آرت کافه-سیدرضااورنگ:انسان ها در وجودشان، هم کرامت دارند و هم کراهت.عده ای کرامت را برگزیده و پرچم راه زندگی خویش می کنند،گروهی نیز علم کراهت در دست گرفته و تکان می دهند.
تفاوت انسان ها، از خلقت تا امروز به دلیل انتخاب درست و نادرست شان است.آدمیان، هم می توانند انسان باشند و انسانیت پیشه کنند و هم حیوان باشند و سبعیت را برگزینند.
تاریخ پر است از سرگذشت چنین انسان های کریمی و چنان حیوانات کریهی.برگ برگ تاریخ شاهد این ادعاست.شجاعان از سرچشمه کرامت نوشیده و می نوشند و ترسویان لجن های کراهت را لیس زده و می زنند!
شجاعان و ترسویان متعلق به سرزمین و اعتقادات خاص نبوده و نیستند،در تمام جهان پراکنده بودند و هستند.این صحیح نیست که عده ای شاعر صله بگیر بسرایند و گروهی قلمبمزد بنویسند که تنها سرزمین ما کنام شیران شجاع است!هر ملت و سرزمینی،هم افراد شجاع دارد که می توانند در وصف شان سخن سرایی و تاریخ نگاری کنند و هم جمعی ترسو دارد که آنان را لعن و نفرین کنند.
شجاعان هیچ گاه ترس به دل راه نداده و نمی دهند،زیرا اهدافی والا دارند که هیچ منفعت مادی با آنها برابری نکرده و نمی کند.برای همین، همیشه جان برکف هستند تا از آرمان های خود که یکی از مهم ترین آنها صیانت از خاک وطن است با ترسویان و دشمنان بجنگند تا زمانی که قطره ای خون در بدن شریف شان باقی نماند.
ترسویان چون در زندگی هدفی جز کسب منفعت های ریز و درشت مادی و مالی ندارند،هرگز نمی توانند در قامت یک شجاع خودنمایی کنند!برای این عده، خاک وطن ارزشی ندارد و زبانم لال برای شان چند سکه سیاه ارزشمندتر است.
بیهوده نیست که ترسویان همواره با شجاعان مشکل داشته و با کینه ای سخت،مدام در پی از بین بردن آنان یا ریختن آبروی شان هستند.هرگز موفق نشده و نمی شوند،اگر شده بودند تا به امروز نسل شجاعان منقرض شده بود،اما چنین اتفاقی نیفتاده و نمی افتد،زیرا شجاعت از روح شریف زاده می شود،نه جسم کثیف!
منظور از ترسویان کسانی هستند که خودشان این راه را انتخاب کرده و می کنند،نه افرادی که در غفلت به سر می برند.آنانی که غافل هستند ممکن است روزی به خود بیایند و صف خویش را از ترسویان جدا کنند،اما کسانی که ترس را باور کرده و در وجود خبیث خویش نهادینه کرده اند،محال است که دست از باور خود بردارند.
ترسویان هیچ گاه شجاعان را برنمی تابند و همواره کینه شان را به دل گرفته و در کمین نشسته اند تا تیغ زهرآگین ناجوانمردی را بر پشت آنان فرود بیاورند.بسیاری از شجاعان دریادل در تاریخ گذشته و معاصر با چنین وضعیتی روبرو شده و می شوند.
ترسویان حتی توان چشم در چشم شدن با شجاعان را ندارند،چه رسد به اینکه رو در روی آنان بایستند و بجنگند!اگر داشتند که هیچ گاه دنبال حیله و تزویر نمی رفتند.
دشمنی ترسویان نسبت به شجاعان از آغاز تاریخ شروع شده است،از همان زمانی که ترسوی دنیا پرستی چون قابیل، کینه شجاع دل خداجویی مانند هابیل را به دل گرفت و با خشونت و تزویر برادر خویش را به کام مرگ فرستاد.
بنابراین،هرگز نباید توقع داشت که ترسویان از دشمنی و کینه ورزی با مردان و زنان شجاع دست بردارند،شدنی نیست و نخواهد شد،مگر اینکه دنیا به پایان برسد و آخرت نزدیک آغاز شود.
برای حفظ خاک اکثر ممالک دنیا،به ویژه سرزمین بزرگ و افتخار کردنی ایران،سرهای شجاعان بسیاری توسط ترسویان بر بالای دار رفته یا خون شان بر زمین ریخته شده.آنانی که فکر کرده و می کنند سرزمین مادری فقط یک مشت خاک است،هم به خودشان خیانت کرده اند،هم به کشورشان و هم به انسانیت.
صفحات تاریخ را ورق بزنید و یا امروز به عینه ببینید، چه مردان و زنان شجاعی برای حفظ ایران بزرگ و افتخار برانگیز در مقابل دشمنان خونریز و بزدل بیگانه و ترسویان کینه توز داخلی، سینه ستبر کرده و می کنند .آنان با خون اصیل و رنگین خودشان سند ماندگاری این سرزمین بزرگ و رشک برانگیز را امضا کرده و می کنند.
بسیاری از قهرمانان و شجاعان ایران زمین و ممالک دیگر، توسط همین دشمنان خودی پشت ستبرشان آماج تیغ ها و تیرهای زهرآگین شده و می شود.
ترسویان همواره به دروغ لاف وطن پرستی و مردم دوستی می زنند،اما هنگامی که دشمنی قصد سرزمین شان را کرد،اگر به دشمن نپیوندند در پستویی نشسته و پی در پی لباس خود را عوض می کنند!عده ای از آنان نیز برای به دست آوردن دل دشمن، شجاعان وطن شان را به دشمن فروخته و یا با سنگ شایعه می زنند تا جان بی ارزش خویش را حفظ کنند!
ایران را باید با تمام وجود دوست داشت و باور کرد،مانند تمام مردان و زنان شجاعی که جان شان را فدای این سرزمین کهن و زخم خورده کردند و می کنند.ترسویان لاف زن،هیچ گاه دوستدار وطن شان نبوده و نیستند.
دوست داشتن وطن،اما و اگر و شرط و شروط نداشته و ندارد.
اگر آن قدر شجاع نیستیم که قهرمان باشیم،این قدر هم ترسو نباشیم که سنگ بر تصویر و تندیس قهرمانان بزنیم!
@nasrodinmolla