آرت کافه-سیدرضااورنگ:سینما نیز مانند دنیا محل گذر است،این سرنوشت انسان هاست که روزی بیایند و روز دگر بروند.در تاریخ سینمای جهان نیزهنرمندان بزرگی پا به عرصه نهاده،هنرنمایی کرده و سپس میدان را به نسل جدید تر واگذار کرده اند.
سینمای ایران نیز مستثنا نبوده و چنین اتفاق هایی نیز در آن افتاده و می افتد.چه بسیار هنرمندانی که در این سینما هنرنمایی کرده و رفته اند.آنچه مهم است ماندگاری آثار و نام هنرمندان است.عده ای آمدند و رفتند،اما اثری از آثارشان باقی نماند،گروهی دیگر اما هنرشان و نام شان باقی ماند و می ماند،زیرا توانستند با توانایی خود روی سینما تاثیر گذار باشند.
داریوش مهرجویی،بی شک از نام آوران عرصه سینمای ایران است و هیچ کسی نتوانسته و نمی تواند این حقیقت را منکر بشود.وی چند دهه با وجود تمام مشقات و سختی ها به فیلمسازی ادامه داد و می دهد،امروز نیز با عشق تمام پشت دوربین و روی صندلی کارگردانی نشسته است تا جدید ترین فیلم خود را ساخته و روی پرده بفرستد.
مهرجویی در سینمای ایران با فیلم «گاو» نامش بر سر زبان ها افتاد و با «هامون» به اوج رسید.وی پس از به شهرت رسیدن،نه تنها دست از تلاش نکشید،بلکه آن را دو چندان کرد تا همچنان برای سینمای ایران هنرنمایی کند که موفق نیز شد.بی شک او یکی از پایه های سینمای ایران است که به رشد آن کمک کرده و در کنار فیلمفارسی های رایج،سینمایی نواندیش و صاحب تفکر را هدایت و ترویج کرد.
داریوش مهرجویی کارگردانی فیلسوف است که فلسفه روی اکثر آثارش سایه انداخته است،اما وقتی فیلمی طنز به نام «اجاره نشین ها» می سازد به همه ثابت می کند،بیش از آنکه یک فیلسوف باشد،کارگردانی است توانا که می تواند در هر ژانری فیلمی موفق بسازد که ساخت. «اجاره نشین ها» یک استثنا بود در سینمای ایران،زیرا هم استاندارد یک فیلم خوب را داشت،هم یک معضل جامعه را به تصویر کشید و از همه مهم تر اینکه تماشاگران بیشماری را به سالن های تاریک سینما کشانده و روی صندلی های آن نشاند.این مهم کار کسی نبوده و نخواهد بود.
هرچند فیلم های اخیر این کارگردان کاربلد مورد انتقاد قرار گرفته و ریزش مخاطب داشتند،اما کدام کارگردان مطرح را در جهان سراغ دارید که آثار متوسط و حتی ضعیف در کارنامه کاری اش وجود نداشته باشد؟
امروز داریوش مهرجویی پس از مدتی سکوت،دوباره پشت دوربین رفته تا فیلم جدید یا آخرین اثرش را کارگردانی و روی پرده نقره ای سینما ها بفرستد.مانند همیشه نیز دقیق و پرتوان است،گذر سال ها نیز او را چندان از تب و تاب نینداخته است.بدون تردید وی از بعضی ناملایماتی که در حق امثال او صورت گرفته و می گیرد دلخور است،اما این دلخوری باعث نشده در کارش رکودی دیده شود.
فیلم «لامینور» گویا حکایتی دیگر دارد،حکایتی که داستان آن پس از تولید و نمایش این فیلم روایت خواهد شد.مهرجویی با جمع آوردن برخی از بازیگرانی که با آنان خاطره خوشی داشته و دارد،احساس خاصی در انسان ایجاد می کند که هم خوب است و هم نگران کننده.
خوبی آن این است که بازیگران سال های دور و نزدیک داریوش مهرجویی همگی در یک فیلم مشترک مقابل دوربین استاد خود رفته و دوباره-هرچند در نقشی کوتاه- هنرنمایی کرده و می کنند.
نگرانی از این است که «لامینور» داریوش مهرجویی به نوعی آخرین فیلم او بوده و با ساخت آن می خواهد خداحافظی با شکوهی با سینما داشته باشد.امیدواریم چنین نباشد و او همچنان برای مردم و سینمای ایران هنرنمایی کند،اما اگر تصمیم قطعی خود اوست،باید به آن احترام گذاشت و دست به سینه برایش ایستاد تا هرچه با شکوه تر از حرفه ای که به آن عشق ورزیده و می ورزد با فراغ بال خداحافظی کرده و نامش را برای همیشه بر پیشانی چروکیده سینمای ایران حک کند.
داریوش مهرجویی و کارگردانانی نظیر او که سال ها خون دل خوردند و پا پس نکشیدند،محترم هستند و همه باید به آنان احترام بگذارند،از مسوولان سینمایی و هنری گرفته تا مردم عادی.
مدیران سینمایی کشور باید پیگیر شوند که خداحافظی داریوش مهرجویی خواست شخصی است یا برخی از ناملایمات و دلخوری ها موجب گرفتن این تصمیم شده است،اگر چنین است کدورت ها را رفع و دل وی را به دست آورند.
داریوش مهرجویی گنجینه ای گرانبها برای سینمای ایران است که باید از آن به شدت محافظت کرد و قدر دانست.نباید به هیچ وجه، خدای ناکرده وی را از دست داد،زیرا فاجعه است.
@nasrodinmolla