به گزارش آرت کافه،شب «مسعود جعفری جوزانی» تهیهکننده، فیلمنامهنویس و کارگردان سینما و تلویزیون ایران به همت مجله «بخارا» با سردبیری و اجرای علی دهباشی و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی و همچنین با حضور تعدادی از کارگردانان سینما و شخصیتهای برجسته فرهنگی و هنری ایران در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، علی دهباشی سردبیر مجله «بخارا» و مجری این مراسم گفت: چهارصدوبیست و چهارمین شب از «شب های بخارا» را آغاز می کنیم، خدمت استاد ارجمند جناب آقای مسعود جعفرى جوزانى و دیگر اساتید سخنران و علاقه مندان و حضار گرامی خیرمقدم میگویم. ما پیش از این در «شب های بخارا» شب هایی را به سینمای ایران اختصاص دادهایم از جمله: شب فراموش نشدنی تولد بهرام بیضایی، نصرت کریمی، مسعود کیمیایی و از هنرمندان سینمای ایران جشن ۸۰ سالگی داوود رشیدی، جشن ۸۰ سالگی امیرهوشنگ کاووسی، زندهیاد جمشید ارجمند، پرویز پرستویی و در عرصه سینمای جهان هم؛ شب هایی را برای آندره وایدا، وودی آلن، لوئیس بونوئل، کریشتف کیشلوفسکی، سرگئی پاراجانوف و ... اختصاص دادهایم.
وی افزود: نام گرامی مسعود جعفرى جوزانى برای همه ما متضمن خاطراتی است از یک دوره خاصی از تاریخ ایران که علاقه مندان به سینما نوجوانی، جوانی و میانسانی خود را با آثار ماندگار ایشان سپری کردهاند و یک نام خاطرهانگیر و پرافتخاری در عرصه سینماست.
مسعود جعفرى جوزانى در این مراسم گفت: قبل از هر چیز از جناب آقای علی دهباشی، به خاطر تلاش و پایمردی شگفتانگیز او در راه اعتلای فرهنگ ایران، سخنرانان و اهالی رسانه تشکر و قدردانی میکنم؛ از اینکه این بزرگان اهل فرهنگ، من را که همواره خود را کودکی پنج ساله میبینم که در میدانی وسیع با شوق میدود و از دیدن هر تلخ و شیرینی به شوق میآید؛ لایق برگزاری چنین شبی دیدهاند؛ سپاسگزارم.
وی افزود: شرمندهام اگر میبینم در کشور زرخیزم سفرهها خالی است؛ شرمندهام که گرانی بیداد میکند و نوکیسهها حتی کاغذ در اختیاراهل قلم و فرهنگ نمیگذارند تا به نشر افکار پویا و رشد اندیشه جامعه خدمت کنند. از اینکه ناباورانه شاهدم که انسان های خستگی ناپذیری مانند آقای علی دهباشی، آقای مسعود داوودی و دیگران با تحمل چه رنجی از سفره خانواده خود میزنند و چراغ فرهنگ این مرز و بوم را روشن نگه دارند؛ به خود میبالم. وقتی میبینم که چطور آقای دهباشی در چنین شرایط دشواری با دست های خالی غیرت میکند و مجله ارزشمند بخارا را که در واقع کتابی است؛ به چاپ میرساند؛ احساس ناتوانی و کوچکی میکنم. افسوس میخورم که چرا نمیتوانم در این راه، قدمی بردارم؟ چرا نمیتوانم در این شب تاریک من هم شمع کوچکی بیفروزم؟
او گفت: اخیراً خانه سینما به دلایلی آشکار و پنهان از اصناف سینمایی از جمله؛ کانون کارگردانان، طراحان صحنه و دیگران خواسته است که برای قانونیشدن، صنف خود را در وزارت کار به ثبت برسانند؛ پیشنهادی که همزمان شگفانگیز و سؤال برانگیز است. آیا واقعاً وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ثبت قانونی اصناف سینمایی آن قدر عاجز شده است که ما را به وزارت کار ارجاع میدهد؟ بدتر آنکه اصناف، تهدید شدهاند که اگر به ثبت قانونی در وزرات کار اقدام نکنند از خانه سینما اخراج خواهند شد. اگر وزارت کار، قدرت انجام کارهایی وراى مسوولیتهای بزرگ خود را دارد ، چرا از گرفتن حقوق عقب مانده کارگران عاجز است؟ چرا حق این زحمتک شان را از حلقوم کاسبکاران رانتخوار بیرون نمیکشد؟ چرا اجازه میدهد کارگرانی که به خاطر سفرههای خالی و حقوق عقب مانده خود به خیابان ها آمدهاند ، تمشیت شوند ؟جالب است که این برادران ،برای یک بار هم که شده یکى از این نوکسیههای رانتخواری را که حق کارگران را بالا کشیدهاند دستگیر نمیکنند تا ما هم کمک کنیم و با هم بادشان بزنیم. وقتی هم که امثال من، دوستانه مخالفت میکنیم و میگوییم ثبت قانونی اصناف سینمایی و هنری به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و این کار، باید ریشهای حل شود تهدیدمان میکنند.
