آرت کافه:چند پارچه شدن صنف تهیه کنندگان سینمای ایران در سال های اخیر،مشکلاتی به وجود آورده و نوعی هرج و مرج را بر سینما حاکم کرده است. وقتی صنفی واحد وجود نداشته باشد،مطمئنا اهداف نیز به دست فراموشی سپرده شده یا رنگ می بازند.
درباره این موضوع نظر غلامرضا گمرکی تهیه کننده قدیمی سینما را جویا شده ایم که در ادامه می خوانید:
غلامرضا گمرکی پیرامون اتحاد تهیه کنندگان سینمای ایران گفت: اگر طمع و زیاده خواهی در بین تهیه کنندگان رواج نداشت،قطعا اتحادیه سابق متلاشی نمی شد.حالا که بیش از ۱۰ سال از انهدام آن می گذرد و افراد جدیدی،صرف داشتن پول هنگفت و نه تجربه کاری به اسم تهیه کننده وارد میدان شده اند،بعید می دانم آن اتحاد سالم و منسجم که مد نظر است شکل بگیرد.مگر اینکه وزارت ارشاد با تمام توان عنان کار را به دست بگیرد و اجازه ندهد هر شخصی بدون گذرنامه وارد عرصه تهیه کنندگی شود،اما این اجازه به او داده شود اگر قصد سرمایه گذاری سالم دارد در کنار تهیه کنندگان کاربلد، فیلم تولید کند و به مرور رزومه کاری را برای خود فراهم سازد . بعد از گذشتن ازاین صافی طبق ضوابط کارت تهیه کنندگی دریافت کند.
اهالی سینما به خوبی اشراف دارند که نگارنده بیش از دو سال در رابطه با یکپارچگی تهیه کنندگان در اکثر رسانه ها قلم زدم که صد البته بعضی از همکاران نیز تلاش کردند تا این از هم گسیختگی شکل بگیرد.زمان ریاست مهندس حیدریان ۱۲ نفر به عنوان هیات مدیره انتخاب شدند تا با ریاست سیدضیاهاشمی هر چهار تشکل به یک صنف واحد برسند که متاسفانه بعد از چند جلسه،آش همان و کاسه همان شد و هیچ نتیجه مطلوبی به دست نیامد.به مصداق «آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود و یا بی نمک»،معتقدم بعید به نظر می رسد بدون دخالت و حضور مستقیم وزارت ارشاد،تهیه کنندگان به یکپارچگی دست یابند.
جالب است که ما برای مردم فیلم می سازیم و در آثار خود از گذشت،عدالت،لوطی گری،مرام و معرفت دم می زنیم،اما خودمان در این زمینه نیاز به آقابالاسر داریم.تجربه ثابت کرده حتما باید دیگران چوب به دست مواظب اعمال و رفتارمان باشند.
وی درباره موانع بر سر راه این اتحاد عنوان کرد: شاید منیت،منم زدن های توخالی،حب و بغض و قطعا رودربایستی های بی خود و بی جهت مانع آن است که بگویند،سینما این همه تهیه کننده لازم ندارد!
گمرکی راهکار یک پارچه شدن صنف تهیه کنندگان را اجرای عدالت دانست و توضیح داد:هر زمان انسانیت،عدالت،همدلی،برادری،برابری و عدم منیت حاکم شد و قلب های مان به خاطر بقای یکدیگر تپید،آن روز، روز شکوفایی سینماست. هر صنفی فرهنگ خاص خودش را می طلبد،اگر فرهنگ سینما در بین اهالی شکل بگیرد،سینمای دنیا به همان دلایلی که ذکرش رفت به ما ملحق خواهد شد،اما چون آب از سرچشمه گل آلود است،بعید به نظر می رسد در این زمینه هم موفق باشیم.شاید یکی از دلایل این نابسامانی عدم حضور یک وزیر سینما شناس است که تا به امروز وزارت ارشاد به خود ندیده.
او در جواب سوال آیا به واقع سینمای ایران حدود ۳۰۰ تهیه کننده کاربلد دارد؟گفت: اگر فرض را بر این بگذاریم که ۳۰۰ تهیه کننده کار بلد در سینما داریم که صد البته نداریم! تهیه کنندگان قدر و کهنه کار در همان اوایل انقلاب عطای فیلمسازی را به لقایش بخشیدند،زیرا آنان پیچش مو را می دیدند!
بعضی ها ماندند و دیگران از آنان آموختند و به تدریج قدیمی ها را دور زدند.تعدادی را دولت درست یا غلط پذیرا نشد که آنان ترک وطن کرده یا خانه نشین شدند!وزارت ارشاد که به قول معروف پای چراغ را تاریک دید،به بهانه ورود جوانان به سینما،دروازه هنر هفتم را باز گذاشت و گروه گروه با ارتباط و زدوبند وارد این عرصه شدند.درست مثل دهه ۶۰ که بیش از ۱۲۰ کارگردان وارد سینما شدند و دیری نگذشت که یکی پس از دیگری،به دلیل نابلدی و زمین زدن سرمایه های دولتی و شخصی از گردونه خارج شدند.به نظر نگارنده سینمایی که هر سال کمتر از ۱۰۰ فیلم تولید می کند،اصلا نیازی به این همه تهیه کننده ندارد که نود درصدشان نابلد هستند،چون تهیه کنندگی یک کار فوق العاده تخصصی است که امروزه تازه واردها آن را به شدت سرسری گرفته اند.به دلیل نابلدی ،آنها بسیاری از سرمایه گذاران علاقه مند به سینما را فراری داده اند.
مثلا بنیاد سینمایی فارابی به هرکسی که از گرد راه می رسید و لقب کارگردان به خود می داد یا از پشت پرده مورد حمایت قرار می گرفت،بودجه های کلان در اختیارش قرار می داد،در آخر نیز فیلم ساخته شده بدون اکران روانه انبار متروکه می شد!بنیاد فاربی قبل از انقلاب به منظور مبادله فیلم بین ایران و دیگر کشورها تاسیس شده بود،ولی تا همین چند سال پیش،قبل از اینکه دیجیتال وارد سینمای ایران شود،فارابی کلیه تجهیزات فیلمبرداری و مواد خام را در اختیار فیلمسازان قرار می داد.
سینمای ایران گذشته از اینکه وزیر سینماشناس و کاربلد ندارد،اهالی آن نیز با هم سازش ندارند و چه بهتر که کرکره سینما پایین کشیده شود.
بحث در مورد سینمای ایران یک کتاب می طلبد که در این مختصر نمی گنجد.وزارت فرهنگ و هنر سابق حداقل این حسن را داشت که وزیر وقت با کسب اطلاع از نحوه فیلمسازی و اکران از کارمندان، حتی دون پایه وزارتخانه برای بالا بردن دانش خود اطلاعات جمع می کرد تا در سخنرانی ها و مجامع تخصصی گاف ندهد.به هر حال مشکل از آسمان نازل نشده است،مشکل خودمانیم.شما مردم ژاپن را با آن همه جمعیت وارد ایران کنید و ملت ایران را راهی ژاپن. پس از مدتی خواهید دید که ایران شده ژاپن و ژاپن شده ایران!پس این مردم هستند که با داشتن مسوولانی کارآمد از یک آدم منفعل یک انسان کاربلد و نابغه می سازند و از یک نابغه یک فرد منفعل تحویل جامعه می دهند.تا زمانی که فقط خودمان را در قاب منیت و خودخواهی و بی عدالتی می بینیم راه به جایی نخواهیم برد.