ایران طنین انداز می کند.داستان درباره یک گروه موسیقی اصیل ایرانی در دوره قاجار است که برای ظبط آثار خود به فرنگ می روند.علاقه حاتمی به تاریخ و فرهنگ و هنر ایران که موسیقی نیز از مهم ترین آنهاست در این فیلم نمودی آشکار دارد.آهنگسازی حسین علیزاده و خوانندگی محمدرضا شجریان در «دلشدگان» جلوه خاصی به این فیلم داده و آن را به یک اثر هنری تبدیل کرده است.
حسرتی که بر دل سینمای ایران و علاقه مندان باقی مانده و هنوز نیز ادامه دارد،به سرانجام نرسیدن پروژه مهم «جهانپهلوان تختی» است.
حاتمی برای ساخت این فیلم که درباره زندگی غلامرضا تختی یکی از قهرمانان و پهلوانان محبوب ایران زمین بود بسیار مشتاق بود.فیلمنامه و دکوپاژ نیز آماده شده بود،اما بیماری توانی برای این کارگردان هنرمند باقی نگذاشت.هرچند با وجود درد و ضعف تلاش می کرد تا آن را به پایان برساند،اما زورش به اجل نرسید و «جهانپهلوان تختی» یتیم شد.
برخی جسارت کرده و درباره این قهرمان ملی فیلم ساختند که هر دو فیلم،آثاری ضعیف از کار درآمده و توهینی آشکار بودند به ساحت جهان پهلوان ایران.بی شک هیچ کس جز علی حاتمی نمی توانست و نمی تواند زندگی غلامرضا تختی را آن گونه که شایسته اوست ساخته و روی پرده ببرد.
علی حاتمی،هم تاریخ را می شناخت،هم مسلط به فیلمسازی بود،هم با غلامرضا تختی آشنا و هم مردم و باورهای شان را باور داشت.به همین دلایل است که کس دیگری قادر به ساخت چنین فیلمی نبود و نیست.
زنده یاد علی حاتمی با دو سریال زیبا و قوی تاریخ تلویزیون ایران را مزین کرده است،مجموعه های «سلطان صاحبقران» و «هزار دستان».
«سلطان صاحبقران» که درباره زندگی امیر کبیر،ناصرالدین شاه و دوران قاجار است،بسیار استادانه ساخته شده است.ظرایف این کار آن قدر دقیق است که گویی علی حاتمی در آن دوران زیست کرده است.
شمایلی را که از امیر کبیر ارائه می دهد برای همه باورپذیر بود و همگان هیبت این اسطوره سیاست و مملکت داری را در این سریال به تماشا نشستند و تحسینش کردند.مرحوم ناصر ملک مطیعی بهترین بازی خویش را در نقش امیرکبیر ایفا کرده است،نقشی ماندگار که هرگز از یادها بیرون نخواهد رفت. در «سلطان صاحبقران» که طیف گسترده ای از بازیگران سینما،تئاتر و تلویزیون ایران در آن بازی می کردند،آیینه تمام نمایی بود از آداب و سنت های ایرانی و اسلامی،از موسیقی و غذا گرفته تا هنر تعزیه.
«هزار دستان» که علی حاتمی پیش از انقلاب می خواست آن را بسازد،پس از انقلاب با تلاش فراوان و مقاومتی خستگی ناپذیر توانست با ساخت شهرکی سینمایی که خودش یک شاهکار هنری است،آن را مقابل دوربین برده و روی آنتن تلویزیون بفرستد.حاتمی چندین سال از عمر گرانبهای خود را صرف ساختن این سریال عظیم و محبوب کرد.
در این مجموعه نیز او بخش های مهمی از تاریخ ایران در دوران قاجار و پهلوی را مقابل دوربین عینیت می بخشد.حاتمی برای نوشتن فیلمنامه و ساخت این سریال بسیار تحقیق و مطالعه کرد تا چیزی از قلم نیفتد.
وی ایران،به خصوص تهران را در دو برهه تاریخی به خوبی به تصویر درآورده و تغییرات آن را نیز نشان داده است.هم سنت را به تصویر کشیده و هم غرب زدگی در آن دوره تاریخی را.
هرچند«هزار دستان» نیز مانند «سلطان صاحبقران» بخشی از تاریخ ایران زمین را شامل می شود،اما نگاه ویژه ای نیز به آداب و رسوم اسلامی و ایرانی مردم داشته است.علی حاتمی در این مجموعه بهترین ها را گردآورده و خودش با دقت و وسواسی خاص روی همه چیز نظارت داشته است،از طراحی و لباس گرفته تا بازی بازیگران.در تاریخ سینما و تلویزیون ایران هرگز چنین کارگردان نکته سنج و ادیبی وجود نداشته و نخواهد داشت.تمام بازیگران و نقش هایی که باید بازی کنند را علی حاتمی با دقت تمام انتخاب کرده و بر آن نظارت تام داشته است. محمدعلی کشاورز که نقش شعبان استخوانی را به عهده داشت،با هدایت استادانه حاتمی یکی از بهترین بازی های عمر خود را در یکی از خاص ترین و سخت ترین نقش ها بازی کرد که همچنان در خاطره ها باقی مانده است.بازیگران دیگر نیز با راهنمایی های حاتمی از عهده نقش ها برآمده اند.آهنگی را هم که آهنگساز بزرگ ایران، زنده یاد مرتضی حنانه برای آن ساخته،همچنان روی لب مردم مترنم است.
