آرت کافه-سیدرضااورنگ:سینما هنری زیبا،دوست داشتنی و فراگیر است که مدام چشم مشتاقان را به دنبال خود دارد.حسن هنرهفتم این است که تمام علاقه مندان همواره منتظرند فیلم های جدید اکران شوند تا انتظارشان پایان یافته و حس کنجکاوی شان ارضا شود.تنها عاشقان واقعی سینما این حس را با تمام وجود درک می کنند.برای همین مدام اخبار هنری و سینمایی را پیگیری می کنند تا بدانند چه فیلمی توسط کدام کارگردان و با چه بازیگرانی مقابل دوربین می رود.پس از اطلاع یافتن از پایان پروژه،روزشماری می کنند تا فیلم ها یکی یکی روی پرده بیایند تا به تماشای آنها بنشینند و لذت ببرند.
سال ۲۰۱۹ برای سینما و سینما دوستان خیلی خاص بود،زیرا در این سال قرار بود فیلم های مهمی چون:«روزی روزگاری هالیوود» با کارگردانی کوئنتین تارانتینو، «ایرلندی» مارتین اسکورسیزی و «جوکر» ساخته تاد فیلیپس بر پرده عریض سینما خودنمایی کنند،برای همین خیل عاشقان سینما در جهان و ایران لحظه شماری می کردند تا هرچه زودتر به تماشای آنها بنشینند.سرانجام هر سه فیلم به نمایش درآمدند و چشم مشتاق به دیدن آنها روشن شد.
«ایرلندی» مارتین اسکورسیزی اخبار بیشتری را به خود اختصاص داده بود.پخش این اخبار موجب شده بود که فیلم تازه کارگردان کهنه کار سینمای جهان بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. «ایرلندی» هرچند فیلم قابل توجهی است که از سوی منتقدان نیز استقبال شده است،اما نسبت به دیگر کارهای اسکورسیزی،به خصوص «رفقای خوب» (Goodfellas) برتری ندارد.داستان های گانگستری تشابه زیادی با یکدیگر دارند،اما پرداخت ها با یکدیگر متفاوت است و کارگردانانی مانند اسکورسیزی و کاپولا با دید خاص و جدیدی به این نوع فیلم ها پرداخته اند. در فیلم «ایرلندی» نیز دوباره یک قاتل حرفه ای وجود دارد که توسط مافیا و سازمان هایی که هیچ گاه از آنها نام برده نمی شود،اما حضور سنگین در جامعه دارند،استخدام شده و اهدافی که آنها مشخص می کنند را از میان بر می دارد،سر انجام نیز مجبور می شود دوست خود و کسی که برای او کار می کند را نیز طبق دستور به قتل برساند.
«رفقای خوب» از لحاظ ساختار و بازیگری جذابیت بیشتری نسبت به آخرین اثر اسکورسیزی دارد.یکی از دلایلی که باعث شد زمان تولید فیلم «ایرلندی» بیشتر از حد معمول طول کشیده و بودجه را افزایش دهد،استفاده از تکنیک «C.G.I» برای جوان تر کردن بازیگران،به ویژه رابرت دنیرو بود که متاسفانه استفاده از این تکنیک،نه تنها موثر نبود،بلکه چهره بازیگران را بسیار مصنوعی جلوه داده و به اصطلاح توی ذوق می زد.نکته مهم دیگر بازی متوسط رابرت دنیرو در «ایرلندی» بود که در پرونده بازیگری اش کار ارزشمندی تلقی نمی شود.برای همین از طرف گلدن گلوب و بیشتر جایزه ها و جشنواره برای بهترین بازیگر کاندید نشده است.سطح توقع منتقدان و علاقه مندان از این فیلم بسیار بالا بود،اما «ایرلندی» آن گونه که مورد انتظار بود از کار در نیامد.
فیلم «روزی روزگاری هالیوود» کوئنتین تارانتینو نیز بسیاری را مشتاق به دیدنش کرده بود،اما آن هم کار شاخصی در سابقه تارانتینو محسوب نمی شود. این فیلم در حقیقت ادای دین این کارگردان به سینمای کلاسیک و سریال های تلویزیونی دهه ۶۰ آمریکاست که ظیفه خود را انجام داده است.
