بعدی
like
در نشست هم اندیشی سینمای کودک و نوجوان درحوزه هنری عنوان شد:

سینمای دهه۶۰ در نشاط اجتماعی تأثیر داشت

‏. ‏(‏۱۵-‏شهریور-‏۱۳۹۸)

پانزدهمین نشست هم اندیشی «سینما، گفتمان فرهنگی» با موضوع «سینمای کودک و ترسیم افق‌های پیش رو» با حضور وحید نیکخواه آزاد، نادره ترکمانی، جعفر گودرزی، ابراهیم فروزش، کامبوزیا پرتوی ، سیدجواد هاشمی ‌و یزدان عشیری در سازمان سینمایی حوزه هنری برگزار شد.

به گزارش آرت کافه، در ابتدای مراسم یزدان عشیری در خصوص اهداف این برنامه گفت: این نشست با هدف هم اندیشی پیرامون موضوعات مهم سینمایی طراحی شده است. حوزه سینمای کودک یکی از پرچالش‌ترین عرصه‌های سینمای کشور است و شاید اغلب کارشناسان و سینماگران بر این باورند سینمای کودک می‌تواند خانواده‌ها را به سالن‌های سینمایی بکشاند و رونقی برای سینما ایجاد کند و با پویایی گیشه‌ها، بازدهی اقتصادی خوبی هم برای این عرصه فراهم شود.


سینما وحید نیکخواه آزاد  نادره ترکمانی  جعفر گودرزی  ابراهیم فروزش  کامبوزیا پرتوی   سیدجواد هاشمی ‌و یزدان عشیری   سازمان سینمایی حوزه هنری

وی افزود: این سینما به دلیل سروکار داشتن با موضوعات سنی خاص و حساس به ویژه در تحکیم بنیان‌های فکری و عاطفی آینده سازان کشور بیشترین کارکرد تربیتی و آموزشی و پند آموزی را در کنار سرگرمی‌و تفریح دارد. تعدد متولیان در این حوزه بسیار است. از جمله: سازمان سینمایی، بنیاد فارابی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آموزش و پرورش و بسیاری از نهادها و Ngoها و حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی، با این حال- اهمیت و ضرورت توجه به سینمای کودک به نسبت متولیان متعددش و شعارهای داده شده در فرآیند محصولات خیلی قابل درک و مشاهده نیست.

عشیری خاطرنشان کرد: بارها بر تعطیلی جشنواره کودک تاکید شده درحالی که کاستی‌های موجود در سینمای کودک به معنای تعطیلی و کنار گذاشتن جشنواره‌اش نیست ولی برگزاری این رویداد با سازو کاری ضعیف با ۷ فیلم دست و پا شکسته و نحیف مطلوب نیست. اساسا- جشن و جشنواره مانند جشن‌های باستانی ایران در فصل خرمن چینی محصول و برداشت صورت می‌گرفته اما زمانی که ما محصول خوب نداریم برگزاری جشن خرمن چینی برای سینمای کودک نیز بی‌معناست.

وی عنوان کرد: برغم ضرورت توسعه سینماهای کشور بویژه برای کودکان و نوجوانان متأسفانه سالن‌های مختص این گروه‌های سنی و استانداردهای آن‌ها نداریم. در این میان حوزه هنری به عنوان یکی از متولیان دغدغه‌مند اقداماتی را در طرح‌های توسعه‌اش برای سینمای کودک و نوجوان در برخی استان‌ها ‌عملیاتی کرده است. حتی در تهران نیز سینمای ویژه کودک نداریم. در حالی که به طور کلی حال سینمای ایران خوب نیست اما حال سینمای کودک بسیار بد است. سینمای کودک نیاز به کمک سرآمدان و پیشکسوتان این عرصه دارد تا با هم اندیشی و طرح مسئله کمکی به بهبود این سینما شود. مسئولان و مدیران سینمایی به دلیل درگیری با ترافیک مشکلات گوناگون حواس شان به این سینِما نباشد.

سپس ابراهیم فروزش با اشاره به روند شکل گیری سینما و جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان گفت: سال ۱۳۴۵ جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان شکل گرفت شاید سن بعضی از فعالان امروز در این عرصه به آن سال ها نرسد، اما ما بوده‌ایم و تجربه کرده‌ایم. همزمان با شکل گیری سینمای کودکان و نوجوانان، اثری از مراکزی نظیر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نبودیم و بعد از مدت زمان طولانی از شکل گیری این سینما و تنومند شدن این نهال، در سال ۱۳۴۴ شاهد تاسیس این کانون بوده‌ایم. این جشنواره در آن سالها یکی از پر رونق‌ترین جشنواره‌های جهان و گروه الف بوده. در واقع سینمای روز آن زمان به فیلم‌های فارسی تعلق داشته است اما با این حال از این سینِما هم بسیار استقبال می‌شده و سالن‌ها ‌را از مخاطب پر می‌کرده است.

وی افزود: بعد از رونق فعالیت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در اواخر سال ۴۹ تازه امور سینمایی کانون پا گرفت که با ۴ فیلم انیمیشن و ۳ فیلم زنده، وارد جشنواره شده بودیم. در واقع این جزو اولین فیلم‌هایی بود که در زمینه کودکان تولید شد چرا که در این زمان فیلم کودک معنایی نداشت. در این سالها تولید درسینما کودک شروع شده و ما وارد عرصه ای جدی‌تر از تجربه شدیم. بنابراین بستر برای شناخت بچه‌ها ‌از سینمای کودک و مراکز فیلمسازی کودکان فراهم و سینمای کودک به معنای واقعی پا گرفت. این جای سوال دارد که چرا در زمانی که جمعیت ایران در آن سال‌ها ‌بین ۲۵ تا ۳۰ میلیون بوده است، با وجود امکانات کم، استقبال چشمگیری از فیلم‌ها ‌صورت می‌گرفته اما سینمای کودک امروز به نسبت ۸۵ میلیون جمعیت چه از نظر تولید و چه از نظر پخش به آن شکل مورد توجه نیست؟ در حالی که ما نیروهای خلاق زیادی داریم.

کارگردان فیلم معروف «کلید» عنوان کرد: در حال حاضر عامل بازدارنده ما در این عرصه حمایت مالی و معنوی از سینمای کودک است. نیروهای معنوی و فعال ما در این زمینه زیادند و فعال عمل می‌کنند. سینمای کودک نیاز به حمایت ویژه مالی دارد، بخش خصوصی حق دارد برای فیلمی‌سرمایه‌گذاری کند که به بازگشت پولش امیدوار باشد اما همین بخش وقتی ضرر می‌کند به سراغ کارهای دیگر می‌رود.

