بعدی
like

سینما و تلویزیون به امثال استاد ژاله آموزگار نیازمند است

‏. ‏(‏۱۱-‏آبان-‏۱۳۹۷)

استاد آموزگار عاشق آموختن و آموزش دادن است، اگر غیر از این بود، دچار خستگی زودرس می‌شد.

آرت کافه-سیدرضا اورنگ: در دوره‌ای که باغ فردوس زنده بود و هنوز بوی هنر می‌داد، شاگردی بودم در جمع معدود شاگردانی که با تمام وجود می‌خواست فن و هنر فیلمنامه‌نویسی را بیاموزد و به کار ببندد. یکی از واحدهایی که باید می‌گذراندم درس اسطوره‌شناسی بود.
در کلاس باز شد، بانویی بلند بالا و متین وارد و خود را ژاله آموزگار معرفی کرد. از همان لحظه اول، پیش از آنکه دهان باز کند و نکته‌ای بگوید یا روی وایت‌برد کلامی بنویسد، جذب وجودش شدم و یقین حاصل کردم استادی است توانا، با اینکه پیش از این هرگز وی را ندیده و کتاب‌هایش را نخوانده بودم. از اسطوره چیزی خوانده و شنیده بودم، اما آشنایی چندانی با آن نداشتم.
بانو آموزگار با توانی که در تدریس داشت و تسلطی که بر اسطوره، نه تنها مرا، بلکه همه اهل کلاس را جذب خود و اسطوره کرد. با اینکه همیشه شاگردی کلاس گریز بودم، اما حتی یک جلسه نیز از کلاس استاد آموزگار غیبت نکردم.
آنچنان از اسطوره‌های ایرانی و غیر ایرانی می‌گفت که گویی مدت‌ها با آنان زندگی کرده است. تسلط بانو آموزگار بر اسطوره قابل ستایش بوده، هست و خواهد بود. دو ترم افتخار شاگردی این بانوی خوش اخلاق، خوش کلام و استاد مسلم را داشتم. در این دو ترم چیزهایی آموختم که در طول سالیان نیاموخته بودم.
در مدتی که مهمان باغ فردوس بودم، پای درس استادان دیگری نیز نشسته بودم، اما جز بانو آموزگار و دو استاد دیگر، دیگران چیزی بر علمم نیفزودند. استاد دیگری نیز داشتم که شاهنامه و مثنوی درس می‌داد، اما نه شاهنامه را درک کرده بود و نه مثنوی را. در کلاس این استاد مدعی، همیشه سعی‌ام بر این بود تا داشته‌هایم بر باد نرود! حکایت استاد آموزگار چیز دیگری بود، هم می‌دانست و درک می‌کرد و هم ادعایی نداشت.
بانو ژاله آموزگار، با اینکه سالیان سال است خستگی‌ناپذیر به تدریس اشتغال دارد و چندین و چند کتاب مفید به رشته تحریر در آورده، اما آنچنان که باید و شاید قدرش را ندانسته، نمی‌دانند و نخواهند دانست. مانند دکتر آموزگار کم داشته و خواهیم داشت. وی تاریخ زنده است.
بارها و بارها از استاد آموزگار در ایران و خارج از ایران تقدیر شده، اما همه این تقدیرها در برابر عظمت وی ناچیز است. نشان لژیونر فرانسه، افتخاری برای این بانوی فرهیخته محسوب نمی‌شود، زیرا آنچه به آن افتخار می‌کند ایرانی بودن و خدمت به جوانان این مرز و بوم است.
استاد آموزگار عاشق آموختن و آموزش دادن است، اگر غیر از این بود، دچار خستگی زودرس می‌شد. نزدیک نیم قرن است که به تدریس مشغول است، اما با وجود ضعف پیری، همچنان مثل کوه در کلاس‌ها می‌ایستد و از ایران و اسطوره‌ها سخن می‌گوید. با وجود این توانایی و علم سرشار، هنر این سرزمین، آن گونه که شایسته و بایسته است از علم این بانو بهره نبرده. دکتر ژاله آموزگار می‌تواند با علم خویش و ارائه آن، تئاتر، سینما و تلویزیون ایران را دچار تحول کند.
این همه منابع اصیل ایرانی و تاریخی وجود دارد که اکثر فیلمسازان و تئاتری‌ها با آنها ناآشنایند. بانو آموزگار حلقه محکم و گرانبهایی است که می‌تواند اهالی تئاتر، سینما و تلویزیون را به تاریخ و اسطوره وصل کند.
کشوری با این پیشینه فرهنگی و تاریخی، چرا هنوز نمی‌تواند بخشی از تاریخ خود را به تصویر کشیده یا روی صحنه بیاورد؟ آن قدر منابع فرهنگی، تاریخی و ادبی درایران وجود دارد که اگر ده‌ها سال راجع به آنان فیلم ساخته یا تئاتر به صحنه برده شود، باز گوشه‌ای بیش از این عظمت روایت نخواهد شد.
بانو ژاله آموزگار استاد استادان است، باید از ظرفیت‌های او برای ارتقای کار فیلمسازان و تئاتری‌ها استفاده کرد. فیلمنامه یا نمایشنامه تاریخی که مهر تایید استاد آموزگار یا امثال او را نداشته باشد از درجه اعتبار ساقط است.
کار باید دست کاردان باشد تا به سرانجام برسد و یکی از کاردان‌ترین کاردانان بانو استاد ژاله آموزگار است. قدر این بانوی فهیم و دانشمند باید شناخته شود. سینما، تلویزیون و تئاتر به امثال استاد ژاله آموزگار نیازمندند، برای همین باید هر چه زودتر زانوی تلمذ در پیشگاهش بر زمین بزنند.