بعدی
like

برزخ نشینان خجالت زده!

‏. ‏(‏۱۷-‏فروردین-‏۱۳۹۸)

گفتند:از تو می خواهیم با قلم خویش نهیبی بر سینما گران زنده بزنی که به خود بیایند و قدمی مثبت برای سینمای جهان بردارند تا نام ایران نیز در تاریخ سینمای جهان ثبت شود

آرت کافه-سیدرضااورنگ:جمعی از بزرگان سینمای ایران که رحل اقامت از دنیای فانی برکنده و در سرای باقی افکنده بودند به دیدنم آمدند.سرهای خود را پایین گرفته و عرق شرم بر جبین داشتند.
گفتم:ای پیران حریر پوش،شرم و حیای شما مرا کشت!بگویید چه شده که طاقت دیدن چهره درهم شکسته شما را ندارم.
پیری از جمع ریش سفیدان همچنان که سر خویش پایین گرفته بود گفت:نمی دانیم این درد بزرگ را چگونه تاب آوریم...
گفتم:کدام درد؟
گفت:از زمانی که پای در برزخ نهاده ایم،ما را با بزرگان سینمای جهان یکجا مسکن داده اند،البته آنان صدرنشین هستند و ما قعر نشین!هر کدام از این بزرگان اوراق مهمی از کتاب سینمای جهان را رقم زده اند.روزی نیست که تاثیر خود بر سینمای جهان را در بوق و کرنا نکنند.البته جمع بیشماری از آنان،از برادران لومیر گرفته تا چارلی چاپلین و گریگوری پک، اهل خودنمایی نیستند و بر طبل غرور نمی کوبند،اما هستند درمیان آن جمع که مدام هنرشان را بر سر ما می کوبند. هر وقت از ما ایرانیان می پرسند شما برای سینمای جهان چه کردید؟سر خود را پایین گرفته و عرق شرم بر زمین می ریزیم.دیگر طاقت ما طاق شده و کاسه صبر مان لبریز.
گفتم: شرمندگی و درد بزرگی است که روی دل من نیز سنگینی می کند.بگویید چه کاری از دست حقیر برمی آید.
مانند گروه همسرایان همگی با هم گفتند:از آنجا که معلوم نیست قیامت کی برپا شود و برزخ تا کی برقرار باشد،می ترسیم این شرمندگی، ما را یک بار دیگر بکشد!از تو می خواهیم با قلم خود نهیبی بر سینما گران زنده بزنی که به خود بیایند و قدمی مثبت برای سینمای جهان بردارند تا نام ایران نیز در تاریخ سینمای جهان ثبت شود،حتی با طراحی و ساخت یک پیچ ساده برای دوربین و هر وسیله ای دیگر.هر کشوری قدمی برای پیشرفت سینما برداشته الا وطن ما،در حالی که تنها با فاصله پنج سال دوربین و سینما به ایران آمده است!عاجزانه از تو می خواهیم به آنان تحکم کنی، به جای بازیچه دست سیاستمداران شدن و زیر علم این و آن سینه زدن،به کار اصلی خود بپردازند و اگر هنری دارند دو دستی به آن چسبیده و راه ترقی پیش گیرند.به آنان بگو از پیله ادا درآیند و خودشان باشند،مانند هالیوودی ها و دیگران.
گفتم:بارها نوشته و گفته ام،اما بی فایده است،آنان به هیچ صراطی مستقیم نخواهند شد،حیات شان به ادا وابسته است و نام شان در جاده خاکی سیاست ثبت!
گفتند:تو پیام ما را به آنان برسان،شاید درد ما و عرق شرمی که بر جبین داریم آنان را به خود آورد،هرچند به زودی خواهند آمد و طعم تلخ شرمندگی را خواهند چشید! گفتم چشم و دست به قلم شدم!