وی گفت: این را هم باید بگویم که این سینماداران هستند که به سینماگران جهت می‌دهند تا چه فیلمی‌بسازند که صندلی‌های سالن پر شود این در حالی است که ۵۱ درصد از جبران هزینه از این طریق است در شرایطی که تهیه کننده تقریبا یک چهارم از هزینه را می‌تواند باز گرداند.

فروزش با تاکید بر حمایت‌های گذشته از سینمای کودک و نبود دغدغه برای بازگشت پول یادآور شد: در حال حاضر در موقعیتی هستیم که سینمای کودک از یاد رفته است و خانواده‌ها ‌با دیده تحقیر به فیلم‌های کودک و نوجوان نگاه می‌کنند. برای اینکه این چرخ زنگ زده راه بیافتد دولت باید کمک کند، پول بگذارد، حمایت‌ها ‌را تصویب کند و به این سینما رونق دهد چرا که بخش خصوصی هیچ یک از این حمایت‌ها ‌را بدون منفعت خود در نظر نمی‌گیرد. بنابراین حمایت دولتی باید سالیان دراز ادامه داشته باشد تا فیلم‌هایی ساخته شود و مردم با این سینما آشتی کنند نه اینکه فیلم‌ها ‌را در بخش مرده ضایع کنند. معتقدم دولت باید سینماهایی را برای کودکان بسازد و مردم آرام آرام متوجه این سینما شوند. بخش دیگر مربوط به تکنیک است که از آن بسیار عقب هستیم. ماهواره‌ها ‌و فضاهای مجازی به پیشرفتی رسیده است که ما از ان عقب مانده‌ایم. باید ببینیم در دنیا چه می‌گذرد آیا بچه‌های ما رغبت می‌کنند فیلم‌های ما را ببینند؟

در ادامه وحید نیکخواه آزاد در پاسخ به ابراهیم فروش اظهار داشت: این چیزی که شما می‌گویید درست و صحیح است و خیلی‌ها ‌به آن معتقد هستند اما نقطه نظر مقابلی وجود دارد که می‌گوید این بلاهایی که بر سر سینمای کودک آمده به خاطر حمایت دولت است. ما نمی‌توانیم بگوییم تمام این چرخه طبق نظر ما پیش برود در حالی که سینمای ایران درست یا غلط دارای مناسباتی است. امروز صاحب اختیار وجه اقتصادی سینما، سینمادار است، او تنها کسی است که خوب یا بد را مشخص کرده و در عمل نشان می‌دهد که چه چیزهایی باید ساخته شود. بازخوردها بر ادامه فیلم و رفتار فیلمساز تاثیر می‌گذارد. برخی معتقدند دهه ۶۰ دوران طلایی سینمای کودک است در حالی که در گذشته مواردی داشته‌ایم که فیلم بازخورد خوبی نداشته در شرایطی که به آن فیلم جوایز زیادی تعلق گرفته و سوبسیت‌های بسیاری نیز به آن اختصاص داده شده بود. سینمای کودک ما به دنبال آثاری همانند کلاه قرمزی و شهر موش‌ها ‌است و از اکران آن حمایت می‌کند. عده ای می‌گویند سوبسیت‌های دولتی حاشیه امنی برای فیلمساز است و اشتیاق فیلمساز را بیشتر می‌کند.

وی عنوان کرد: سینماداران از هر چیزی که با استقبال خوبی مواجه شود، حمایت می‌کنند بنابراین با سینمای کودک نه عقد و اخوت دارند و نه پدرکشتگی. اختصاص سوبسیت دولتی به سینمای کودک، حاشیه امنی را برای فیلمساز ایجاد می‌کند که فیلمساز دیگر به فکر بازگشت پول خود نیست. بهشتی همیشه می‌گفت سینمای کودک در آن دوران یک مغازه پنج دهنه بود اما حالا به یک زیرپله تبدیل شده و تنها راه نجات این موفقیت از لحاظ اقتصادی است. از قضای روزگار ما با بچه‌هایی طرف هستیم که سرگرم کردن آنها یک هدف بزرگ است. در دهه ۶۰ آقای پرتوی در سن ۳۲ سالگی «گلنار» را ساخت. چگونه است که یک فرد ۳۲ ساله که هیچ پشتوانه سینمای تجاری کودک نداشته، تشخیص می‌دهد چنین فیلمی‌بسازد و موفق شود اما حالا بعد از سی و چند سال کسی پیدا نمی‌شود که چنین فیلمی ‌بسازد. ناگفته نماند در این دوران فیلم‌هایی موفق دیگری نظیر«دزد عروسک‌ها» و «پاتال» و غیره هم وجود داشت که امروز بعد از ۳ دهه از وجود آنها محروم هستیم.

فروزش در جواب به این سوال گفت: من نیز سوال دارم که با وجود این همه پیشرفت در علم و فناوری چرا فیلمسازان ما فیلمی‌ به خوبی « گلنار» و غیره را دیگر نمی‌سازند؟ این امر نیاز به بررسی دارد.

جعفر گودرزی در این بخش گفت: می‌گویند دهه ۶۰ و دهه ۷۰ اوج طلایی سینمای کودک بوده است که به مرور به وضعیت اسف باری رسید. باید عنوان کنم بعد از انقلاب و جنگ مسوولان دو رویکرد سینمای جنگ و کودک و نوجوان را پیگیری می‌کردند و تنها روزنه‌ای که می‌شد شادی را نشان داد از طریق سینمای کودک بود ،چرا که این سینما نقش تعیین کننده‌ای در نشاط اجتماعی داشته است و سینمای دفاع مقدس در مسیر دیگری حرکت کرد. در آن دوره مسئولانی که تعیین کننده بودند، بچه کوچک داشتند و سینمای کودک برایشان مهم بود ولی گویا با بزرگ شدن فرزندانشان یک مقدار رها شدند و دیگر این سینما برایشان اهمیتی ندارد چرا که در آن سالها به این سینما اعتقاد جدی‌تری داشته‌اند. از سوی دیگر از دهه هفتاد به بعد فیلم‌های اجتماعی روی کار آمدند و سینمای کودک رها شد در واقع سینمای کودک در آن دوران عرصه‌ای برای تجربه بود و متاسفانه با وجود آثار خوب، فیلمسازان آن را رها کردند و رفتند. معتقدم فیلم‌هایی هم که ساخته می‌شود در همین مرحله مانده و به اکران نمی‌رسند.

