ایبنا:الکساندر مک اسمیت، نویسنده بریتانیایی- زیمبابوهای است. او علاوه بر اینکه دانشمندی احترامبرانگیز در رشته حقوق پزشکی و زیستکردار شناسی است، داستاننویسی موفق و پرکار است که کرسی استادی خود را سال ۲۰۰۵ در دانشگاه ادینبورگ رها کرد تا تماموقت به نویسندگی بپردازد. او در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی پیش از آنکه شروع به انتشار مجموعه رمانهای کودک خود کند بیش از ۳۰ کتاب منتشر کرده بود که مهمترین آنها مجموعه رمان «دفتر کارآگاهی شماره یک بانوان» است که نسخههای انگلیسی آن تا سال ۲۰۱۰ بیش از ۴۰ میلیون دلار به فروش رسید و به بیش از ۴۰ زبان نیز ترجمه شد.
مک اسمیت درباره آغاز کار حرفهایاش به عنوان نویسنده گفت: کار ادبیام را از شرکت در یک مسابقه ادبی برای نویسندگان اسکاتلندی آغاز کردم. با نگارش یک رمان برای بزرگسالان و داستانی برای کودکان. امیدوار بودم که در بخش رمان بزرگسالان برنده جایزه شوم ،اما در کمال ناباوری جایزه قصه کودکان به من داده شد.
این جایزه نقطه شروعی بود برای این نویسنده ۷۱ ساله تا اولین کتاب کودک خود را با عنوان «هیپو سفید» سال ۱۹۸۰ منتشر کند و بعد از آن هم تبدیل به نویسندهای شناختهشده و جهانی شود که جایزه CBE را برای خدمت به ادبیات دریافت کند.
او که ساکن ادینبورگ است طرفداران فراوانی در سراسر جهان دارد که از میان آنها میتوان به لورا بوش همسر رییسجمهور اسبق امریکا و گروه موسیقی رد هات چیلی پپرز اشاره کرد.
نویسنده بریتانیایی درباره اهمیت کتاب خواندن برای کودکان عنوان کرد: کتاب خواندن همراه کودکان از چندین نقطه نظر دارای اهمیت و حیاتی است. یک دلیل مهم آن است که تخیل اخلاقی در بچهها از طریق کتاب خواندن است که فرصت رشد و توسعه پیدا میکند.
او افزود: کودکان با کتاب خواندن یاد میگیرند که دیگران چه احساسی دارند. دیدگاه فرد دیگری را درک میکنند که با آنها منفاوت است؛ چرا که داستان از از نگاه او گفته شده. این بسیار ترسناک است که با افرادی در زندگی ملاقات میکنید که تصور و تخیل اخلاقی ندارند، زیرا یاد نگرفتهاند که خودشان را به جای افراد دیگر قرار دهند.
به همین دلیل هم است که مک اسمیت با همکاری انتشارات هارپرکالینز به کمپین کتابهای رایگان اسکاتیش سان پیوسته که در راستای رساندن کتاب به صورت رایگان به کودکان در پرورشگاهها فعالیت میکند.
نویسنده ۷۱ ساله در پاسخ به این سوال که چرا هنوز از نوشتن کتاب برای کودکان لذت میبرد گفت: وقتی برای کودکان مینویسید میتوانید افسار تخیل خود را رها کرده و به آن فرصت رفتن به دور دستها دهید. شما میتوانید از رویدادهای جالب و سرگرمکنندهای بنویسید که هرگز خودتان در زندگی واقعی تجربه نکردهاید و یا هرگز اتفاق نمیافتند و این هم خیلی جالب است که خود را در ذهن یک کودک قرار دهید و تصور کنید که یک کودک از یک داستان چه میخواهد و این تمرین خیلی خوبی برای پرورش تخیل است.
اسمیت درباره واکنش کودکان به کتابهایش بیان کرد: نامههای خیلی خندهدار از کودکان کنجکاو دریافت میکنم. آنها درباره چیزهایی که میگویند خیلی صریح و رک هستند. گاهی هم نامههایی از بچههای یک کلاس درس دریافت میکنم که معلمشان از آنها خواسته یکی از کتابهای من را بخوانند و تصویری که از نویسنده در ذهن شان نقش بسته نقاشی کنند. یک بار یکی از آن بچهها من را به شکل هیتلر کشیده بود.
او درباره تجربه کتاب خواندن خود در دوران کودکی گفت: خودم زمانی که پسربچه کوچکی بودم خوره کتاب بودم. فکر میکردم که چقدر ناعادلانه است که در زندگی شخصیتهای کتاب این همه ماجراجویی وجود دارد و من در زندگی واقعی هیچ بهرهای از آنها ندارم. همیشه منتظر ورود یک ماجرا در زندگیام بودم و این احساس تا امروز هم با من است.
اسمیت در پایان با اظهار امیدواری از آینده کتابهای کودک توضیح داد:امروزه به دلیل وجود تلویزیون و بازیهای رایانهای کودکان مثل گذشته کتاب نمیخوانند، اما این را باید بدانیم که هیچ چیزی نمیتواند به رقابت با یک کتاب خوب بپردازد و علاقه به ادبیات ضروری است که به همه کودکان منتقل شود، چرا که هر لحظهای را که صرف کتاب خواندن با کودکان مان کنیم ارزشمندترین لحظههای زندگیمان هستند.
@nasrodinmolla