«روزی روزگاری هالیوود» بر عکس «هشت نفرت انگیز» داستان منسجمی ندارد و مجموعه ای از صحنه های پراکنده است که کنار هم چیده شده اند.داستان فیلم مربوط به بازیگر یک سریال دهه ۶۰ آمریکاست(لئوناردو دی کاپریو) که دیگر مانند گذشته مورد توجه نیست.وی برای اینکه بیکار نباشد مجبور می شود در نقش منفی یک فیلم بازی کند که چندان به مذاقش خوش نمی آید.بازیگر بدل او(برد پیت) تنها کسی است که هنوز او را باور دارد و در کنارش مانده است.هرچند قرار بود این فیلم به داستان قتل شارون تیت همسر باردار رومن پولانسکی که توسط خانواده منسن به قتل رسید بپردازد،اما زیاد به زندگی پولانسکی و همسرش نمی پردازد.تارانتینو این قصه را تغییر داده و حمله خانواده منسن به جای اینکه به خانه پولانسکی باشد به منزل همسایه آنان ریک دالتون همان هنرپیشه سریال های وسترن دهه ۶۰ است. ۲۰ دقیقه آخر فیلم بیشتر به آثار تارانتینو نزدیک است و با سبک کارگردانی او مانوس.بازی لئوناردو دی کاپریو و برد پیت نیز چندان به دل نمی نشیند و به چشم نمی آید. «روزی روزگاری هالیوود» نیز مانند «ایرلندی» آن گونه که باید انتظارات را برآورده نکرد و نقطه مثبتی در پرونده کاری تارانتینو محسوب نمی شود.
فیلم سوم «جوکر» ساخته تاد فیلیپس است که انتظارها را برآورده کرد و منتقدان و علاقه مندان را به خود جلب کرد.شخصیت جوکر را مخاطبان حرفه ای سینما به خوبی می شناسند، زیرا چندین دهه است که این شخصیت را روی پرده می بینند،اما «جوکر» فیلیپس با نمونه های دیگر تفاوت آشکاری دارد.
داستان این فیلم در سال ۱۹۸۱ اتفاق می افتد و درباره مرد میانسالی به نام آرتور فلک است که همراه مادر خود پنی در شهر گاتهام زندگی میکند. آرتور به عنوان دلقک در سالن های نمایش و مهمانیهای مختلف ظاهر شده و خرج خود را از این راه درمیآورد. گاتهام با جرم و جنایتهای سازمانیافته مواجه شده و فقر و بیکاری مردم شهر از جمله آرتور را آزار میدهد. آرتور که در وضعیت بدی به سر میبرد، بعد از وقایع متعدد از جمله مورد حمله قرار گرفتن توسط سارقان گاتهام، زندگی خود را تغییر داده و به یک قاتل تبدیل میشود.مردم نیز که از فضای ناعادلانه و نا امن حاکم بر شهرشان خشنود نیستند،نه تنها از جوکر که قاتلی تحت تعقیب است،خشمگین نیستند،بلکه از او حمایت کرده و دست به شورش زده و اکثریت شهروندان به جوکر تبدیل می شوند.
«جوکر» بیشتر فیلمی روانشناختی است تا جنایی.هرچند وضعیت آشفته شهر ، جنایات و خیانت سیاستمداران نیز به تصویر کشیده می شود،اما تکیه داستان بیشتر روی شخصیت جوکر است که به دلیل رفتارهایی که در گذشته با وی شده،به خصوص از سوی مادرش،تعادل روانی نداشته و به یک بیماری روانی به نام ناخویشتنداری عاطفی مبتلاست که هنگام عصبانیت، خنده و قهقهه های هیستریک به او دست می دهد.هنرنمایی بازیگری توانا به نام خواکین فینیکس در این فیلم،به آن ارزش خاصی داده و مانند همیشه بازی او بسیار گیرا و تاثیر گذار است.هرچند پیش از فینیکس،بازیگرانی چون سزار رومرو، جک نیکلسون، هیث لجر و جرد لتو نیز نقش جوکر را بازی کرده اند،اما بازی فینیکس جلوه ای خاص دارد و جوکر ویژه و باور پذیری را به نمایش می گذارد.این بازیگر توانا،حسی را که باید در نقش جوکر به مخاطبان منتقل کند،به خوبی انتقال داده و تاثیر موثری روی آنان دارد.
کارگردانی تاد فیلیپس نیز چشمگیر است و توانسته به خوبی و با قدرت از عهده ساخت چنین فیلمی بربیاید و اثری درخشان در پرونده کاری خویش ثبت کند.
فیلم «جوکر» با اینکه در رده فیلم های با درجه R قرار گرفته بود،اما توانست به فروش میلیاردی دست پیدا کرده و برای آثاری با این درجه یک رکورد محسوب می شود.
«جوکر» تاد فیلیپس نسبت به فیلم های «روزی روزگاری هالیوود» کوئنتین تارانتینو و «ایرلندی» مارتین اسکورسیزی از لحاظ ساختار و بازیگری برتری خاصی دارد.فروش بالای این فیلم نسبت به دو فیلم دیگر شاهدی بر این مدعاست.این سه فیلم و کارگردانان بزرگ آن توانستند سال ۲۰۱۹ را برای عاشقان سینما خاطره انگیز کرده و در تاریخ سینما ثبت کنند.
@nasrodinmolla