سیدجواد هاشمی‌ یادآور شد: مدت هاست زمانی که همه درباره فیلم کودک صحبت می‌کنند از دهه۶۰ مثال می‌زنند و فیلم‌هایی مثل «دزد عروسک‌ها ‌» و «گلنار» را یادآوری می‌کنند در حالی که باید آن دوران را رها کرد. این چه مقایسه‌ای است؟ هرچند من آرزو داشتم «گلنار» را بسازم، ولی در دوران جدید اصلا نباید از آن فیلم‌ها ‌ساخت. باید به دنبال فیلمی ‌پاک و دلنشین بچه‌ها ‌بود. من می‌گویم باید دهه ۶۰ را فراموش کنیم چون بچه‌های الان با بچه‌های دهه ۶۰ تفاوت دارند و زمانه‌ای نیست که درباره آن حرف بزنیم بنابراین باید ببینیم چرا به سینما نمی‌روند؟

این کارگردان با اشاره به «شهر موش‌ها» و «کلاه قرمزی» بیان کرد: من کاملا با حرف نیکخواه مبنی بر تکرار ساخت فیلم‌های دهه ۶۰ مخالف هستم. بنده «شهر موش‌ها» را دو بار دیدم یک بار رو به پرده دیدم که اصلا فیلم خوبی نبود و این را محکم به مرضیه برومند گفتم و یک بار هم رو به بچه‌ها ‌دیدم که متوجه شدم دهه شصتی‌ها ‌آن را دوست داشته‌اند. این فیلم یک پشتوانه تلویزیونی منحصر به فرد داشت که تنها فیلم بزرگسال است. «شهر موش‌ها» و «کلاه قرمزی» اصلا در زمره فیلم‌های کودک نیستند. من برای اینکه «تورنادو» و «پیشونی سفید» را بسازم از ذهنیت خود فاصله گرفتم تا این فیلم‌ها ‌حداقل پول خود را برگردانند هرچند خیلی فیلم شاخی نشدند اما پول خود را برگرداندند. به نظرم فیلم کودک باید شتر، گاو، پلنگ باشد از همین رو فیلم من هم تلفیقی از فیلم کودک و بزرگسال بود.

وی ادامه داد: یک بار مرضیه برومند به من گفت تو خیانت کردی و نمونه خیانت تو گنجاندن آهنگ «پارسال بهار دست جمعی رفته بودیم زیارت» در فیلمت بود که منجر شد به شما رای ندهم. من گفتم خوب شد رای ندادید. فیلم شهر موش‌های شما را هم بچه‌ها ‌دوست ندارند. منظور من این است که ما باید ببینیم چه چیزی ساخته شود؟ چه شیوه‌ای بکار بندیم که بچه‌ها ‌فیلم‌ها ‌را دوست داشته باشند. من دیدم که ۲۵ درصد تماشاگران فیلم «رحمان ۱۴۰۰» کودکان بوده‌اند و این مصیبت است. باید ببینیم چگونه می‌شود عادت رفتن به سینما را به خانواده‌ها ‌برگرداند. من کمی ‌لِم آن را پیدا کردم به طوری که واقعا بچه‌ها ‌«پیشونی سفید» را دوست دارند هرچند بخش‌هایی از آن اصلا مربوط به کودکان نیست.

فروزش در ادامه عنوان کرد: آقای نیکخواه همزمان با نشان دادن فیلم «کلاه قرمزی» و تبلیغات گسترده آن، فیلم «باشوغریبه‌ای کوچک» ساخته شد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و پول خوبی از آن درآمد. فیلم «دونده» هم این روند را طی کرد. ما باید به فکر رسالت فرهنگی خود هم باشیم و باید ۲ وجه را در نظر گرفت یعنی هم بچه سرگرم شود و پولش را در بیاورد و هم- باید دنبال چیزی باشیم که هم چرخه تولید را راه بیاندازد و هم بچه‌ها ‌را با این سینما آشتی دهد و هم بچه‌ها ‌فیلم را دوست داشته و تغذیه فرهنگی شوند. ما باید مقداری هم آبروی خود را حفظ کنیم و تنها نباید به سرگرمی ‌توجه کنیم.

نیکخواه آزاد توضیح داد: به خاطر همین است که من با «پیشونی سفید» مخالف هستم، چون در قسمتی از آن می‌دیدم که آهنگ «پارسال بهار دست جمعی رفته بودیم زیارت» وجود داشت در حالی که این آهنگ اصلا با خوراک فرهنگی ما سازگار نیست و فیلم جواد هاشمی‌ خوراک فرهنگی ندارد. از سوی دیگر به نظرم ما باید برای کودکان خودمان فیلم بسازیم این در حالی است که محمدعلی طالبی می‌گوید فیلم من در هلند تدریس می‌شود ولی سهم بچه‌های ما از این فیلم‌ها ‌چیست؟ چیزی که دیده نشود و با مردم ارتباط برقرار نکنند موضوعی است که انگار اصلا وجود ندارد مهم این نیست که «باشو غریبه کوچک» و ... چقدر خوب هستند مهم این است که چقدر مردم ما آن را شناخته‌اند. چیزی که با مردم ارتباط برقرار نکند انگار که در کل وجود ندارد.

گودرزی تصریح کرد: من خیلی موافق این بحث شما نیستم چون برای مثال «روز واقعه» در زمان خودش دیده نشد ولی رفته رفته مردم از آن استقبال کردند و هر سال هم به ارزش آن اضافه می‌شود.

در بخش دیگری از این نشست فروزش با انتقاد به نبود تهیه کننده خوب برای ساخت فیلم‌های کودک گفت: فرض کنید که من می‌خواهم یک فیلم خوب بسازم حالا باید به کجا مراجعه کنم؟ کدام دفتر شخصی چنین فیلمی‌ می‌سازد؟ پول و سرمایه کجاست که بتوان از آن استفاده کرد؟ ما شرایط لازم را نداریم چگونه باید فیلم بسازیم؟

نیکخواه آزاد در پاسخ به فروزش گفت: البته باید توجه داشت که شما اصلا فیلم‌هایی مانند «گلنار» و ... نمی‌ساختید. موضوع دیگری که می‌خواهم بگویم این است که من در عین اینکه منتقد جدی برای مدیریت فرهنگی فعلی سینمای کودک هستم اما به آینده نزدیک سینمای کودک بسیار امیدوار هستم. جواد هاشمی ‌۶ تا فیلم ساخته با اینکه شهرتش مربوط به پیش از ورودش به سینمای کودک است یعنی اینکه از سر ناچاری وارد این عرصه نشده است و می‌توانست بر اساس تجربه خالق فیلم‌های دفاع مقدس باشد اما دغدغه کودک دارد که موفق هم شده است. غلامرضا موسوی یکی از باهوش‌ترین و متبحرترین تهیه کنندگان است و جایی نمی‌خوابد که آب به زیرش رود. او امسال یک فیلم کودک ساخته. امام (ره) بچه‌ای در حال گریه را در بغل آدم زشتی دید که سعی در ساکت کردنش داشت، امام به مرد گفت بچه را بگذار زمین تا ساکت شود چرا که تو را دیده و ‌ترسیده است، خوشبختانه دولت سینما را زمین گذاشته است پس مطمئن باشید سه سال دیگر اتفاقات بهتری در این زمینه می‌افتد.

