آرت کافه-سیدرضااورنگ:هر چند که اقتصاد از دیر باز عنصر مهمی در جامعه بوده، اما امروزه حرف اول را در دنیا می زند، حتی مناسبات سیاسی نیز بر پایه اقتصاد شکل می گیرد. در جهان امروز اقتصاد یک علم است با فرمول های خاص خود که باید مطابق با آن عمل کرد. هر کشوری که از علم اقتصاد نوین دور باشد، در جهان امروز کشوری عقب افتاده محسوب میشود.
هنر نیز به عنوان یک پدیده انسانی و اجتماعی، برای پیشرفت و تأثیر گذاری بر جامعه محتاج به علم اقتصاد است. هر چند هنر، برآمده از ذات انسان است و با پول سنجیده نمی شود، اما برای ادامه حیات احتیاج دارد وارد گردش مالی شود.
امروزه مدیریت اکثر مراکز هنری، از سینما گرفته تا گالری های هنری بر عهده افراد آشنا با علم اقتصاد است. هنر در دنیای جدید، بخشی از گردش مالی کشورهاست، به خصوص کشورهای پیشرفته. بخش مهمی از درآمدهای دولتی بسیاری از کشورهای توسعه یافته از طریق اقتصاد هنر تأمین میشود. یکی از این مراکز مهم هنری- صنعتی که زبانزد خاص و عام است، مرکز فیلمسازی هالیوود است که سالانه میلیاردها دلار به اقتصاد آمریکا و دیگر کشورها تزریق میکند. در این مرکز از دیرباز طرح های اقتصادی مهمی به کار برده شده تا توانسته به این مرحله از رشد اقتصادی برسد.
گالری های هنری و مجموعه داران نیز در گردش های مالی کشورهای پیشرفته تأثیر محسوسی دارند. اکثر این مراکز متعلق به بخش خصوصی هستند و دولت تنها به عنوان حامی عمل می کند. مالیاتی که دولت از این مراکز هنری می گیرد قابل تأمل است. این تنها دولت نیست که از اقتصاد هنر بهره مند میشود، بلکه مراکز تجاری و مردم نیز از آن منتفع می شوند.
کشور بزرگ ایران، از سالیان دور، مهد هنر بوده است. هنرمندان در رشته های مختلف به فعالیت پرداخته و کسب درآمد می کرده اند. امروز نیز در کشور ما مراکز مختلف هنری وجود دارد، اما اکثر آنها دولتی هستند، برای همین نه تنها برای دولت سودی ندارند، بلکه از جیب آن نیز خرج میکنند. برای داشتن یک اقتصادپویا در هنر، باید برنامه ریزی های دقیق انجام داد و نفوذ دولت را تا آنجا که ممکن است از عالم هنر کم کرد. دولت نباید بانی هنر باشد، باید به عنوان حامی آن عمل کند.
مشکل اصلی در کشور بزرگ ایران، همین هنر دولتی است. دولت می تواند و باید بخشی از بودجه خود را صرف پیشرفت و آموزش هنر کند، اما نباید تأثیر مستقیم بر اقتصاد هنر داشته باشد، البته با دادن وام ها و کمک های مالی می تواند از هنر و اقتصاد آن حمایت و خود نیز منتفع شود، اما نباید به طور مستقیم در هنر سرمایه گذاری و با بخش خصوصی وارد یک رقابت نابرابر شود.
هنرمندان و مراکز هنری در کشورهای پیشرفته درصد بالایی از درآمد خود را به عنوان مالیات به دولت پرداخت میکنند، اما در کشور ما همه هنرمندان و مراکز هنری می کوشند تا از دادن مالیات شانه خالی کنند. این یکی از عناصری است که نمی گذارد اقتصاد هنر در ایران آن طور که باید شکل بگیرد. هنرمندان و مراکز هنری چرا نباید مالیات دهند؟ برای اینکه در کشور اقتصاد هنر و هنر اقتصاد نداریم.
همه به اشتباه فریاد می کشند مدیران مراکز هنری باید هنرمند باشند، این در دنیای امروز اشتباهی است ویرانگر، زیرا مدیران باید یا اقتصاد دان باشند یا حقوقدان و هنرمندان به عنوان مشاور با آنان همکاری کنند. تا زمانی که این تفکر غلط در بین هنرمندان و دولتمندان ما وجود دارد، اقتصاد هنر در ایران پا نخواهد گرفت.
مقوله هنر با اقتصاد متفاوت است، کمتر پیش می آید یک هنرمند، اقتصاددان خوبی هم باشد، برای همین باید از علم اقتصاد و عالمان به این علم بهره گرفت تا اقتصاد هنر در ایران شکوفا شود.
هنرمندان و مراکز هنری نباید از دادن مالیات طفره بروند، بلکه باید با بالا بردن گردش مالی یکی از بالاترین مالیات ها را پرداخت کنند. برای داشتن اقتصادی پویا در هنر، باید با علم و هنر اقتصاد آشنا شده و آن را به کار گرفت. تصدی گری دولتی نیز یا باید به طور کامل برداشته شده یا کمرنگ شود. دولت نیز باید تنها به عنوان حامی و ناظر عمل کند. در غیر این صورت در اقتصاد هنر راه به جایی نخواهیم برد.