آرت کافه-سیدرضااورنگ:سینما،هنر-صنعت پرخرجی است،هر سرمایه ای که جذب این عرصه شود، باید غنیمت شمرد و روی چشم گذاشت.شاید فقط هالیوود باشد که به خاطر ساختار ویژه ،کارساز و قدیمی اش،کمتر از کشورهای دیگر به جذب سرمایه غیر خودی محتاج باشد،هرچند که دست رد به سینه هیچ سرمایه گذاری نزده و نمی زند.
هر فرد یا نهادی که بخواهد در هالیوود سرمایه گذاری کند ،می داند که خود را باید با چارچوب محکم مقررات آنجا تطبیق دهد.
سینمای اروپا با اینکه بعد از هالیوود حرف اول را در سینمای جهان می زند،اما بودجه های آنچنانی در دست تهیه کنندگانش جابه جا نمی شود،بنابر این برای جذب سرمایه باید خود را به آب و آتش بزنند.ساخت فیلم های مشترک یکی از راهکارهایی است که اروپا به آن رسیده و عمل می کند.
سینمای ایران به خاطر نداشتن ساختارمناسب، قانون و مقرراتی بر آن حاکم نیست و در این عرصه بی در و پیکر،هرکس خر خود را می راند.فضایی که بر سینمای ایران حاکم است،در هیچ کجای دنیا دیده نشده و نمی شود،حتی در برخی از کشورهای عقب افتاده آفریقایی که در نقشه های جغرافیا نیز به سختی به چشم می آیند!در ایران، سازمان سینمایی وزارت ارشاد سال های سال است که اسما وجود دارد،اما رسما به چشم نمی آید.این سازمان عریض و طویل،فقط یک دفتر دولتی است که عده ای مدیر و کارمند از آن ارتزاق می کنند.این سازمان پر خرج تا کنون کوچک ترین اتفاق مهم سینمایی را رقم نزده است.مهم نیست چه کسی بر مسند این نهاد نشسته و می نشیند،زیرا کاری انجام نشده و نمی شود،هیچ کس هم پاسخگو نبوده ونیست.
سینمای ایران را عده ای از مابهتران اداره می کنند که همه را زیر سوال می برند،اما خود به هیچ کس و هیچ سازمانی پاسخگو نبوده و نیستند.دیده نشده،حتی برای یک بار،روسای مختلف سازمان سینمایی با این باندها و سرکرده هایش کوچک ترین برخوردی انجام داده باشد.وقتی اهالی سینما از این باندها به سازمان سینمایی شکایت می برند،این سازمان سریع برای ساکت کردن این شاکیان،کارگروه یا شورایی را تشکیل می دهد که اکثر اعضایش سرکرده های باندهایی هستند که از آنها شکایت شده است!برای همین است که در سینمای ایران هیچ صاحب حقی به حق خود نرسیده و نمی رسد!
نهادهایی مانند بنیاد سینمایی فارابی که بودجه کلانی نیز از بیت المال نصیب آنها شده،به جای حمایت از سینمای اصیل،طبق فهرستی که منتشر کرده اند،پول های بی زبان را به پای کسانی ریخته اند که کوچک ترین دغدغه ای برای اعتلای سینمای ایران نداشته و ندارند.تنها بخش کوچکی از این بودجه عظیم در اختیار استعدادهای جوان گذاشته شده،البته باز به جیب همان تهیه کنندگان همیشگی رفته است!
در سال هایی نه چندان دور،بنیاد مستضعفان نیز در کار فیلمسازی دستی روی آتش داشت،هم فیلم تهیه می کرد و هم کمک مالی به برخی از فیلمسازان.
حوزه هنری سازمان تبلیغات هم از سال های دور،یعنی از اوایل دهه ۶۰ وارد عرصه فیلمسازی شد و هنوز هم ادامه دارد.کمک این نهاد به سینما بسیار شایان توجه بوده،اما حوزه هنری نیز با برخی از تهیه کنندگان و فیلمسازان خاص کار می کرد و می کند،در حقیقت در چارچوب تعریف شده عمل می کرد.حوزه نیز اشتباهاتی را مرتکب شده و می شود که گاهی دردسر ساز است.برخی از تهیه کنندگانی که ذکر خیرشان رفت،صابون خود را به تن این نهاد نیز زده اند!
نهادهای مختلف دولتی نیز وارد این عرصه شدند،مانند جهاد سازندگی،اما بعدها یا از این فضا خارج شدند یا حضورشان کمرنگ شد.
مدت هاست بانک ها،به خصوص یکی از بانک های دولتی وارد این عرصه شده و پول هایی را به باد داده اند،کمتر بانکی از همکاری با تهیه کنندگان سودی به جیب زده،سود که هیچ،به سرمایه اولیه هم نرسیده اند!