فروزش توضیح داد: حرف‌های که شما می‌زنید بسیار امیدوارکننده است اما باید دید در ادامه چه اتفاقی می‌افتد. خوشبین بودن به چند فیلم نمی‌تواند خیلی امیدوار کننده باشد.

نیکخواه آزاد ادامه داد: طی سه سال اخیر چند فیلم کودک اکران شده است که جریان جدیدی را نشان می‌دهد؟ این روند قطعا به روغن کاری و اصلاحات نیاز دارد.

در بخش دیگر از این نشست کاپوزیا پرتوی افزود: من همانند فروزش معتقدم که باید از سینمای کودک حمایت شود چون ما گم شده‌ایم. حداقل‌ترین حمایت ما این است که کودک یک سینما داشته باشد. در پردیس ایران مال سینمایی مختص به کودکان ایجاد شده است و پزش را به ما می‌دهند. در این سالن سعی شده شرایط خوبی برای مخاطب کودک فراهم شود. به نظرم کودکان حق دارند سینمایی داشته باشند این کار مصداق بارز حمایت از سینمای کودک است. «باشو غریبه‌ای کوچک» تماشاچی داشته است یا نه برای من بسیار دردآور است چرا که این فیلم باید برای سینمای آینده ما به یادگار بماند.

وی توضیح داد: چیزی با ان شاءالله و ماشاءالله درست نمی‌شود چهل سال می‌گذرد و در جلسات متعددی بوده‌ایم، ولی کاری حل نشده. به نظرم نیازمند بودجه‌‌ای مصوب از مجلس هستیم. قدم اول این موضوع باید بر اساس مصوبه‌ای محکم برداشته شود و با نظر شورای مربوطه سپس این چرخه راه می‌افتاد به گونه‌ای که اصلا نیازی به حمایت نشود. در فسیتوال‌های دیگر به گروه سنی توجه بسیاری می‌کنند و بزرگسالان بر نوع فیلم‌ها و محتوای آن نظارت می‌کنند. ما باید فکری به حال این سینما بکنیم که تنها با مصوبه محکم امکان پذیر است.

در ادامه پرتوی گفت: آیا ما مخاطب را تربیت کرده‌ایم؟ ما بچه‌ها ‌گفته‌ایم که باید فیلم ببیند؟ ما مخاطب به معنای واقعی نداریم و فرزندانمان را برای این رویداد فرهنگی تربیت نکرده‌ایم. باید به کودکانمان یاد بدهیم فیلم‌هایی مانند «باشو غریبه‌ای کوچک» را ببینند. فیلم‌هایی که ادبیات کودک دارند پشتوانه سینمای کودک ما هستند. ما کودکانمان را تربیت نکرده و آنها را کوچک نگه داشته‌ایم تا حدی که برای فهماندن حرف‌ها ‌و ارتباط با آن باید خم شویم. بچه‌ها ‌یاد نگرفته‌اند سر خود را بالا کنند و واکنش نشان دهند. خیلی از فیلم‌ها ‌نظیر «باشو غریبه کوچک» و «دونده» فدا شدند و جایگاه خود را در سینمای ما پیدا نکرده‌اند. امیدوارم نیاز این موضوع احساس شود و مسیری در جهت تربیت فرازندان ما را در پی گیرد.

نادره ترکمانی عنوان کرد: من به شدت معتقدم دولت وظیفه دارد از سینمای کودک در حوزه مادی و فرهنگی حمایت کند. ۲۵ سال است که کودکان را رها کرده‌ایم و نتیجه این غفلت حضور ساسی مانکن و نمونه‌های نظیر آن است اما حالا دیگر جایی برای غفلت نیست. ۲۶ درصد جامعه ما کودکان و نوجوانان است که جمعیتی بالای ۱۶ میلیون را شامل می‌شود. متولی این جمعیت کیست؟ جز تلویزیون و سینما و آموزش و پرورش مسئول این اتفاق است؟ من مخالف سالهای طلایی دهد ۶۰ هستم. این دوران گذشت و تمام شد. اگر قرار باشد تا ۱۴۰۰ مدام این روند را تکرار کنیم به جای پیشرفت به عقب می‌رویم. باید این دهه را رها کرد چرا که مدل فکری این بچه‌ها ‌فرق کرده و دیگر آن فیلم‌ها ‌را دوست ندارند. در اصل ما نزول و سقوط سینمای کودک را درک نکرده‌ایم جریان فرهنگی برای کودکان توضیح داده نشده است و حوزه فرهنگ و شناخت مسائل نسبت به اطراف تعریف نشد و بچه‌ها ‌را به حال خود رها کرده‌ایم. بارها تاکید کرده‌ام که فیلم‌هایی نظیر «رسوایی» فیلم خوبی نیست. بارها هشدار داده‌ام که از فیلم‌های خوب این ژانر توسط مدارس و آموزش و پرورش حمایت شود اما تنها فرآیند مدارس پرکردن سالن‌های نمایش خارج از توجه به موضوعیت و محتوای فیلم بوده است. برای مثال در همین تهران کودکانی وجود دارند که سالن سینما را از نزدیک ندیده‌اند. همه ما غفلت کرده‌ایم. آیا فیلم‌هایی که در حوزه کودک ساخته می‌شود را تلویزیون می‌خرد؟ آموزش و پرورش حمایت می‌کند؟ آیا شهرداری در جهت حمایت از آن بیلبوردهای تبلیغاتی خود را دراختیار این فیلم‌ها ‌قرار می‌دهد؟ سینمای کودک یک سمتی نیست و دولت باید حمایت کند. عامل این غفلت‌ها ‌هم سینماگران نیستند چون دغدغه کودک را به اندازه توان دارند و دولت هم مقصر است. این یک چرخه است و اگر قرار است این زنجیره به هم وصل نشود کاری از پیش نمی‌رود. در مواقع لزوم به جای حمایت از تولید ملی از فیلم‌های خارج از چارچوب استفاده شده و نسبت به فیلم‌های مناسب بی‌توجه شده‌اند. من همیشه منتقد آموزش و پرورش هستم که همیشه سکوت می‌کند علیرغم اینکه چهل و نهمین جشنواره فیلم رشد که به سینمای کودک اختصاص دارد و یک جشنواره قدیمی‌است ولی کاری نمی‌کند. آموزش و پرورش نتوانست عملکرد مثبتی را در حوزه کودکان و نوجوانان در برنامه خود قرار دهد و بعضا من دعا می‌کنم که کاش این سازمان نسبت به ژانر فرهنگی بی‌تفاوت بود چرا که با توجهات اشتباه به سینمای کودکان و نوجوانان ضربه زد. انگار که میل و رغبتی به این عرصه فرهنگی نداشته و آن را نقطه مقابل سیاست‌های خود می‌بیند.

