آرت کافه-غلامرضا گمرکی:گاهی اوقات از خود تعریف کردن حق آدم هاست و این بار نگارنده در این یادداشت قصد دارد بعد از سه سال تلاش و نوشتن بیش از ۳۵ یادداشت،از خود تعریف و تمجید کنم،چرا که در طول این سه سال آنچه ناله سر داده شده،کسی به آن توجه نکرد،در حالی که اخیرا می بینم و می خوانم عصاره آنچه طی سه سال نوشتم،تمام و کمال در فضای مجازی و یا دوستان در شبکه نمایش و دیگر شبکه های صداوسیما جسته و گریخته به آنها اشاره و مطرح می شود.این نشان از اهمیت موضوعاتی است که در یادداشت های نگارنده به کرات آمده است.خوشحالم که نتیجه انتقادات مسوولان را وادار کرده که عدالت در اکران،جلوگیری در پرداخت نجومی دستمزد بعضی از بازیگران،قانون کپی رایت و... را بررسی و رفع مشکل کنند که صد البته هیچ یک از مسوولان سینمایی،چه در بخش خصوصی و چه دولتی،نه تنها از یادداشت های نگارنده حمایت نکردند،بلکه دریغ از یک دشنام ناقابل!در حالی که اخیرا تمام معضلات یاد شده یا از زبان این حضرات گفته می شود و یا راجع به آن در فضای مجازی و غیره قلمفرسایی می کنند،آن هم بدون اینکه کوچک ترین اشاره ای به یادداشت های نگارنده شود.یادداشت هایی که اگر مستمر نبود،دیر یا زود قلب تپنده تولید فیلم،به خصوص در زمان اکران از کار می افتاد.اینکه افزایش دستمزد بعضی از بازیگران از تولید سریال های خانگی شروع شد برهیچ کس پوشیده نیست.درست عین ماجرای من درآوردی صداوسیما که اگر در یک فیلم سینمایی مسئله حجاب،به خصوص موی سر خانم ها رعایت نشده باشد،هرگز صداوسیما فیلم مذکور را خریداری نخواهد کرد،در حالی که تماشاگری که فیلم سینمایی را می بیند،سریال های تلویزیونی را نیز احتمالا مشاهده می کند و اگر اشکال شرعی در فیلم یا سریال وجود داشته باشد،چه فرقی برای تماشاگر دارد؟!اینها معضلاتی هستند که چهل سال سینماگران با آن مواجه بوده و هیچ مسوولی نمی خواهد بپذیرد که یک بام و دو هوا چه معنایی دارد!لذا به نظر می رسد کسانی که این چنین آب را گل آلود کرده و می کنند،قبل از اینکه به فکر معیشت اهالی سینما باشند به پولدار شدن خود می اندیشند و برای شان مهم نیست که فقرا روز به روز فقیرتر می شوند.جالب اینکه همین حضرات هر زمان به وزیر ارشاد و رییس سازمان سینمایی دسترسی پیدا می کنند،ابتدا مشکلات شخصی خود را مطرح کرده و دیگر همکاران خود را به دست فراموشی می سپارند و این یعنی عین بی مرامی!
اخیرا در خبرها آمده بود که رییس انجمن تهیه کنندگان مستقل،تهیه کنندگی فیلم سینمایی «قصیده گاو سفید» را به عهده گرفته و یک نفر بازیگر معروف در این فیلم شرکت ندارد و همگی از چهره های جدید هستند که جا دارد در این مختصر از غلامرضا موسوی تشکر و قدردانی کرد،چراکه حداقل، دستمزدبگیران نجومی متوجه خواهند شد که بایستی در قیمت های خود تجدید نظر کنند تا هم خودشان فعال باشند و هم اینکه حداقل هزینه تمام شده فیلم در زمان اکران به سرمایه گذار فیلم برگردد تا سفره تولید بعدی فراهم شود.ناگفته نماند که این روزها اتحاد و انسجامی که بین تولیدکنندگان سریال های نمایش خانگی وجود دارد،کمتر میان تهیه کنندگان فیلم سینمایی دیده می شود.شاید یکی از دلایل موفقیت تولید در نمایش خانگی همین اتحاد و همبستگی است که امروز کمر سینمای ملی ایران را خم کرده است.خاطرم هست دکتر ایوبی در زمان تصدی سازمان سینمایی،طرحی به نام سینماسیار ارائه داد تا مردم در هر شهر و دیاری بتوانند با سهل ترین شرایط فیلم دلخواه خود را ببینند.این خود می توانست منبع درآمد خوبی برای سرمایه گذاران فیلم باشد،اما عده ای که منافع شان در خطر بود،آن قدر آیه یاس خواندند که دکتر ایوبی را به دلیل پافشاری در این خصوص از کار برکنار کردند.متاسفانه این قانون ایران است که اگر فرد یا افرادی بخواهند کار ارزشمندی انجام دهند،دست هایی نامریی از غیب می رسند و مانع پیشرفت آنان می شوند!
دوستی می گفت:با وجودی که خیلی از مغزهای متفکر خاک ایران را ترک کرده اند،اما هنوز مغزهای متفکر داریم که اگر پست های حساس و اساسی به آنان واگذار شود،ایران در تمام زمینه ها در جهان سربلند خواهد بود.
در نهایت خوشحالم که یادداشت های سه سال متوالی نگارنده، همراه با مقالات بسیار ارزشمند استاد سیدرضا اورنگ که در همین زمینه قلم زدند،مسوولان را وادار کرد تا به منظور عدالت در اکران،فیلم ها تن به قرعه کشی بدهند تا حداقل از طریق بخت آزمایی تا حدودی عدالت در اکران رعایت شود و دیگر تهیه کنندگان نیز برای شکستن دستمزد نجومی بعضی بازیگران از چهره های جدید استفاده کنند که غلامرضا موسوی اولین گام را برداشت.شکی نیست اگر چنین نشود و هزینه فیلم ها روز به روز به دلیل دستمزد بعضی از بازیگران افزایش یابد،باید همچنان که مایحتاج مردم از کشور چین تامین می شود،فیلم های چینی نیز به سمت ایران سرازیر و فاتحه تولید فیلم ایرانی را خواند.