به گزارش آرت کافه،هشتمین قسمت از سلسله نشستهای «فیلمنامه فیلم» حوزه هنری با نقد و بررسی فیلم سینمایی «دزد کتاب» با کارگردانی برایان پرسیوال و نویسندگی مایکل پترونی که با اقتباس از کتاب «دزد کتاب» نوشته مارکوس زوساک نویسنده استرالیایی ساخته شده در سالن اوستای حوزه هنری برگزار و همزمان با اکران فیلم سید رضا اورنگ مدرس و منتقد سینما به نقد و بررسی این فیلمنامه پرداخت.
سیدرضا اورنگ مدرس و منتقد سینما در این خصوص گفت: فیلم سینمایی «دزد کتاب» فیلمی بسیار جذاب و دلنشین است و شخصیت های به یادماندنی را به تصویر کشیده. در این فیلم مرگ به عنوان راوی قصه را تعریف میکند. ما در ادبیات تکنیکی به نام براعت استهلال داریم که در آن بخشی ازاتفاقی که قرار است در قصه بیفتد را آورده و مخاطب را برای آنچه که می خواهد اتفاق افتد آماده میکند. برای مثال در شاهنامه فردوسی در داستان «رستم و سهراب» فردوسی در ابتدای قصه با چند بیت نشان می دهد که قرار است یک تراژدی رخ دهد. در فیلم «دزد کتاب» نیز این تکنیک به کار گرفته شده و در همان ابتدا مشخص می کند فیلم درباره مرگ است و مخاطب می خواهد بفهمد این واقعه در فیلم چگونه تعریف و اتفاق می افتد.
وی افزود: فیلمنامه نویس باید به جزئیات دقت بسیار کند. در این فیلم هم جزئیات بسیار مهم بوده و مایکل پترونی فیلمنامه نویسی است که به جزئیات بسیار اهمیت می دهد،سینما یعنی نشان داده جزئیات، زیرا کلیات را همه می دانند. در سینما و فیلمنامه نویسی ایران کمتر به شخصیت پردازی پرداخته میشود.اگر این مهم اصولی انجام شود فیلم بسیار جذاب تر میشود.
اورنگ خاطرنشان کرد: قصه با کنش و واکنش شخصیتهای قصه یا فیلم باورپذیر میشود. اگر این شخصیتهای جذاب نباشند جذابیتی برای فیلم نمیماند. در فیلم و قصه شخصیت های جذاب باید باشند تا مخاطب را با خود همراه کنند،مثلا کمک کردن یک یا چند نفر از شخصیت ها به یک کودک آنان را برای مخاطب تبدیل به شخصیت جذاب می کند. بعضی ها فکر میکنند برای به دست آوردن یک شخصیت جذاب باید خیلی تلاش کرد ،اما اصلا این گونه نیست. در فیلم «دزد کتاب»برخورد کاراکتر هانس با این دختر بی پناه با مهربانی است واو را اعلی حضرت صدا میزند.برای همین است که ما ناخودآگاه از هانس خوش مان آمده و برای ما یک شخصیت جذاب میشود یا رزا همسرش را یک شخصیت بیرحم میبینم که در طول داستان تغییر کرده و شخصیت واقعی اش نشان داده می شود.
وی عنوان کرد: هانس وقتی که برای جنگ میرود شما اندازه محبت رزا همسرش را نسبت به او میبینید. بنابراین در فیلمنامه و فیلم باید با تصویر همه چیز را نشان داد. این فیلم در دو صحنه به مخاطب نشان میدهد که عمق محبت رزا نسبت به هانس چقدر است .این اتفاق را با دیالوگ می شد به این زیبایی نشان داد؟ وظیفه فیلمنامه نویس این است چیزی که به تصویر کشیده میشود را بنویسد، مگر میشد بدون تصویر عمق محبت رزا را به هانس به این خوبی نشان داد ؟
این مدرس سینما گفت: در فیلمنامه شخصیت و شخصیت پردازی خیلی مهم است . اگر شخصیت خوب نداشته باشید نمیتوانید قصه را درست تعریف کنید. شخصیتها مثل خود ما سه بعد ظاهری، درونی یا عاطفی و اجتماعی دارند . شما هر سه بعد هانس و شخصیت های تاثیر گذار دیگر را به راحتی در فیلم می بینید. اول قصه وقتی نشان میدهد لیزل کتابی را که متعلق به گورکن هاست از روی زمین بر میدارد، نشان دهنده این است که این دختر به کتاب علاقه دارد، در حالی که بیسواد است و حتی نمیداند این کتاب دستورالعمل دفن مردگان است! در ایران خودمان هم خیلیها را دیده ایم که کتابها را در خانهشان نگه میدارند که برخی حتی سواد خواندن و نوشتن هم ندارند.
وی ادامه داد: به عنوان مثال در برخی از فیلمنامههای ایرانی دیدهام که نوشته شده سعید در را باز میکند و وارد میشود، این سعید کیست؟ چه شکلی است ؟چطور راه میرود؟ باید این شخصیت را کاملا توضیح داد، نمیتوان همه چیز را به عهده کارگردان گذاشت. دنیای کارگردان با فیلمنامه نویس بسیارمتفاوت است. تعدادی از کارگردانانی که فیلمنامه مینویسند، چون قصه نویس نیستند فیلم های شان تشکیل می شود از پلانها پراکنده که به ذهن شان رسیده است. در ایران متاسفانه این اشتباه و باور غلط وجود دارد که هر کارگردانی میتواند فیلمنامه نویس خوبی هم باشد! تخیلی را که فیلمنامه نویس دارد به هیچ وجه یک کارگردان ندارد. تمام شخصیتها در فیلمنامه «دزد کتاب» درست پرداخته شده ،هرچند که با اقتباس از یک کتاب نوشته شده است. فیلمنامه نویس تمام آنها را به درستی به تصویر کشیده و صحنههایی را خلق کرده که ما از دیدن آن لذت میبریم.