نگاهی مختصر به آثار علی حاتمی نشان دهنده این است که او عاشق و دلباخته سینماست،اما دغدغه اصلی اش زنده نگهداشتن و اشاعه تاریخ، فرهنگ، هنر و باورهای مردم است.او نیز می توانست مانند بسیاری از فیلمسازان در گونه های دیگر فیلم ساخته و گیشه ها را نیز به تسخیر درآورد،اما این کار را دوست نداشت و حتی به آن فکر هم نکرد.
علی حاتمی از دنیای ادبیات و کتاب به سینما و تلویزیون آمد ،با کوله باری از دانش و استعدادی شگرف که از همان ایام جوانی متجلی شد.او روی شانه های خود مسوولیتی سنگین را حس می کرد،حفظ فرهنگ و تاریخ ایران و انتقال آن به نسل های آینده.برای رسیدن به این هدف بزرگ و ارزنده ،سختی های بسیار دید و حرف های آنچنانی شنید،اما جا خالی نکرد و نهراسید.مانند قهرمان های آثارش ایستادگی و مداومت کرد تا پرچم پر افتخار ایران و فرهنگ غنی اش را همچنان در اهتزاز نگه دارد که با تمام توان و تا آخرین لحظه آن را از دست نداد.امروز این پرچم روی زمین مانده،نه کسی جرات می کند و نه مردی همت که آن را از روی زمین بردارد و دوباره به اهتزاز درآورد،شاید دیگر فرد توانایی وجود ندارد که توان این کار را داشته باشد.با رفتن علی حاتمی،کم کم فرهنگ و باورهای ایرانی در فیلم ها رنگ باختند.امروز نه تنها کسی دغدغه حفظ و اشاعه این فرهنگ را ندارد،برخی نیز با گستاخی تمام کمر به نابودی آن بسته اند!
یکی از توانایی های علی حاتمی تسلط بر هنر دیالوگ نویسی بود.دیالوگ های فیلم های او از قدرت و تاثیرگذاری بالایی برخوردار بوده و فاکتورهای یک دیالوگ خوب را رعایت می کنند.دیالوگ های آثار وی،نه تنها آهنگین و دلنشین هستند،بلکه شخصیت ها و درونیات آنان را نیز افشا می کنند.برای هر کاراکتر دیالوگ های خاص آن را نوشته و در دهان بازیگران نهاده است.
برخی فکر می کنند استفاده از کلمات به ظاهر پر طمطراق که همه شخصیت های داستان نیز آنها و نحوه گفتنش را از روی دست هم کپی کرده و می کنند،نامش دیالوگ است،اشتباه کرده و به بیراهه رفته و می روند،زیرا وظایف دیالوگ چیز دیگری است.امروز فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی ایرانی بشدت ضعف دیالوگ دارند.در این فیلم ها حرافی و کلمات نامتجانس جای دیالوگ صحیح را گرفته است.حرافی در اغلب این فیلم ها و مجموعه ها فقط برای پر کردن تایم است و هیچ کارکرد دیگری دارند.
شخصیت های آثار علی حاتمی،اکثرا تفاوت های آشکار در رفتار،کردار و گفتار دارند.برای همین جذاب هستند.اگر همه مانند هم رفتار می کردند و حرف می زدند که برای مخاطب جذاب نبودند.
دیالوگ های شعبان استخوانی با خان مظفر،رضا شکارچی ومفتش ۶ انگشتی با اینکه همه متعلق به یک مقطع تاریخی و یک شهر هستند،با یکدیگر کاملا متفاوت است.
علی حاتمی این دیالوگ ها را از بطن تاریخ،متن کتاب ها و از میان کوچه و بازار بیرون کشیده و با ادیت و آذین کردن شان،آنها را به دیالوگ تبدیل کرده است.
علی حاتمی خدمت بزرگی به تاریخ،فرهنگ،هنر،سینما،تئاتر و تلویزیون ایران کرده است،زیرا یک آرشیو بزرگ تصویری از خود باقی گذاشته که هم راه را برای دیگران باز کرده و هم کار را آسان تا اگر می خواهند اثری تاریخی بسازند از گنجینه بی بدیل این آرشیو غنی استفاده کنند.
این هنرمند بزرگ اثری هنری به وجود آورده که هم خواص می توانند از آن بهره ببرند و هم عوام.این هنری است که فقط در وجود علی حاتمی متجلی بود.
@nasrodinmolla