بعدی
like

نقش عشق

‏. ‏(‏۲۰-‏شهریور-‏۱۳۹۸)

در عالم بسیارند کسانی که ادعای هنرمندی دارند، اما همواره فقط یک نفر لایق نقش عشق است.

آرت کافه-سیدرضا اورنگ:پیر هنر در حال احتضار بود. هزاران هنرمند ریز و درشت در خانه او تجمع کرده بودند. برای رسیدن به اتاق پیر هنر، سر و دست می شکستند و تن و پا له می کردند، زیرا هرکدام می خواستند جانشین پیر هنر شوند و بر عالم هنر فرمانروایی کنند. هرکس خود را شایسته این مقام می دانست، از سینماگر گرفته تا خطاط.
پیر هنر در بستر آرمیده بود. شانه ای به موهای سپید و بلندش زد، سپس دستی به محاسن نقره ای رنگش کشید. آرام ملازمش را خواست. ملازم مقابل او زانو زد.
پیر گفت: فی الحال به روستای دورافتاده ای در کویر برو، شاعری گمنام و عاشق در آنجا سال هاست عاشقی می‌کند، او را به نزد من آور.
شاعر شوریده و ژولیده را در محضر حاضر کردند. شاعر مقابل پیر هنر زانوی ادب بر زمین زد و دست او را بوسید. پیرهنر دستی به سر و روی شاعر کشید. سپس از کنار بستر خود بقچه ای کوچک را در دست گرفت. آن را باز کرد، لوحی بسیار زیبا و گیرا جلوه گر شد.
پیرهنر، لوح را به سمت شاعر گرفت و گفت: این نقش عشق است، از خلقت انسان تاکنون بین هنرمندان واقعی دست به دست شده است، اکنون به تو می رسد.
شاعر آن را گرفت و بوسه زد.
پیرهنر گفت: در عالم بسیارند کسانی که ادعای هنرمندی دارند، اما همواره فقط یک نفر لایق نقش عشق است. هنرمندی که با عشق اثری هنری بیافریند و به مردم عشق بورزد، وارث نقش عشق است...
پیر هنر، چشم روی این جهان بست و رو به آن جهان باز کرد.


یادداشت سیدرضا اورنگ نقش عشق هنر هنرمند پیر هنر

@nasrodinmolla