هاشمی‌ در این بخش گفت: شما درباره آموزش و پرورش اشتباه می‌کنید. این سازمان موافق این حرف شما است. من سی سال در آموزش و پرورش بوده‌ام و می‌دانم که آموزش و پرورش دست وزیر نیست بلکه دست هزاران مدیر مدرسه است.

در ادامه گودرزی توضیح داد: در حال حاضر سینمای کودک و نوجوان مانند طفل سر راهی و بچه طلاق است که کسی مسئولیت آن را قبول نمی‌کند و اگر قبولش داشتند قطعا اتفاقات خوبی می‌افتاد.

سپس ترکمانی گفت: اگر ما یک شورای عالی فرهنگی داشتیم قطعا سینمای کودک بخشی از آن بود و مراکزی که عنوان کودک و نوجوان را یدک می‌کشند باید به مصوبات مطرح شده در شورای عالی عمل کنند اما متاسفانه همه این مسئولیت‌ها ‌را از دوش خود برداشته و بر گردن دیگری می‌اندازند. حتی جشنواره کودک و هر حوزه‌ای که به سینمای ما کمکی کند جزو تعهدات فرهنگی هر یک از ما است و من اولین کسی هستم که این مسئولیت را بر گردن خودم می‌دانم. در کشور ما همه چیز مدیرمحور است اگر اولویت مدیری سینمای کودک باشد پیشرفت می‌کنیم در غیر این صورت پسرفت در انتظار ماست.

وی در ادامه با اشاره به داوران کودک و نوجوان جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان توضیح داد: در جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان داوران کودکی که به فیلم قطار آن شب رای دادند کاملا آموزش دیده بودند که باید همانند بزرگسالان فیلم را ببینند یعنی چه که می‌گویند شما کودک هستید در واقع این بچه‌ها ‌در جشنواره شست و شوی مغزی شده بودند.

سپس هاشمی‌ گفت: اصلا به این فکر نکنید که در کشور ما اتفاقات با طبقه بندی علمی ‌و فرهنگی پیش بروند، چرا که کشور ما در حوزه فرهنگ دست هزاران نفر اداره می‌شود و این خود سینما را تعطیل می‌کند. برخی به سلیقه خود کارها را انجام می‌دهند در این مملکت نمی‌شود حتی برای یک مدیر مدرسه تعیین تکلیف کرد که بچه‌ها ‌را به سینما ببرند. نه فقط آموزش و پرورش بلکه در همه ارکان و همه تشکیلات قوانین به صورت خودسر انجام می‌شود. مدیران خود فیلم‌هایی را که می‌پسندند برای دانش آموزان تجویز می‌کنند پس سینمای کودک به معنای آنچه که برای اهالی فرهنگی پسندیده است پیش نمی‌رود.

وی با اشاره به لزوم ساخت فیلم پاک توضیح داد: همکاری با حوزه هنری به نفع فیلمسازان است و در کلیت تنها جایی است که درد فرهنگی‌اش بیشتر از بلیتی است که در گیشه‌هایش می‌فروشد اما در جزئیات مشکلاتی دارد. با اینکه سینمای آزادی موقع اکران فیلم به من ظلم کرده ولی معتقدم حمایت حوزه هنری به من کمک بسیاری کرده است. من با نیکخواه بسیار موافق هستم چرا که باید بچه را زمین گذاشت تا خودش آرام شود.ما چاره ای جز ساخت فیلم پاک نداریم فیلم من پاک بوده چرا که سه عنصر فرح و شادی، آموزش و تربیت را داشته است اما شما هم هر کاری انجام بدهید تا زمانی که پدر و مادر از فیلم خوشش نیاید از آن فیلم استقبال نمی‌شود. من خواهش می‌کنم درباره این حرف بزنیم که چه فیلمی ‌بسازیم که بچه‌ها ‌دوست داشته باشند در این صورت است که سینمادار، آموزش و پرورش و مدیر مدرسه از فیلم استقبال می‌کنند. فیلم «کلید» فروزش، کلید خیلی از قصه‌های تاریخ سینمای کودک بوده است بنابراین باید به متن فیلم‌ها ‌توجه شود تا سینمای کودک رشد کند.

گودرزی عنوان کرد: من با نظر خانم ترکمانی کاملا موافق هستم و درست است که باید از سینمای کودک حمایت همه جانبه شود ،چرا که بخش خصوصی وارد این قضیه نمی‌شود. در دهه ۶۰ فیلم‌های کودک سرگروه داشتند و این موارد به سینمای کودک رونق می‌داد. سی و دو دوره جشنواره برگزار شده ،ولی کاش هر سال در کنار برگزاری جشنواره، یک سینمای کودک هم می‌ساختیم تا امروز، ۳۲ تا سینمای کودک داشته و برای اکران جر و بحث نمی‌داشتیم. من نمی‌دانم چرا فیلمسازان ما دچار پیچیدگی شده‌اند. از آن زمانی که سادگی و شیرینی را از سینمای کودک گرفتیم این اتفاقات برای سینمای کودک رخ داد چرا که بچه‌ها ‌قادر به فهم مسائل پیچیده نیستند و باید با سادگی با آنها حرف زد تا هویت سینمای کودک بازگردد. به طور کلی معتقد هستم در سینمای خود به عرصه تولید محتوای ارزشمند نیازمندیم و این روش می‌تواند سینما را در مسیر اصلی خود قرار دهد. ضمن اینکه چرا از عنصر تخیل از فیلم‌هایمان استفاده نمی‌کنیم در حالی که کودکان ما به ان احتیاج داشته و می‌تواند راهگشا و ما را به این دنیا نزدیک کند. تا همخوانی مابین این عناصر ایجاد نشود ما از کوکانمان عقب هستیم در حالیکه این قشر خود صاحب نظری در عرصه رسانه هستند.

