آرت کافه:نمایش «مده آ» با نویسندگی مسعود سمیعی و کارگردانی علی اصغر راسخ راد از یکشنبه ۲۱ تا شامگاه آدینه ۲۵ مردادماه ۹۸ در سالن بلک باکس مجموعه تالار هنر یزد، روی صحنه رفت.
محمد محمد سیفی، نمایشنامه نویس و منتقد یزدی، برای این نمایش نقدی نوشته است که می خوانید:
اسطوره ای به نام «مده آ» که با قلم تراژدی نویس بزرگ یونانی خلق شده همواره دستمایه درام نویسانی شده است که نگاهی زن محور داشته اند و آنچه در این آثار به نظر مشترک می آیند دفاع غیر مستقیم از شخصیت «مده آ» به عنوان زنی است که همواره اسیر اقتدار خودخواهانه جامعه مردسالار است؛ این زن ستیزی حتی در نمایشنامه اصلی، نوشته «اورپید» نیز به خوبی نمایان است.
«اورپید» با آفرینش شخصیتی چند وجهی و جذاب به نام «مده آ» توانسته موقعیت وی را به عنوان یک زن تعمیم دهد و به بیدادی که در جامعه یونان بر زنان رواداشته می شد اشاره کرده و ابعاد اجتماعی اثرش را ارتقا ببخشد.
به نظر می رسد مسعود سمیعی در نگارش متنی که کارگردان بنابر گفته هایش قبل از اجرای نمایش، بدان وفادار نبوده است به نمایشنامه ژان آنوی نگاه ویژه ای داشته و دیالوگ ها و مونولوگ هایی از این اثر را برای انتخاب بخش های نمایشی که توسط زوج هنری اجرا می شود برگزیده است.
نمایشنامه ژان آنوی با گفت و گوی دایه با «مده آ» آغاز می شود، آن هم زمانی که «مده آ» پس از کشتن برادر و خیانت به پدر، خارج از قصر «کرئون» درگیر درد زایمان و اندیشه انتقام از شوهر خیانت کارش است و آنچه در گفت و گوهای اولیه میان وی با دایه مطرح می شود ایده اصلی نمایش اخیر را می سازد و آن نشان دادن چهره دیگری از کاراکتر«مده آ» و همراه شدن با دایه برای دلسوزی و همراهی با زنی است که به گفته خودش هر کار و عمل وحشتناکی که از او سرزده به خاطر عشق آتشین وی به همسرش است.
مده آ: بخاطر ژازون بود که من پلیاس را کشتم، به پدرم خیانت کردم و موقع فرار برادر بیگناه خود را به قتل رساندم؛ من مال او هستم و هر جنایت من مربوط به اوست...(متن ژان آنوی)
علی اصغر راسخ راد در تحلیل نمایشنامه به ایده های فرامتنی نگاهی ویژه داشته است.
وی که پیش از اجرای نمایش به صراحت از نگاه متفاوت به نمایشنامه و حتی شخصیت «مده آ» می گوید، در اجرای مده آ شخصیتی را آفریده است که بیشتر از اینکه تنفر ایجاد کند مستحق دلسوزی است و در یک کلام راسخ راد از شخصیت امروزی و متناسب با حال و هوای اجتماعی این زن افسونگر پرده برداری می کند و با پرداختن به زوجی هنری که ایفاگر نقش جیسون و مده آ در نمایشی به همین نام هستند، موازی سازی موفقی را در باره شخصیت های اصلی انجام می دهد، اما با افزودن کاراکتری به نام «سارا» این توازن به نفع «مده آ» به هم می خورد و مخاطب بیش از پیش با این زن همذات پنداری می کند.
برخلاف نمایشنامه های اورپید و ژان آنوی در نمایش اخیر، آنتاگونیست و پروتاگونیست جایگاه خود را دارند و عوض نمی شوند، اگر چه در بخش هایی از نمایش، حرف های مرد حق به جانب می نماید، اما در مجموع، قهرمان اصلی نمایش مریم( مده آ) است که در جامعه ای بشدت بی رحم، کلافه از انجام کارهایی خارج از توان یک زن، در گیر مصیبتی مضاعف و وحشتناک می شود که از نگاه دیگران طبیعی است و آن خیانت همسر (شما بخوانید عاشق شدن شوهر) است! شاید همین نگاه جانبدارانه از زن در نمایش، به گرایش های فمینیستی دامن می زند، اما کارگردان ضمن همدردی با شخصیت زن نمایش و زن هایی مانند مریم با پرداختن به کاراکتر مرد نمایش و دیدگاهش در باره عشق و همچنین رفتار های عاقلانه و مناسب سارا (رقیب عشقی مریم) در مواجه شدن با زندگی تراژیک این زوج تئاتری، از ورطه فمینیسم گرایی می رهد. دیالوگ های نمایش که گاه از متون اصلی نمایشنامه برداشت شده زیبا و تاثیر گذار است، اما هرچه به پایان نمایش نزدیک تر می شویم تکرار بیش از حد مفاهیمی چون جایگاه زن در تکامل اجتماع و...خسته کننده شده و مخاطب تنها با دفاعیه زنی روبرو می شود که تمامی ندارد!
حرکات موزون که گاه به سادگی از خلقت انسان و بر عنصر زایش و رشد نوزاد در دامان مادر ان و مفاهیم دیگر زندگی تاکید دارد، به خوبی فاصله های زمانی میان بخش هایی از نمایش را پر می کند و از تثبیت ریتم کند نمایش با ضرباهنگ های منا سب می کاهد و گروه همسرایان به زیبایی بخش های گوناگون نمایش را با حرکات مناسب با ایده های نمایشنامه، زنجیر وار صحنه ها را سر و شکل می دهند.
بازی ها اگر چه یکدست نیست و نمی توان از ضعف هایی که هنگام اجرای موازی شخصیت های اصلی و به ویژه زمان تعویض صحنه ها پررنگتر می شوند چشم پوشی کرد، اما علی رغم اغراق در برخی از صحنه ها و گاه بازی اگزجره ماندانا عبقری بایستی توان بالای وی در اجرای حرکات و بیان نمایشی در نقش مده آ را ستود؛ همان گونه که می توان اجرای حرکات همسرایان (گروه حرکت) را در خدمت نمایش دانست.
ابوالفضل سلیمی در طراحی صحنه نمایش با بهره گیری از عناصری ساده و استفاده از رنگ های قرمز و سفید که نشانه هایی از آلوده شدن معصومیتی است که در چنبره عشق جنون آمیز وحسادت و خیانت از دست رفته و شتک زدن خون بر پارچه های سفید رنگ که می تواند تداعی کننده تمایلات شهوانی شخصیت اصلی باشد که اسیر عشقی بیمارگونه است، بسیار سنجیده وموفق عمل کرده است.
@nasrodinmolla