این تهیهکننده تأکید کرد: من به شما میگویم تهدید اهل فرهنگ و هنر تلاش مذبوحانهای بیش نیست؛ امثال من چیزی نداریم که از دست بدهیم، من لُرم، خون ایلاتی دارم، ایلامیام من. گویا این نوکیسهها فراموش کردهاند که اندیشه و فرهنگ را نمیشود کُشت. در کشوری که آذربایجان دارد، کُرد دارد، لُر دارد؛ عشایریم ما، هنوز هم ایلیاتی هستیم روی باد سواریم؛ خاکی نشدیم که بترسیم خانهمان را ویران کنید، آنها که روی باد سوارند از تهدید و شلتاق شما نوکیسههاى تازه به دوران رسیده هراسی ندارند. مائیم و یک قلم؛ نگذارید فیلم بسازیم مینویسیم؛ این را که دیگر نمیتوانید از ما بگیرید. ایرانی از طوفان گذشته است بیدی نیست که از این بادها بلرزد.
وی افزود: راه راست ساده است نشانی را غلط به اهل سینما ندهید. یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این عریض و طویلی نمیتواند اصناف فرهنگی و هنری را خودش به ثبت قانونی برساند؟ یا واقعاً نمیخواهد. چرا دولت ها برای رأی گرفتن به ما رجوع میکنند، اما هیچکدام تا به امروز نخواستهاند یا نتوانستهاند براى مجلس یک لایحه ساده بنویسند و صنعت سینمای ملی ایران را به عنوان صنعت به رسیمت بشناسند؟ در واقع ۱۲۰ سال است که این اتفاق نیفتاده است. واقعیت این است که تا خانواده سینما تعریف قانونی نداشته باشد و به عنوان صنعت به رسمیت شناخته نشده باشد؛ مشکلش حل نخواهد شد و در روی همین پاشنه میچرخد، یعنى سازمان تأمین اجتماعى حداکثر میتواند ما را به عنوان کارگران ماهیگیر فصلی بیمه کند و ثبت شدن قانونی در وزارت کار هم دردی را از کسی دوا نمیکند. این کارى بیهوده، یک نشانی غلط و یک سرگرمی است که رانتخوارهای نوکیسه برای اهالی سینمایی درست کردهاند و بس.
چهره ماندگار سینمای ایران گفت: پیشتازان سینمای اندیشمند ایران در اولین سال های پس از انقلاب بر آن بودند که طرحی نو دراندازند؛ با شور و شوق دور هم جمع مىشدیم و فیلم میساختیم چون عشق و هدف داشتیم ،ما میخواستیم افقهای تازهای را نشان بدهیم. میخواستیم به جهان بگوییم که ما صاحب اندیشه و فرهنگ هستیم؛ میخواستیم نشان بدهیم که فرهنگ ما بالنده و پویا و تأثیرگذار است. میخواستیم به مردم دنیا بگوییم ما هم ملتی هستیم، اما دوستان رانتخوار، سینما را تبدیل به مطربخانه کردهاند.
وی افزود: امروز اکثر قریب به اتفاق سالنهای سینمای کشور در دست یکی دو نفر رانتخوار اسیر است. این کارها نشان میدهد که شما سینما نمیخواهید مطربخانه و بنگاه شادمانى میخواهید. ما یک جشنواره باارزش داشتیم آن را دو پاره و بىارزش کردید؛ اصناف ما را هم که دارید از بین میبرید؛ شما شرکتهای تولید فیلم هم نمیخواهید، پیداست که شما بنگاه شادمانى میخواهید. معلوم است که در این مطربخانه، جایی برای اندیشه نیست؛ جایی برای فیلمسازانی مانند؛ خسرو معصومی، کیانوش عیاری، محسن امیریوسفی و دیگر عزیزان نیست. معلوم است که بهرام بیضایی جایی در این سینما ندارد و مجبور است ناخواسته به آنور دنیا برود؛ چرا که اهل اندیشه میدانند اگر فیلمی بسازند رانتخوارها و انحصارگران سر گردنه، هرگز فیلم آنها را اکران نخواهند کرد.
مسعود جعفرى جوزانى در پایان تأکید کرد: من عمر خود را کردهام؛ بیخود امثال من را تهدید نکنید، از کسی هم ترسی ندارم. امروز هم از قصد، لباس نظامی دوران انقلاب خود را پوشیدهام، اگر شما راضی میشوید و خشنود، من در خانهام مینشینم و مینویسم، ولی دلم نمیخواهد فیلم همکاران اندیشمندم نمایش داده نشود.
در پایان مراسم شب مسعود جعفری جوزانی، فیلم مستند «عمو جان» با کارگردانی مهدی امامی به نمایش درآمد.
عکسها: منصور جهانی