اسکندر فیلسوف بود و صاحب جهانبینی، چه چیز باعث شعلهور شدن آتش حرص در جان او شد؟ همان آتش که در جان همه ما شعلهور است. اگر ما تمام دنیا را هم به دست بیاوریم، دیر یا زود همه آن را از ما خواهند گرفت. بنابراین، چرا نباید دنیا و داشتههای مان را با یکدیگر تقسیم کنیم؟ چرا باید چشم به اموال دیگران داشته باشیم؟ چرا برای به دست آوردن جاه و مقام و حفظ آن دست به هر کاری می زنیم؟ به خود بیاییم، ما انسانیم، انسانی که باید به سوی کامل شدن حرکت کند. چه بسیار انسانهایی که راه تکامل را طی کردند، از خود به خدا رسیدند و جاودانه شدند و چه آدمهایی که راه سقوط در پیش گرفتند، از خدا به خود رسیده و نابود شدند، حتی نامی هم از آنان باقی نماند. انتخاب یکی از این دو راه سخت نیست، انتخاب راه درست و حرکت در مسیر آن برای رسیدن به مقصد نهایی مشکل است. این همان چیزی است که انسانها را از یکدیگر متمایز میکند.
ای کاش کسانی که بیت المال را به تاراج می دهند یا سرمایه دارانی که خون مردم را در شیشه می کنند از اسکندر و دیگر روایات افسانه ای و تاریخی درس بگیرند و در رفتار و کردار خود تغییر ایجاد کنند.
جامعه هنر و سینمای ایران نیز از این امر مستثنی نیست،عده قلیلی با قلدری هر آنچه که می خواهند به دست می آورند و عده کثیری از هنرمندان و سینماگران قدرت خرید حتی یک قرص نان را نیز ندارند!
افراد باجگیر و سرمایه دار کی می خواهند از سرنوشت اسکندر مقدونی درس گرفته و پای کثیف و سنگین خود را از روی خرخره هنر و سینمای ایران بردارند؟!

@nasrodinmolla