ترکمانی بیان کرد: باید فیلمسازان به کودکان نزدیک شوند و ارتباطی تنگاتنگ ایجاد شود تا اتفاقات خوبی در این حوزه رخ دهد. فیلم کودک به فانتزی نیاز دارد.

هاشمی‌ گفت: در سال ۱۳۹۱ فیلم «پیشونی سفید۱» و یا «اختاپوس»، به فروش بالایی رسید. در حالی که در آن فصل پاییز همزمان ۲۵ فیلم در حال پخش بوده و ۷ فیلم با هم اکران شد اما ما پرفروش‌ترین فیلم بوده‌ایم واین برای فیلمساز بهترین اتفاق است. با این حال سی دی این فیلم بسیار فروش داشت و با فروش ۳۰۰ هزاری آن روبرو شده‌ایم و بعد از ۶ سال ۴۰ هزار سی دی دیگر تولید و به فروش رسید این نشان می‌دهد که بچه‌ها ‌فیلم را دیده‌اند. سریال «هشتگ خاله سوسکه» هم در سینمای خانگی فروش خوبی داشته است پس باید گفت فیلم کودک مخاطب دارد، اما خانواده‌ها ‌آنها را به سینما نمی‌آورند. بچه‌ها ‌قدرت این را ندارند تنهایی به سینما بروند. بنابراین به اشتباه نگوییم که بچه‌ها ‌طرفدار فیلم کودک ایرانی نیستند آنها حتی نازل‌ترین فیلم‌های کودک را هم می‌بینند. در این شرایط فیلمسازان باید برای ساخت فیلم‌های خوب تلاش کنند ما در اصل دغدغه اینکه بچه‌ها ‌فیلم‌ها ‌را نمی‌بینند نداریم بلکه دغدغه ما این است که سالن‌های سینمای ما پر نمی‌شود و باید به دنبال علت آن باشیم.

این کارگردان در بخش دیگر از صحبت‌هایش توضیح داد: ما دیکتاتوری اندیشه‌ها ‌داریم. در شورای تخصصی فیلمنامه کودک فارابی گروهی هستند که می‌نشینند و اندیشه‌های فیلمنامه نویسان را دیکتاتوری می‌کنند و می‌گویند آنچه را که ما می‌خواهیم، را باید بسازید. این روال در سازمان سینمایی و دیگر ارگان‌های مربوطه ادامه دارد غافل از اینکه ما با این روش هرگز به مدینه فاضله نمی‌رسیم. اگر قرار باشد فیلم‌هایمان را دولتی بسازیم به سرنوشت ۵۳ فیلم مانده در کشوهای فارابی دچار می‌شویم چرا که دیکتاتوری ساخته و تولید می‌شوند و هرگز به هدف اصلی نخواهد رسید. من به آقای تابش پیشنهاد داده‌ام که شوراهای فارابی را برداشته و با حمایت از فیلمسازان مقبول به سیاست‌های فارابی، به تولید آثاری خارج از سیاست‌های دیکتاتوری بپردازد. این اعتماد لازم است تا فیلمی‌ساخته شود که مردم دوست دارند و آن را به سینماها می‌کشاند. من لم جذب مخاطب را پیدا کرده‌ام و می‌دانم که اگر « پیشونی سفید ۴» را بسازم باز هم موفق خواهم شد. من می‌دانم که اگر فارابی فیلم‌های من را تصویب می‌کرد قطعا این فیلم‌ها ‌راهی کشوهای فارابی می‌شد.

در ادامه این برنامه عشیری تاکید کرد: مشکل سینمای کودک را نباید بی نسبت با کلیت سینمای ایران دید. ما باید مخاطب سینمای ایران را نسبت به کل جمعیت بسنجیم و در سال ۹۸ با افت این میزان روبرو هستیم. اگر حتی ما با دهه ۶۰ این روند را مقایسه کنیم به طور وحشتناکی با ریزش مخاطب سرو کار داریم و این مشکل در سینمای غیرکودک هم وجود دارد. بحث دیگر تولید محتوا است که در سینمای کودک وجود ندارد. آمارها در سطح کمی ‌بسیار امیدوار کننده است فقط موسسه بهمن سبز حوزه هنری ۳۱ فیلم در حوزه کودک در دو ساله اکران کرده که این نشان می‌دهد ما به لحاظ کمی‌ می‌توانیم امیدوار باشیم. از زاویه دیگر متاسفانه بخشی از معضلات ناشی از این است که سینمای غیر کودک ما به دلیل ذائقه سازی غلط در مخاطب نوعی قهر و کدورت با سینما را به صورت فراگیر در خانواده‌ها ‌ایجاد کرده و این دامن گیر سینمای کودک هم شده است.

وی افزود: با وجود حجم تولید بالا چه اتفاقی افتاده است که کودک قادر به ارتباط با فیلم‌ها ‌نیست و دیگر نمی‌تواند نوستالژی‌هایی برای نسل کودک و نوجوان ما بسازند. فقدان ساختارهای محتوایی و فرهنگی در فیلم‌ها ‌و عدم توجه به ذائقه مخاطب کودک امروز باعث شده است حتی تولیدات ما هم در بایگانی‌ها ‌خاک بخورد یا نفروشد.

فروزش خاطرنشان کرد: منظور من از حمایت دولتی ادامه ایجاد شوراهای مختلف در حوزه سینما نیست که هر کدام بر اساس سلیقه‌ها، تفکرات، سیاست‌ها و غیره اظهار نظر می‌کنند. بلکه منظور بنده بودجه‌ای مشخص در این زمینه است. فیلمنانه‌ای تصویب می‌شود و به چرخه تولید می‌رسد اما با عوض شدن مدیر یک بخش فرهنگی سرنوشت ان تغییر می‌کند. همانطور که یک مدیر مدرسه تعیین می‌کند که چقدر از دانش آموزان مخاطب فیلم باشند یا نباشند. ما باید موانع سر راه حمایت از تولید و اکران فیلم‌ها ‌را برداریم تا به آینده سینمای کودک امیدوار شویم.

