آرت کافه-سیدرضااورنگ:آذر ماه یادآور درگذشت تنها سینماگر ایرانی که ایرانی میاندیشید و ایرانی میساخت، علی حاتمیاست. وی هنرمندی بود قابل ستایش. بسیاری او را ستودند، اما برخی نیز که با وجود او، حنای شان در سینمای ایران رنگ نداشت، پس از درگذشتش، نفسی به راحتی کشیده و در میدان بی هنری جولان دادند. از علی حاتمی، آن گونه که شایسته اش بود تقدیر نشد، اما به قدر کفایت تجلیل شد و میشود.خدایش بیامرزد.
آذر ماه، شاهد درگذشت هنرمند دیگری در عرصه سینما نیز هست، مرد توانایی که قدرش را ندانستند و حقش هرگز توسط مسوولان، هنرمندان و دوستان ادا نشد.
مرحوم فریدون ری پور،هنرمندی بود که نمیتوان فقط به چشم یک فیلمبردار و عکاس توانا و چیره دست در وی نگریست. او از معدود افرادی بود که در عرصه سینما و هنر صاحب دید هنری بود.
بسیاری میتوانند کارگردان، بازیگر، فیلمبردار، شاعر، نقاش و…بشوند، اما هرکسی نمیتواند صاحب دید هنری شود.به همین دلیل است که در جهان و کشور ایران میلیونها نفر به اصطلاح هنرمند وجود دارد،اما تنها عده ای در عالم هنر شاخص هستند،هنرمندانی که با تلاش و کوشش و استعداد ذاتی توانستند به قله رفیع دید هنری برسند.
فریدون ری پور ، رییس فیلمبرداران سینمای ایران،حق بزرگی برگردن هنر هفتم در ایران دارد.تسلط او بر دوربین فیلمبرداری و توان استفاده هنرمندانه از آن، وی را از جمع فیلمبرداران ایرانی شاخص کرده بود.بسیاری از فیلمبردارانی که در گذشته و اکنون در این عرصه فعالیت میکردند و میکنند،خوشه چین دانش او بوده و هستند.
ری پور از نوجوانی صاحب آتلیه عکاسی بود،برای همین دنیای تصویر و نور را به خوبی میشناخت و بر آن مسلط بود.وی از معدود کسانی بود که تمام اجزای حساس دوربین را از هم باز میکرد و پس از تعمیر، در چشم بهم زدنی دوباره آن را جمع میکرد.
او نورپردازی با هوش ذاتی بود که برای تنظیم نور صحنه احتیاجی به نورسنج نداشت. توانایی وی بر صحنه فیلمبرداری،بسیار فراتر از کارگردانان با تجربه و جوانان دانشگاه رفته بود.تنها با یک نگاه کاستیهای صحنه را میدید و تذکر میداد.
پس از فیلمبرداری نیز مرحله به مرحله، ظهور فیلم را در لابراتوار وزارت ارشاد کنترل و پیگیری کرده و حتی درصد ترکیب مواد را نیز به آنان تذکر میداد.به همین دلیل است که همیشه کیفیت راشهای وی از همه بالاتر بود.
فیلمبرداری حدود ۴۰ فیلم سینمایی در پیش از انقلاب اسلامی، نشان از توانایی و فعالیت چشمگیر وی داشت. فریدون ری پور با برخی از بزرگان عرصه مستند نیز همکاری کرده است.
او مردی شریف و روراست و به شدت از چاپلوسی بیزار بود.هرگز، نه مداهنه کسی را گفت و نه گذاشت مجیزش را بگویند. هنرمندی بود که همیشه از حاشه میگریخت. بسیاری خواستند وی را به دست انداز حاشیه بیندازند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند،اما ری پور تمام نقشههای شوم شان را نقش بر آب کرد.
در بحبوحه انقلاب،همراه با تنی چند از همدلانش درهای انبار وزارت فرهنگ را باز کرده ، دوربینها و دیگر ابزار فیلمبرداری و صدابرداری را خارج و در خیابانها به ثبت وقوع تاریخ نوین ایران پرداختند.
اکثر صحنههای تظاهرات و اتفاقات انقلاب که حرفه ای فیلمبرداری شده اند حاصل هنر وی است.بسیاری، از این راشها استفاده کرده و برای خود نامیدست و پا کردند،اما فریدون ری پور،همواره به دلخواه خودش عمل میکرد و راغب به شهرت و ثروتی که دیگران دیوانه وار به دنبالش بودند،نبود.
