ای ایران، ای مرز پر گهر... این سرود دل انگیز و غرور آفرین، بارها جان همه را صفا داده و میدهد. هر بار که شنیده میشود، هنوز تازگی دارد، زیرا برای ایران سروده شده. هنرمند کسی است که هنرش بر دل نشیند و مردم با آن همراه شوند، غیر از این باشد، هرگز ماندگار نخواهد بود.
ناصر تقوایی در کارش استاد است، اگر استاد نبود، هرگز نمیتوانست از یک سرود، فیلمی ساده، روان و مردمپسند بسازد. تقوایی در قالب یک فیلم که بر اساس داستانی ساده شکل گرفته، توانسته حرف خود را نیز بزند. این، یعنی ناصر تقوایی به کارش وارد است و از سادهترین ابزار، بهترین بهرهوری را میگیرد.این هنر را هر کارگردانی ندارد.مرحوم علی حاتمی هم دارای این هنر شگرف بود که از قصه هایی ساده فیلم هایی با کیفیت بسازد،«مادر» یکی از آنهاست.داریوش مهرجویی نیز توانست از یک داستان ساده فیلم جذاب و مخاطب پسند «اجاره نشین ها» را بسازد.
«ای ایران» فیلمی است با قصهای یکدست و روان که به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار میکند. طنز آن شریف و به دور از فحاشیهای رایج امروز است که در سینما، تئاتر و تلویزیون اپیدمی شده است.
هنرمند، مردم را نیز هنرمندانه میخنداند، همان گونه که ناصر تقوایی در «ای ایران» این کار را انجام داد. ساختار این فیلم نشاندهنده آن است که کارگردانی کار کشته پشت این اثر قرار دارد، هنرمندی صاحب فکر که می داند از ابزار سینما چگونه استفاده کند.
تقوایی با استفاده از بازیگران سه نسل از سینمای ایران و قرار دادن آنان کنار یکدیگر، توانسته قصه را توسط این هنرپیشهها به خوبی روایت کند، بازیگرانی مانند غلامحسین نقشینه، حسین سرشار، اکبر عبدی، حمید جبلی و ثریا حکمت که بازیشان همواره در ذهن مردم باقی مانده و خواهد ماند.
تقوایی از مرحوم حسین سرشار، به خوبی سود برده تا بتواند سرود «ای ایران» را بر کل فیلم حاکم کند. در دهه ۶۰، با آن همه کاستیها و مشکلات، چنین آثاری خلق میشد، اما امروزه با این همه امکانات آثار قابل توجه و مردمپسندی ساخته نمیشود،چرا؟! جواب این سؤال بسیار ساده است. در دهه ۶۰ هنرمندان تمام تلاش خود را به کار میبردند تا هنرشان را در معرض دید مردم قرار دهند. در آن روزگار، نه کسی به نام فکر میکرد، نه مقام و نه پول! این هنر بود که حرف اول و آخر را میزد. برای همین، هنرمندان، از کارگردان گرفته تا بازیگر سعی در انتقال درست «حس» به تماشاگران را داشتند که اکثرا هم در این کار موفق بودند.تعداد بالای تماشاچیان در آن دوران شاهدی بر این ادعاست. امثال تقواییها باید دوباره فیلم بسازند، اما برای مردمی که میفهمند و قدرشناسند، نه افرادی که نمیفهمند و قدر ناشناسند! مردم دوست دارند دوباره فیلم خوب و شریف ببینند و آثار امثال تقوایی را در جشنواره فیلم فجر مشاهده کنند.
امروز در سینمای ایران با هدایت و حمایت ارگان های دولتی و سرمایه گذارانی مشکوک و بی هویت که ریال ها و دلارهای شان را به رخ مردم آسیب دیده می کشند،فیلم هایی بسیار ضعیف با بودجه هایی سرسام آور و باور نکردنی تولید و با هزار دوز و کلک روی پرده می روند،اما حداقل این بودجه ها را برای کارگردان چیره دستی چون ناصر تقوایی اختصاص نمی دهند تا فیلمی حرفه ای و مخاطب پسند بسازد!
دیشب برای چندمین بار فیلم گیرای «ای ایران» ساخته ناصر تقوایی از تلویزیون پخش شد و دوباره داغ دل علاقه مندان سینما تازه شد.توسط کارشناسان و علاقه مندان سینما،این سوال تکراری مدام تکرار می شود،اما هرگز جواب مناسبی به این پرسش ساده داده نشده،چرا امثال تقوایی ها موقعیت فیلمسازی پیدا نمی کنند؟!
متاسفانه مدیران دولتی سینما،به دلیل اینکه عاشق هنر هفتم نیستند،هیچ تلاشی نکرده و نمی کنند تا کارگردانان بزرگ ایران دوباره پشت دوربین قرار بگیرند.دست روی دست گذاشته اند تا این گنجینه های فرهنگی،یکی یکی از دست بروند،بی آنکه از تجربه های آنان نیزاستفاده درست برده باشند.