آرت کافه-سیدرضااورنگ:ساخت سینما و سینماداری در عرصه هنرهفتم،بسیار زود پا گرفت و گسترش یافت.پیش از ساخت سالن های مخصوص نمایش فیلم،آثار ساخته شده در انبارهای متروک،بیغوله ها،مکان های عمومی و برخی از سالن های تئاتر نمایش داده می شدند.
عده ای سرمایه گذار باهوش،هنگامی که دریافتند،سینما پدیده ای است جذاب و مردم پسند که در آینده منبع سرشار درآمد خواهد بود،پا به این عرصه نهاده،هم در ساخت فیلم ها سرمایه گذاری کردند وهم سالن هایی احداث کردند که مخصوص نمایش فیلم باشد.
در ایران نیز ساخت سالن های نمایش فیلم خیلی زود آغاز و فراگیر شد.دیری نگذشت که سینماداران در ایران و جهان تبدیل به صنفی مهم در عرصه هنرهفتم شدند که در فروش و پیشرفت سینما بسیار موثر بوده و هستند.
باید گفت بخشی اعظمی از گردش مالی و اقتصادی سینما در دست سینماداران بوده و هست.اکثر آنان با شناخت نسبت به سینما و مردم،می دانستند در کدام منطقه چه نوع سینمایی بسازند و چه فیلمی نمایش دهند که هم کسب درآمد کنند و هم مخاطبان را خشنود.
در گذشته ای نه چندان دور،سینمادارها با توجه به شناخت مخاطبان خود،فیلم های خارجی را وارد یا امتیاز نمایش فیلم های ایرانی را از پخش کننده داخلی می خریدند،حتی در ساخت برخی از فیلم ها نیز سرمایه گذاری می کردند.در حقیقت نمایش فیلم در سالن های سینما،بر اساس قرارداد بین پخش کننده و سینمادار بود.دولت نقش چندانی در اکران فیلم در سینماها نداشت،ناظری بود که پروانه نمایش را صادر می کرد،مگر در برخی از موارد نادر که به خاطر مسایل سیاسی یا فشار از بالا ،سینماداران را مجبور به اکران برخی فیلم ها می کردند.
در جریان انقلاب بعضی از سالن های سینما از چرخه نمایش خارج شدند،اما پس از انقلاب تعداد بیشتری به حیات خود ادامه دادند.تغییر دیدگاه مدیران جدید نسبت به سینما،باعث شد برخی از افرادی که به خاطر اعتقادات مذهبی یا اصالت خانوادگی پیش از انقلاب به سینما نمی رفتند،پای شان به سالن های نمایش فیلم باز شود.این مخاطبان جدید به سالن های سینما رونق دادند.فیلم های خارجی نیز همچنان نمایش داده می شدند که گرمابخش سالن های تاریک سینماها بودند.
توطئه برخی از تهیه کنندگان تمامیت خواه و همسویی مسوولان وقت سینمایی، باعث شد اکران فیلم های خارجی محدود و ممنوع شود.این کار اشتباه بزرگ ترین ضربه را به سینمای ایران و به خصوص سینماداران زد.زیرا خیل عظیم طرفداران فیلم خارجی و عاشقان سینما،از رفتن به سالن های نمایش فیلم امتناع و به نوعی قهر کردند.ریزش شدید مخاطبان که به خاطر توطئه عده ای و خام اندیشی مدیران وقت سینما صورت گرفت،موجب شد سالن های سینما از رونق افتاده ، چراغ های آپارات شان یکی یکی در تهران و شهرستان ها خاموش شده و به محاق تعطیلی بروند.
بسیاری از مهم ترین سینماهای تهران و شهرستان ها به خاطر نبود مخاطب و نخواندن دخل با خرج برای همیشه از چرخه اکران خارج شده و بسیاری از مناطق تهران بدون سالن سینما ماندند.مهم ترین منطقه ،خیابان لاله زار بود با ده ها سینما که به طور کل نابود شد!سازمان سینمایی در دوره های مختلف شاهد این فاجعه بود و هست،اما کاری نکرده و نمی کند،زیرا زمام کار در دست همان تهیه کنندگان تمامیت خواه است،نه آنان.
بعدها شورای صنفی نمایش فیلم تشکیل شد که کارش تعیین تکلیف برای سینمادارها بود،با گروه بندی سینماها،اکران فیلم هایی را که خود تصویب کرده بودند به خورد سینمادارهای مظلوم دادند و آنان هیچ نگفتند و نمی گویند!با این دستورات دیکته شده، سینمادارها نمی توانستند و نمی توانند برای یک سال خود برنامه ریزی کنند.آنان مجاز به انتخاب از تولیدات یک سال سینمای ایران نبودند،بلکه از بین فیلم هایی که شورای صنفی نمایش فیلم دیکته می کرد باید یکی را انتخاب می کردند.مجبور به پخش فیلم هایی بودند که در سینمای شان مخاطب نداشت و ندارد.
بارها سینماداران و انجمن سینماداران درخواست کرده و فریاد کشیدند،برای جلوگیری از تعطیلی سینماهای شان اجازه وارد کردن فیلم های خارجی روز و اکران آنها را بدهند،اما فریادشان را در گلو خفه کردند!
عجیب است که نه تنها به سینمادارها برای مدیریت و برنامه ریزی سینماهای شان اختیار نداده و نمی دهند،بلکه اجازه تغییر کاربری هم نمی دهند تا لااقل سرمایه شان را در شغل دیگری به کار بگیرند.سرمایه بسیاری از سینماداران، امروز به مخروبه هایی بی کاربرد تبدیل شده ،نه اجازه ساخت به آنان می دهند،نه تخریب!
تمام این بلاهایی که بر سر اغلب سینمادارها آمده،به خاطر مظلومیت و بیشتر از آن به دلیل ترس دائمی و بی موردشان بوده است،زیرا هیچ گاه جرات نکردند مقابل گروه تمامیت خواه و دوستان دولتی شان در سینما ایستاده و احقاق حق کنند.اگر حتی یک بار جلوی تصمیمات ناعادلانه شورای صنفی نمایش فیلم و کارگروه اکران می ایستادند و بایستند،هرگز این اتفاقات نمی افتاد و نخواهد افتاد.اگر سینمادارها به نشانه اعتراض مدت کوتاهی سینماهای خود را تعطیل می کردند،می توانستند آزادی عمل بیشتری به دست آورند،اما ترسی خودخواسته مانع شده و می شود.