به گزارش آرت کافه، در ابتدای این نشست پولاد کیمیایی ضمن تشکر از عوامل فیلمش برای همراهی در این فیلم، گفت: درست است که پدر من فیلمساز است و جزو فیلمسازان مولف است، اما از اعتماد عوامل فیلم با کارگردانی جوان مثل من ممنون هستم. یک بار ساخت این فیلم متوقف شد، اما گروه پای کار من ایستادند.
او در پاسخ به این سوال که وسوسه نشده است در کار خودش بازی کند بیان کرد: جهان کارگردانی بسیار متفاوت از بازیگری است. وقتی از کل به جزء نگاه می کنی، خودت نمی توانی بازیگر باشی و تمام کارگردان هایی که این موقعیت را تجربه کردند، زیاد موفق نبودند. اصلا در این فیلم جای بازی من نبود. آن قدر سرم شلوغ بود که اصلا وقت نداشتم، به بازی فکر کنم. از طرف دیگر، دوست داشتم کارگردانی کنم.
کیمیایی درباره محمد خوشنام، سرمایه گذار فیلم گفت: آقای خوشنام، مرد قوی است. واقعا از ابتدا بسیار مردانه و پاک پای من ایستاد. این حوزه را نمیشناخت. اما حوزه ایست که هرکسی با لرز و ترس واردش میشود. آن قدر همه برای سرمایه گذاری ترسیدند که او با ترس وارد این میدان شد. آقای خوشنام تاجری در چین هستند. او شجاعانه ایستاد.
خوشنام نیز درباره انگیزه ورودش به سینما گفت: بسیار خوشحال هستم، فرصتی شده و خداوند به من فرصتی داده که در جمع دوستان سینمایی و هنرمند باشم. من دفتری در گوانجو چین دارم، ۱۵ سال است که مقیم چین هستم. یک چینی با من تماس گرفت که دوست دارید در فیلم سرمایه گذاری کنید. من گفتم نه، او گفت یک ایرانی به دنبال سرمایه گذار چینی است. من شما را می شناختم، گفتم شاید دل تان بخواهد در فیلم این شخص سرمایه گذاری کنید. من خیلی جدی نگرفتم،اما او جدی گرفت. در نهایت به قرار ملاقاتی با آقای کیمیایی منجر شد. من او را نمی شناختم، اما همان یک جلسه باعث شد که بخواهم این کار را انجام دهم. روحیه او نشان میداد که میتواند این کار را انجام دهد.
او ادامه داد: من در جوانی ۱۰ سال در شهر خودم، کازرون تئاتر بازی میکردم.سال ۶۵، از همان تئاترهای شهرستانی. البته به پای شما که نمیرسید. ما در سال ۶۶ و ۶۷ در جبههها و ارگانها تئاتر بازی میکردم. این عرق در وجود من بود. این فیلم و این شرایط به وجود آمد، خودم هم دوست داشتم، شاید بازهم منجر شود که این کار را ادامه دادم.
پولاد کیمیایی در پاسخ به سوالی درباره شخصیت پدر سالار و تلخی شخصیت او در این فیلم، گفت: شخصیت پدر شخصیت مرموز و گم شدهای است که نمیخواستم چندان به آن بپردازم و می خواستم در ابهام بماند. یک موضوعی آرمانی مثل انقلاب شکل گرفته و یک فردی تلاش کرده که خود را برای یک آرمان بزرگ تری فدا بکند و همین باعث شده که زندگی شخصی اش فرو بپاشد. این خشم فرو خورده که این روزها هم در نسل جوان دیده می شود،در این شخصیت وجود دارد. وقتی او می آید و اتفاقاتی که برای شخصیت اول فیلم افتاده را به وسیله یک پرسش و پاسخ نقد می کند،نکاتی را مطرح می کند که باعث می شود او در نهایت به نتیجه برسد. این قهرمان پروری و این شکل روایت از قهرمان سازی که از سینمای غرب می آید و در سینمای مسعود کیمیایی هم بومی سازی شده را می خواستم بشکنم.
کیمیایی در مورد دغدغه اش برای فیلم سازی و انگیزه اش برای ساخت این فیلم گفت: احساس می کردم هیجان از سینمای ما رفته و سینمای ایران نصیحت گرا شده و سعی کردم این فیلم را تغییر دهد. من خواستم یک چالش تکنیکی در کار داشته باشم و روایت گر چند قهرمان باشم که در یک راستا قرار می گیرند.دوست داشتم سینما را تجربه کنم و فیلمی بسازم که در مدیوم تلویزیون نباشد و با ضربان قلب تندی ساخته شود. می خواستم فیلم در لایه اول نماند و فقط فیلمی نباشد که ژانرش اکشن است. می خواستم فیلمم ژانر اجتماعی هم داشته باشد.