نیکخواه آزاد توضیح داد: این خوب است که ما بتوانیم بودجه‌ای را از دولت بگیریم چرا که قرار است صرف فرهنگ کشور ما شود ولی به این امیدی نداشته باشید. هاشمی‌ با ساخت « تورنادو» بر سینمای کشور تاثیر گذاشته است. سینمای کودک ما در مرحله زیرپله قرار دارد بنابراین باید چیزی برای ارائه داشته باشیم که امیدوار کننده باشد. در حال حاضر بچه‌های ما تنها یک کلیک با جذاب‌ترین فیلم‌های دنیا فاصله دارند. ما یک مزیت زبان فارسی را داشتیم ولی حالا آن هم حل شده است و همین موضوع کار را برای فیلمسازان سخت می‌کند. فیلم‌های ما در شبکه نمایش خانگی وضعیت بهتری از اکران پیدا می‌کند آیا دلیل این موضوع این نیست که سطح فیلم‌های ما در حد شبکه نمایش خانگی است و در حد سینما نیست؟ مهمترین عنصر ما قصه پردازی و قصه گویی است اما آنچه که باعث تمایز آثار حال حاضر با فیلم‌های دهه ۶۰ می‌شد، همین بوده است برای مثال «پاستاریونی» با وجود اینکه صحنه و پروداکشن خوبی دارد ولی قصه چندانی ندارد. ما در دهه ۶۰ رقیب نداشته‌ایم اما امروز این گونه نیست و بچه‌ها ‌فیلم‌های ما را با بهترین آثار روز جهان مقایسه می‌کنند و در جایگاه مقایسه با بهترین‌ها ‌قرار گرفته‌ایم.

هاشمی‌بیان کرد: برخی فیلم‌ها ‌واقعا حمایت دولتی نیاز دارد ولی تنها متن خوب کافی نیست و این باید آسیب شناسی شود. در واقع به همین دلایل است که من مجبور می‌شوم کارهایی را بسازم که از نظر بسیاری از افراد زهرماری تلقی می‌شود. اگر من به مرحله برند شدن رسیده‌ام برای این است که در این مراحل به متن بهتری برسم و با وجود اهمیت، اما آیا می‌شود با نویسنده‌های امروز که وقت برای نوشتن، نمی‌گذارند متنی نوشت که هم خوب باشد و هم خیال انگیز؟ همین موضوع دلیل شکست «پاستاریونی» است چرا که خیال انگیز نیست. من به خاطر همین است که «پیشونی سفید»، «تورنادو» را اینگونه ساخته‌ام. بچه‌ها ‌به دنبال فانتزی هستند به همین دلیل است که می‌گویم جایزه جشنواره کودک به « ۲۳ نفر» یک خیانت است. من می‌دانم « ۲۳ نفر» یک فیلم بسیار خوب است اما نباید به آن جایزه داد چون المان‌های ‌فیلم‌های کودکان را ندارد. بنابراین اگر می‌خواهیم امروز به بچه‌ها ‌برسیم باید ببینیم آنها چه چیزی نیازی دارند که در واقع همان فانتزی و خیال انگیزی است در در جریان بازی‌های اینترنتی باید این عنصر بیشتر شود.

نیکخواه آزاد عنوان کرد: این امر برای امروز نیست در تمام دوران‌ها ‌همین طور بوده و بچه‌ها ‌نیاز به فانتزی داشته و دارند. من با شما همسو هستم ولی باید به دنبال عناصر جذابیت فیلم‌ها ‌بگردیم. ما باید به دنبال دغدغه بچه‌های امروز بگردیم باید با قصه گویی خوب و فانتزی شود که نتیجه بخش شود.

فروزش در خصوص مشکل سینمای کودک گفت: حلقه گمشده حمایت مالی از فیلم‌هاست پس باید شروع کنیم. سرمایه گذاری در این زمینه لازم است که نداریم. من می‌دانم هاشمی ‌سرمایه ساخت فیلم اولش را از خود گذاشته است. کمتر آدم شجاعی داریم که تمام زندگی خود را پای کار بگذارد ما تهیه کنندگانی داریم که در سینمای بزرگسال نابود شده‌اند.

هاشمی‌ تصریح کرد: در حال حاضر سرمایه‌گذاری دارم که منتظر است فیلم بعدی‌ام را بسازم چون فیلم‌های قبلی من پولشان را برگردانده‌اند. من حرف خیلی‌ها ‌را گوش ندادم به دنبال این رفته‌ام به دنبال چیزی هستم که خانواده‌ها ‌را به تماشای فیلمم بنشاند چون راهی جز این نبود من حتی به آهنگساز گفتم فراموش کن که کسی در صنفت از تو دفاع کند. من به علت کمبود بودجه نتوانستم در فیلم‌هایم از گریم هالیوودی استفاده کنم .من سرعتم را بالا بردم تا هزینه‌هایم پایین بیاید و سرمایه گذار ضرر نکند. این مسیر را می‌روم تا برند شوم آن وقت دیگر فلیمی‌ می‌سازم که موضوعاتی مثل «پارسال بهار دست جمعی» را در فیلمم نمی‌آورم چون دیگر نیازی ندارم ولی در حال حاضر به این نیاز دارم.

سپس گودرزی توضیح داد: در اینجا چند نکته می‌گوییم اول اینکه چرا به افرادی مثل فروزش و نیکخواه بها نمی‌دهیم؟ ما حتما باید با آزمون و خطا به جوانان برسیم؟ این تفکر اشتباهی است چرا که بسیاری از دوستان با تجربه را که می‌توانند راهگشا باشند رها کرده‌ایم تا به جوانان برسیم. در حال حاضرنسل‌های چند سال گذشته مان را در بلاتکلیفی از سیاست‌های مربوط به کودکان ونوجوانان وارد دنیای بزرگسالان کرده‌ایم درواقع حتی دوران بلوغ آنها را نادیده گرفته‌ایم و نهایتا با همه پدیده‌ها ‌ناگهانی روبرو شده و تحت تاثیر قرار می‌گیرند. بخش دیگری از مشکلات بی‌توجهی به قصه گویی است که این قشر را با عالم واقعی روبرو می‌کند. نکته دیگر هم این است که چرا فیلمسازان عرصه کودک اصرار دارند، فیلمنامه‌های شان را خودشان بنویسند؟ این فیلم‌های مزخرف که بر خانواده‌ها ‌تاثیرات مخرب می‌گذارد قطعا خانواده‌ها ‌را ازسینما دور می‌کند. در ادامه باید بگویم ما هروقت از اقتباس و ادبیات کودک و نوجوان دوره شده‌ایم ضربه‌اش را خورده‌ایم.

