آرت کافه،سیدرضا اورنگ:هر کسی می تواند منتقد آثار و رفتار دیگران باشد، این حق هر انسانی است، اما چگونه گفتن اصلی است که باید آن را رعایت کرد که در ایران اکثر منتقدان آن را رعایت نمیکنند، همین مهم باعث شده نظرها نسبت به برخی منتقدان مثبت نباشد.
منتقد حکم داوری را دارد که باید از روی عدالت، آنچه را که دیده و شنیده نقد کرده و منصفانه بیان کند. خودنمایی و علاقه به پول و مقام سبب شده بعضی از منتقدان که متاسفانه تعدادشان روزافزون است، پا را از دایره نقد بیرون گذاشته و اصول اخلاقی و معیار حرفهای را نیز رعایت نکنند.
بعضی از منتقدان دوست دارند با تاختن به آثار این و آن، برای خود نامی کسب کرده و خدای ناکرده صاحب اثر را تحت فشار قرار دهند تا با آنان راه بیاید یا جیبشان را دریابد! این شیوهای است ناجوانمردانه و غیر حرفهای. شخصی که دست به چنین کاری بزند، نه تنها منتقد نیست، بلکه پا را از چارچوب انسانی نیز بیرون نهاده است. مردم به نقد منتقدان اعتماد میکنند تا قوت و ضعف آثار هنری را توسط آنان دریابند. نظرشان برای مخاطبان مهم است، زیرا با نقد آنها تصمیم میگیرند به دیدن اثری بنشینند یا ننشینند.
عدالت کلید واژه نقد است، اگر عدالتی در کار نباشد، نقد خوبی نیز در کار نخواهد بود. بعضی از منتقدان خود را تافتهای جدا بافته میدانند که باید در هر کاری دخالت کنند، کارهایی که اصلا ربطی به تخصص آنان ندارد. منتقد با نقد گیرا، حرفهای و منصفانه است که صاحب نام میشود، البته نامی ماندگار. منتقد عادل برای رسیدن به هدف، هر وسیلهای را به کار نمیگیرد، زیرا هدف برای او وسیله را توجیه نمیکند!
نقد و نقدنویسی در ایران جایگاه و اعتماد خود را از دست داده و کمتر نقدی است که مورد توجه قرار میگیرد. اگر نبود تعداد بسیار معدودی منتقد منصف و کاربلد، باید فاتحه نقد و نقدنویسی را برای همیشه در ایران خواند.
متاسفانه برخی از به اصطلاح منتقدان که پا را از دایره انصاف بیرون نهادهاند قدم نامبارکشان به مراکز آموزشی نیز باز شده و هنرجویان جوان را هنوز وارد عرصه نقد نشده از دایره انصاف بیرون میبرند و فردی مانند خویش پرورش میدهند. این مهم دارد اتفاق میافتد که اتفاق بسیار شومی است و باید جلوی آن را گرفت. تعدادی از این هنرجویان فارغالتحصیل شده ، آگاهانه یا نا آگاهانه راه استادان خطاکارخود را ادامه میدهند که بسیار خطرناک است.
در همه جای دنیا، به خصوص کشورهای پیشرفته، منتقدان در نشریات مختلف نقدهای خود را منتشر میکنند و در قبال آن دستمزد میگیرند که حقشان است، منتها نقدی که منصفانه و از روی وجدان نوشتهاند. این حق منتقد است که باید آن را محترم شمرد، زیرا زندگیاش را روی آن گذاشته و منبع درآمد اوست.
متاسفانه در کشور ما، عدهای نقد را بر اساس دلخواه سازمان یا شخصی که پول آنان را میدهد مینویسند، بدون آنکه اعتقادی به چیزی که مینویسند داشته باشند. فلان سازمان یا بهمان شخص، پولی را به منتقدی غیر منصف میدهد تا از اثرشان تعریف غیر واقعی داشته باشد! چنین اشخاصی را نمیتوان منتقد نامید. این گروه کاسبکارانی هستند که برای کسب پول به این عرصه وارد شدهاند. این عده بزرگترین و بدترین ضربهها را بر پیکر حرفه نقدنویسی در ایران زده و میزنند. متاسفانه عدهای از این منتقدان، افرادی با تجربه هستند که سردی و گرمی روزگار را چشیدهاند.وقتی این منتقدان صاحب نام، دست به این بیاخلاقی میزنند، از جوانان خام چه انتظاری میرود؟!
با کمال تاسف باید گفت، امروزه برای نقد و تعداد زیادی از منتقدان قیمت در نظر گرفتهاند و هر منتقدی برای فروش قلم، قیمت خاصی دارد!
وقتی برخی منتقدان توانایی خود را به پول میفروشند، دیگران نیز خود را محق میدانند در کار آنان دخالت کرده و برایشان تعیین تکلیف کنند. در حال حاضر، کمتر هنرمندی نظر منتقدان را محترم میشمارد و آن را مدنظر قرار میدهد، مگر نقد عدهای معدود از منتقدان عادل و سالمی که هنوز باقی ماندهاند.
جنگ لفظی و غیر لفظی برخی از هنرمندان با بعضی از منتقدان در تلویزیون،مطبوعات و فضای مجازی، حاصل رفتار عدهای از به اصطلاح منتقدانی است که پول را به هنر ترجیح داده و میدهند.