شهرام حقیقت دوست هم در ادامه نشست خبری فیلم «معکوس» در مورد نقشش در این فیلم گفت: پولاد کیمیایی در اولین تجربه کارگردانیاش فیلم سختی را انتخاب کرد و به او تبریک می گویم. آنقدری که پولاد با انگیزه کار می کرد که باعث می شد ما همه جان مان را برای فیلم بدهیم.
لیلا زارع هم در مورد حضورش در این فیلم گفت: من تجربه زیست با نقشم را داشتم. خیلی از دختران این سرزمین هم چنین تجربه ای داشته اند. خوشحالم که این نقش را بازی کردم. کار سختی بود اما تجربه خوبی بود.
تورج منصوری مدیر فیلمبرداری فیلم معکوس هم در مورد این فیلم گفت: برای همه این سوال پیش می آید که آیا فیلم پولاد کیمیایی نمونه کوچک شده کارهای پدرش است یا نه؟ مگر می شود مسعود کیمیایی پسری تربیت بکند که با سینما بیگانه باشد؟ خوشحالم که پولاد راه خودش را رفته است.من فکر می کنم که این دو نفر کاملا با هم متفاوت هستند و فقط فامیلی شان مشترک است.
او افزود: من سرصحنه حتی یک بار هم ندیدم که مسعود کیمیایی که در مقام تهیه کننده به آنجا می آمد، حتی یک واو را جا به جا کند.
مسعود کیمیایی درمورد جایگاه منطق در فیلم و به عنوان مثال علت زندانی شدن یکی از شخصیت ها به دلیل تصادف گفت: آن شخص با تصادف قتلی انجام داد و به زندان محکوم شد. ما تلاش کردیم که در این فیلم نسل جوان از بی هویتی نجات پیدا کند. در این فیلم شخصیت جوانی داریم که می خواهد در مقابل قدرت یک فرد رانت خواری که یک کارخانه را مال خود کرده بایستد و حق خود را از او بگیرد. من باید سریع به موضوع بازتاب فیلم برسم و فرصت ندارم به جزییات حوصله سر بر بپردازم. نمی خواستم به جزییات ریز هر شخصیتی پرداخته شود.فقط می خواستم به یک کنش و واکنش کلاسیک بپردازم.
پولاد کیمیایی با تایید وام گرفتن از سبک فیلم سازی پدرش و ادای دین به ایشان گفت: من گرامر سینما را از پدرم یاد گرفتم و اصلا این نبوده که بخواهم پز متفاوت بودن بگیرم. سینمای مسعود کیمیایی در نهایت قهرمانش آن پاکی و ایستادگی را دارد و در ذهن مخاطب همیشه محکم می ماند. اینجا اما اینگونه نیست. اینجا قهرمان ما برنده مسابقه نمیشود. من در ابتدا خواستم از جامعه و خودم دور نمانم. می خواهم دوربینم را در زاویه ای قرار بدهم که خودم را در آن پیدا بکنم.من به آن سینمایی که پدر دارد و ریشه در فرهنگ کهن ایرانی دارد علاقه دارم اما در اینجا به گونه ای دیگر روایت شده است.
در بخش دیگر این نشست، علیرضا کمالی از دیگر عوامل فیلم گفت: تم فیلم را دوست داشتم و پس از کلنجارهای زیادی که با پولاد داشتم در نهایت در این فیلم بازی کردم. افتخاری بود برای من که در کنار مسعود کیمیایی و پولاد کیمیایی باشم.
پولاد کیمیایی همچنین در پاسخ به این سوال که چرا در مورد چیزی که از آن شناخت نداشته فیلم ساخته است گفت: تا کی قرار است این گارد ها را داشته باشیم.من ۱۴ سال است که در سینما حضور دارم. تا کی قرار است این حرف ها ادامه بیابد؟ ما با پول تمیز فیلم ساختیم و از جایی هم سفارش نگرفته ایم. آن کسانی که می گویند من از موضوعی که شناخت نداشته ام فیلم ساخته ام می تواند بیاید اینجا و درباره ساختار فنی فیلم و سینما صحبت کنند؟ من از کوچیکی در این سینما کار کرده ام و بزرگ شده ام. این که ما یک پلان را از فیلم مان حذف کنیم باعث از بین رفتن رانت و چیزهای دیگر نمی شود. ما این چیزها را می دانیم.