هاشمی گفت: نویسندگان جایگاه خوبی پیدا نکرده‌اند و پول خوبی هم به آنها پرداخت نمی‌شود. در حال حاضر نویسندگان حرفه‌ای وقت ندارند یعنی زمان زیادی را برای نوشتن کار می‌خواهند در حالیکه در این مدت درگیر نوشتن آثار دیگری هستند و هر فیلم را طی مدت چند روزه می‌نویسند در این شرایط قطعا نویسندگی خوبی برای اثر نخواهیم داشت. نویسنده حرفه‌ای، فانتزی و کودک نویس که برای کار وقت بگذارد در این کشور به تعداد انگشت دستانمان نداریم. شناختن ادبیات و سینمای کودک کافی نیست بلکه این موفقیت نیاز به تجربه دارد. دولت باید نویسندگانی را در اختیار بگیرد که در ازای درآمد مناسب و تیتراژ خوب متنی با کیفیت را تولید کرده و اجازه گرفتن چند کار همزمان را آن‌ها ‌سلب کند. ما با بحران روبرو هستیم و به مدیریت آن نیاز داریم. متاسفانه همه تصمیم گیرندگان سینمای کودک، کودک را نمی‌شناسند.

پرتوی در ادامه یادآور شد: اقتباس نه تنها در سینمای کودک، بلکه لازمه سینمای ماست، ولی همیشه بد پیش رفته است. در این عرصه فقط سیما فیلم و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چند کتاب کودک را خریداری کرد و هیچ وقت قدم بزرگی برای ساخت آن بر نداشته‌اند. آیا این اقتباس‌ها ‌پاسخگوی سینمای ایده آل ما هستند یا نه؟ ما در حال حاضر از این فضا دور بوده‌ایم و آثار اقتباسی خوب بسیار کم داریم. ما باید نویسنده فانتزی نویس و آشنا به کودک را تربیت کنیم که بتوان آنطور که باید برای ساخت فیلم‌های کودک اقدام کنیم. ما اقتباس خوبی نداریم. من برای ساخت فیلم در حوزه کودک امکاناتی ندارم و شرایطش هم دیگر برایم پیش نیامده است. در آخرین فیلمم «دو خواهر» که مسئولیت تهیه کنندگی و کارگردانی آن را خود برعهده داشته‌ام پدر من را برای اکران فیلم درآوردند چون با نمایش فیلم روز واقعه همزمان شده بود و نهایتا منجر به شکست من شد. بعد از این فیلم باید چه امیدی به سینما داشته باشم؟ همه این مشکلات هم ناشی از حمایت دولتی فیلم «روز واقعه» و حمایت شخصی از فیلم من بوده است. با وجود چاپ پوستر و تبلیغات مانع از اکران فیلم من شدند و دیگر برایم مهم نبود که سینمای کودک به کجا کشیده می‌شود. در حال حاضر هیچ امید، خیال آسوده و حامی‌ای برای سینمای کودک وجود ندارد چرا باید فیلم بسازم؟ برای من هم آسان است که آثار سخیف و کمدی را بسازم ولی نساختم.

فروزش یادآور شد: سینمای کودک نیاز به قدرتی دارد که پشت آن بایستد و جریان را به سمت و سوی مورد نظر هدایت کند.

نیکخواه آزاد توضیح داد: ما نباید احیای سینمای کودک را به ارگان‌های دولتی منوط کنیم ،چون جاهای دولتی به دنبال رزومه‌ای برای خود هستند. آنها نمی‌توانند با آثار کودک پز بدهند. این در حالی است که مسئولان عوض می‌شوند و اشکال اصلی تکیه به مسئولان دولتی همین است و هر کدام برای خود سازی می‌زنند. ما مرکز توسعه سینمای کودک و نوجوان را با این استدلال راه انداختیم یعنی به مدیران گفتیم که مدیران رفتنی هستند و ما ماندنی. راه ما از این حمایت دولتی و تعیین تکلیف جداست. ما فقط با ایستادن روی پای خودمان می‌توانیم به نتیجه برسیم.

هاشمی ‌بیان کرد: من فکر می‌کنم در حال حاضر به سینمای کودک کمی‌توجه شده یعنی اکرانش ساده‌تر شده است. به جرئت می‌توان گفت هیچ کس به اندازه نیکخواه آزاد در عرصه ادبیات کودک تاثیرگذار نبوده است با اینکه ۳۰ سالی هست که با ایشان دعوا دارم و بسیاری از حرفه ای‌های این عرصه باید در حرف‌هایشان انگیزه بدهند تا حداقل ازحمایت‌های اندک برخودار شویم که درست و منطقی باشد. سینمادار حاکم بلامنازع است پس باید شرایط را به نحوی فراهم کنیم که صندلی‌های سینمایش را پر کنیم. ما باید به مسئولین انگیزه حمایت بدهیم.

ترکمانی ادامه داد: این نیست که مسوولان ما به دنبال حمایت نباشند، چرا که تلاش خود را در این زمینه کرده‌اند و برای نمونه می‌توان به تغیییر شکل در شوراهای فارابی اشاره کرد. شکل و فرم از مدل تک نفره تغییر کرده است و فیلمنامه‌ها ‌توسط اتاق فکر نوشته می‌شود که این گام خوبی است. اگر برای سینمای کودک سرتان درد می‌کند باید مطالبه گری صورت گیرد و این اقدام توسط سینماگران انجام شده است. معتقدم شرایط کلی سینما مشکل دارد و مسوولان فرهنگی دیگر هم در این زمینه مقصرند که باید پا بیش بگذارند. چرا حوزه هنری وارد جریان تولید نمی‌شود؟

هاشمی‌نیز تاکید کرد: معتقدم حوزه هنری باید در حیطه اکران وارد میدان حمایتی شود که اتفاقا شده و عمل‌کردی چشمگیری داشته است.

عشیری در خصوص وظیفه ارگان‌ها ‌و مراکز در حمایت از سینما گفت: برخی مراکز در کشور ازجمله کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان، فارابی، آموزش و پرورش و ... ماموریت دارند. فارابی وظیفه تخصیص بودجه و حمایت از فیلم‌ها ‌را برعهده دارد و در کنار آن حوزه هنری وظیفه حمایت از اکران را. این در حالی است که حوزه هنری در کنار تولید فیلم و ساخت آثاری چون «بیست و یک روز بعد» و «لوپتو» در حوزه کودک و نوجوان، طی دو سال اخیر بیش از ۳۱ فیلم مربوط به سینمای کودک را اکران کرده و پخش ۱۳ فیلم در این ژانر بر عهده داشته است. به دلیل اهمت کودکان و نوجوانان، مرکزی به نام حوزه هنری کودکان و نوجوانان ایجاد شده که راهبردهایی در این زمینه دارد. در مرحله اکران فیلم‌ها ‌توجه و حواس فیلمسازان به حوزه هنری است چرا که مسوولیت آن حمایت از سینمای خانواده است و در این زمینه کارنامه موفق‌تری دارد.
@nasrodinmolla