از این هنرمند ارزشمند و بی حاشیه هرگز در زمان حیات و ممات تقدیر نشد،امروز هم مسوولان سینمایی و دوستان نیمه راهش نامیاز او بر زبان نمیآورند.
صداوسیمای جمهوری اسلامی،هر سال تصویرهایی که فریدون ری پور با تلاش خستگی ناپذیر از صحنههای انقلاب گرفته است را پخش میکند،اما هرگز نامیاز این هنرمند بی ادعا به میان نیاورده و نخواهد آورد.
اگر در حضور معاونان سینمایی(سازمان سینمایی) اسبق و سابق و امروز، نام فریدون ری پور به میان آید،به گونه ای عمل میکنند که گویی چنین هنرمندی در عالم سینمای ایران وجود نداشته است!
اگر زبانم لال فریدون ری پور، مانند برخی،فقط کمیخودش را به مدیران نزدیک میکرد،اکنون، هم صاحب مال بود و هم جاه،اما نخواست و انجام نداد،زیرا غرور و سربلندی برایش از همه چیز مهم تر بود.بسیاری از مدیران دوست داشتند وی را در کنار خود ببینند،اما ری پور همیشه فاصله اش را با آنان حفظ میکرد،هرچند که حقوق ناچیز ماهیانه اش در دست آنان بود.
وی با اینکه شاهد و ناظر بخش اعظمیاز تاریخ سینمای ایران بود، اما هرگز اسرار را هویدا نکرد. آنانی که با او نشست و برخاست داشتند، اصلاً به یاد نمیآورند که وی پشت سر همکاران یا کسان دیگر غیبت کرده باشد.
معاون سینمایی وقت ارشاد که ادعای اصلاحات در وزارت ارشاد را داشت و با نیت خیر آسیب فراوان به زیرمجموعه و افراد شاغل در این حوزهها زد،فریدون ری پور و دیگر هنرمندان را در اتاق فیلمبردارن و اتاقهای دیگر حبس کرد تا بازنشسته شده یا قید حیات را بزنند که چنین هم شد.
از گنجینه تجربه فریدون ری پور و بزرگان این عرصه در سازمان سینمایی یا معاونت سینمایی سابق هرگز توشه ای برداشته نشد و نمی شود.اگر از این تجارب با ارزش برای آموزش نسل جدید استفاده میشد،سینمای ایران دچار اوضاع نابسامان و بیسوادی مفرط امروز نمیشد.
وقتی فریدون ری پور در عزلت ماند و در خلوت مرد، نه معاون سینمایی وقت در تشییع و تدفین او شرکت کرد، نه رییس خانه سینما، نه دوستان و نه حتی کسانی که از وی آموخته بودند.
در تشییع پیکر و تدفین وی،تنها خانواده اش،چند نفر از دوستان نزدیک و تعداد بسیار اندکی از همکاران حضور داشتند.
این در صورتی است که همین افراد،برای درگذشت پدر بزرگ یکی از بازیگران بزک کرده پیام تسلیت صادر کرده و برای همدردی با وی در مراسم مختلف ختم شرکت میکنند!بدا به حال کسانی که چنین فکر میکنند و بدا به حال سینمای از نفس افتاده ایران و علاقه مندان که سینمای شان به دست چنین افرادی افتاده است!
نادیده گرفتن بزرگان عرصه هنر و استفاده نکردن از دانش بی پایان شان،هنر ایران را به دست انداز انداخته است.استفاده از تجربه هنرمندان چیره دست و کاربلد،بهتر و کارگشا تر از هزاران واحد درسی در دانشگاهها و دیگر مراکز آموزش هنر است.
چه دردآور است که در موزه سینمای ایران، غرفه ای از فریدون ری پور به چشم نمیآید. ای کاش مسوولان این موزه آستین ها را بالا بزنند و برای این فیلمبردار کاربلد و شریف ایران غرفه ای را راه اندازی کنند.
وزیر محترم ارشاد نیز از رییس سازمان سینمایی خویش بخواهد تا معدود هنرمندان توانا واز قلم افتاده را که هنوز در قید حیات هستند و به سختی روزگار میگذرانند را بیابد ،هم از آنان تقدیر شود و هم از دانش شان بهره کافی بگیرند.
زنده یاد فریدون ری پور ۶ آذرماه ۱۳۸۰ در گذشت و در قطعه هنرمندان دفن شد.یادش گرامی باد.
@nasrodinmolla