افرادی نیز سرمایه های بادآورده ای را وارد سینمای ایران کردند که بعدها معلوم شد،منظور آنان حمایت از سینما یا شروع فعالیت اقتصادی جدید نبوده،بلکه سودای دیگری در سر داشتند که اکنون به پول شویی شهره شده است.
عجیب اینکه،اکثر سرمایه هایی که توسط نهادها،بانک ها و افراد حقیقی به چاه«ویل» سینمای ایران ریخته شده،اغلب به جیب صاحبان باندها و گروه های همیشه بر سر سفره حاضر سرازیر شده است!
چند سالی است سازمانی با بودجه ای عظیم،به نام موسسه اوج وارد عرصه فیلمسازی شده است.
این نهاد از آغاز اعلام کرد که از چه نوع فیلم هایی حمایت می کند.در آن زمان تکلیف خود را مشخص کرد و همگان پذیرفتند.هرچند بسیاری از فیلمسازان کارکشته و جوانی که دوست داشتند در فضایی که مد نظر مسوولان موسسه اوج است فیلم بسازند،اما دیده نشدند و باز عده ای خاص در این عرصه تازه گشوده شده یکه تازی کردند.
بعدها این نهاد در فیلم های دیگری با بودجه های سنگین سرمایه گذاری کرد،سرمایه هایی که اکثر آنها بازگشت نداشتند،اما این نهاد توجهی به این مسئله نداشته و ندارد و همچنان روی چنین فیلم هایی سرمایه گذاری می کند.اکثر این فیلم ها با موضوع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بود.هرچند که این نهاد با تهیه کنندگان و فیلمسازان نظر کرده همکاری می کند،اما باز کمتر کسی به این نهاد خرده می گرفت.
اکنون موضوع فرق کرده و موسسه اوج وارد عرصه جدیدی از فیلمسازی و سریال سازی شده است.معلوم نیست تغییر دیدگاه این نهاد، اخیرا به وجود آمده یا از ابتدا در چشم انداز برنامه های بلند مدت آن تبیین شده بود.اگر موسسه اوج می خواهد بر کل سینمای ایران تاثیر گذار باشد،باید بودجه بی حساب خود را با حساب خرج کند و کمکی باشد برای فیلمسازان بزرگی مانند خسرو سینایی که سال هاست در حسرت ساخت یک فیلم می سوزند.این کارگردان با سواد و صاحب سبک،سال هاست به هر دری می زند نمی تواند سرمایه گذاری برای خود پیدا کند.مانند این کارگردان کهنه کار کم نیستند که می توانند به اعتلای سینمای ایران کمک کنند،برخی از آنان نیز در حسرت فیلم سازی جان به جان آفرین تسلیم کردند.
مطمئنا دست های پشت پرده و صاحبان باند هستند که نمی گذارند و نمی خواهند افراد شاخصی چون سینایی و تقوایی دوباره پشت دوربین قرار بگیرند،همان گونه که کارگردانی چون بهرام بیضایی را فراری دادند.
موسسه اوج با قدرتی که دارد می تواند جلوی باندها بایستد و از فیلمسازان صاحب سبک حمایت کرده و به پیشرفت سینما کمک کند. نباید بگذارد پای برخی از سرکرده های باندهای سینمایی به این نهاد باز شود که متاسفانه باز شده است.
مدیران این سازمان،به خوبی می دانند که امانت بیت المال را به دست آنان سپرده اند و باید امانتداری کنند.
اگر غیر از این باشد حق الناس برگردن آنان خواهد افتاد.این نهاد نباید سرمایه ها را در اختیار تهیه کنندگانی که فقط به جیب خود فکر می کنند قرار دهد،باید برای آنان دستمزدی متعادل در نظر بگیرد تا آنان تهیه کنندگان معین موسسه اوج باشند و خارج از بودجه تعیین شده خاصه خرجی نکرده و خود را چاق نکنند.
اگر موسسه اوج ،نگاهی مساوی و عادلانه به تمام دلسوزان واقعی سینمای ایران داشته باشد و از باندهای مخرب سینما دوری کند،مطمئنا هم تاثیر مثبت خواهد داشت و هم دعای خیر اهالی و علاقه مندان واقعی سینما دنبالش خواهد بود،اگر خدای نکرده غیر از این باشد،در دوباره روی همان پاشنه ای خواهد چرخید که تا کنون چرخیده است.
متاسفانه این نهاد مشاوران خوبی در بخش فیلمسازی و روابط عمومی ندارد و باید افراد کار بلد و با تجربه تری را برای رتق و فتق این امور انتخاب و به کار بگیرد.
باید نشست و منتظر ماند تا مشخص شود،موسسه اوج باد موافقی برای بادبان کشتی سینمای ایران خواهد بود یا بادی مخالف!