اورنگ در خصوص اقتباس گفت: اقتباس مبحث مهمی در فیلمنامه است. چرا ما در سینمای ایران سینمای اقتباسی نداریم یا کم داریم؟ دو دلیل عمده دارد، اول اینکه اکثر کتابها و رمانهایی که ما داریم تصویری نیستند و حتی دیالوگ مناسب و جذابی نیز ندارند. دوم اینکه اقتباس به معنی برگرداندن نعل به نعل قصه به فیلمنامه نیست، می شود برخی از شخصیتها و قصههای فرعی را اضافه یا کم کرد، ولی فیلمنامه نویس حق ندارد محتوای قصه را تغییر دهد، در این صورت کل قصه از بین میرود.
وی افزود: موضوع فیلم «دزد کتاب» در واقع عشق شخصیت دختر داستان به کتاب است. برای جذاب کردن شخصیتهای فیلم باید به دنبال اقدامی موثر بود که با فیلمنامه ممکن میشود. کارگردان فیلم تفسیر کننده فیلمنامه است و دنیای او با فیلمنامه نویس کاملا متفاوت است. در واقع کارگردان فاقد تخیلات فیلمنامه نویس بوده و قادر به نشان دادن صحنههای جذاب خارج از فیلمنامه نیست، چرا که در فیلم آدمها طراحی شده و در فیلمنامه خلق میشوند.این دو با هم تفاوت آشکار دارند.
این منتقد سینما عنوان کرد: در اقتباس اختیار کم و زیاد کردن شخصیتها و کاراکترها توسط فیلمنامه نویس وجود دارد، ولی حق ندارد به محتوا دست بزند،زیرا ساختار قصه بهم می ریزد. در فیلم «دزد کتاب» آشناییها توسط کتاب صورت میگیرد و جنگ در فیلم تنها بهانهای برای روایت قصه است.
وی ادامه داد: اگر فیلمنامه نویس سه بعد شخصیت را درست پرداخت نمی کرد،روایت داستان توسط شخصیت ها دچار مشکل می شد. تصور برخی افراد در خصوص عدم توصیف کامل صحنه ها و شخصیتها در فیلمنامه بسیار تاسف آور است. معتقدم شخصیت پردازی در فیلمنامه مهم ترین بخش آن بوده و اگر شخصیتها از کار درنیامده باشند فیلمنامه بیاهمیت میشود.
اورنگ یادآور شد: کارگردان نمیتواند خارج از فیلمنامه به پرداخت شخصیتها بپردازد،اگر چنین کند کار آسیب می بیند. وقتی توصیف صحنه و شخصیت ها کامل باشد کارگردان می تواند با هدایت بازیگران و دیگر عوامل داستان موفقی را خلق کند.
وی اذعان داشت: دوربین براساس ساختار انسانها ساخته شده است، پس قادر به درک حالات آنان از این طریق هستیم.تمام خاصیتهای انسان مورد تحقیق قرار گرفته و در سینما از آنها استفاده شده است. در فیلمنامه هر شخصیت داستان خاص خود را دارد. در فیلم «دزد کتاب» مرگ تعاریف مختلف و جذابی از انسان ها دارد. به دلیل جذابیت پیچیده انسان است که مرگ به آنها علاقه نشان می دهد.
این منتقد سینما دیالوگ نویسی را هنر دانست و ادامه داد: حرف زدن هنر نیست،اما دیالوگ نویسی هنر است.وظیفه دیالوگ دادن اطلاعات، افشای درون و بیرون شخصیتها و پیشبرد داستان است. بنابر این هر حرف زدنی در فیلمنامه یا فیلم را نمی توانیم دیالوگ بنامیم.
وی یادآور شد: در ایران عادت کرده ایم در فیلم ها برای اذیت آدم ها مدام و پشت سر هم به بیان ماجراهای تلخ بپردازیم.در فیلم های حرفه ای،بعد از هر صحنه تلخ یا اکشن،حتما یک صحنه آرامش دهنده می آورند تا ذهن مخاطب کمی استراحت کند. شخصیت مکس در فیلم «دزد کتاب» نقطه عطفی در فیلم و شکل دهنده بعد دیگری از شخصیت دیزل است .
اورنگ عنوان کرد: در ایران نیز فیلمنامه های اقتباسی وجود دارد، اما بسیار محدود است.حدود ٨٠ درصد فیلمهای هالیوودی اقتباسی است .در قصه باید توصیفات برای خواننده تداعی شود، ولی در فیلمنامه باید آنچه به تصویر می آید نوشته شود.
دربیشتر فیلم ها هالیوودی برای نوشتن و تکمیل فیلمنامه چند نویسنده همکاری می کنند،اما در ایران این اتفاق نیفتاده و نمیافتد. وقتی قصه و شخصیتهای آن جذاب باشد مخاطب ایرادات جزیی آن را نادیده گرفته یا اهمیت نمی دهد.
برنامه سینماپاتوق حوزه هنری به منظور توسعه تعامل سینماگران، حمایت از فیلمسازان جوان و گسترش مراودات بین اهالی رسانه و هنرمندان و بسترسازی برای معرفی بهتر محصولات سینمای ایران زیر نظر روابطعمومی و امور محافل سازمان سینمایی حوزه هنری ایجاد شده است.
@nasrodinmolla