آرت کافه-سیدرضااورنگ:سینمای جهان،به خصوص هالیوود خیلی زود صاحب سندیکا شد و سریع پا گرفت.سندیکاهای سینمایی که در هالیوود و اکثر کشورهای صاحب سینما راه اندازی شدند،همه حرفه ها و افراد شاغل در آنها را شامل شد و می شود.سندیکاها خیلی زود توانستند به اوضاع خود و سینما سروسامان داده و همه چیز را بر مداری که باید بچرخد،بچرخانند.این تشکل ها،به ویژه سندیکاهای هالیوود هیچ کدام دولتی نبوده و کوچک ترین وابستگی را نیز نداشتند تا دولت ها بتوانند در امور شان دخالت کنند،اما در چارچوب سیاست های مدون و قانون عمل کرده و پا از دایره قوانین دولتی بیرون ننهاده و نمی نهند.این سندیکا ها،نه گذاشتند دولت ها در کارشان ورود کنند و نه خودشان در کار آنها دخالت کردند.هر کدام در دایره تعیین شده عمل کرده و می کنند.دولت نیز اگر با هالیوودی ها کار داشته باشد می تواند به آنها سفارش داده و بودجه اش را نیز پرداخت کند،آنها نیز مختار هستند کار را بپذیرند یا رد کنند. برای همین است که سینمای هالیوود این همه سال در اوج بوده و خواهد بود.
در ایران نیز قرار بود تا این گونه عمل شود،اما از همان ابتدا راه را اشتباه رفته و دست کمک به سوی دولت دراز کردند و با حمایت مالی و معنوی دولتی شروع به کار کرده و ادامه دادند.ساختمانی دولتی که مصادره شده بود نیز در اختیارشان قرار دادند که تعداد این ساختمان ها نیز بعدها افزایش یافت.طبیعی است چنین تشکلی که مدام چشم به دست دولت دارد و دست سوی این نهاد و آن نهاد دراز می کند،نمی تواند سندیکایی جامع و قوی باشد که نشد و نمی شود.
وقتی چنین شد،مدام دولتی ها در کار خانه سینما دخالت کرده یا اعضای این خانه،به خصوص مدیرانش برای دولت تعیین تکلیف کردند و می کنند.وقتی تشکلی دولتی باشد،(علی رغم ادعای خانه سینمایی ها که خود را مستقل می دانند) از این دست اتفاقات زیاد رخ داده و می دهد.بنابراین با تعویض دولت ها و طرز تفکرها،خانه سینما نیز تحت تاثیر این تغییرها قرار گرفت و می گیرد.نمونه بارز آن، تعطیلی موقت خانه سینما توسط دولت وقت و درگیری های بسیار بود.
دیری نگذشت که مدیران خانه سینما که خود را به اشتباه همه کاره سینمای ایران می دانستند از ضعف یا مدارای معاونان سینمایی آن دوران سوءاستفاده کرده و شرایطی را به آنها تحمیل کردند که همچنان ادامه دارد.متاسفانه تحمیل این شرایط و پذیرفتن آن توسط مدیران دولتی ضعیف و همیشه تحت تاثیر،باعث نابسامانی سینمای ایران شد و هنر هفتم در ایران رو به افول رفته و همچنان می رود تا به کلی غروب کند.
متاسفانه معاونان سینمایی وقت و روسای سازمان سینمایی اسبق و سابق و امروز نیز،به واسطه ضعف مدیریت ، نداشتن سواد سینمایی و خودشیرینی برای برخی از اهالی سینما،دادن پروانه ساخت ،حتی به فیلمسازان مستقل را منوط به این کردند که نیروهای اصلی ساخت فیلم،از جمله تهیه کننده و کارگردان باید از اعضای خانه سینما باشد و کسی که می خواهد فیلم اولش را کلید بزند باید کارگردانی را به عنوان مشاور قرار دهد که عضو این خانه باشد.این تعظیم و گردن کج کردن مدیران دولتی سینما،موجب شد سینمای ایران و فیلمسازان مستقل دچار آسیب های زیادی شده و بشوند.مهم ترین این آسیب ها ورود تهیه کنندگان، کارگردانان و برخی عوامل صوری در سینمای ایران بود.
متاسفانه دیری نگذشت که این کار زشت و غیرحرفه ای درسینمای ایران به لطف بیکران دولت و حمایت خانه سینما اپیدمی شد.اگر روزهای اول تهیه کنندگان صوری در خفا چنین می کردند و بابت خوردن اسم شان پای درخواست پروانه فیلم، پولی دریافت می کردند با توافق دو طرف،امروز این عمل ناپسند علنا و مقابل چشم مدیران دولتی سینما و مدیران خانه سینما با اعلام تعرفه صورت می گیرد!هر تهیه کننده ای که در این وادی سیر می کند،برای خودش قیمتی تعیین کرده و روی آن پافشاری می کند.فیلمسازان جوان و فیلم اولی نیز از سر ناچاری مجبور هستند که تن به این خواسته های ناعادلانه بدهند که می دهند!این کار از لحاظ مالی فشاری را به آنان تحمیل کرده و می کند.متاسفانه برای کارگردانان فیلم اولی نیز شرطی گذاشته اند که باید مشاوری داشته باشند که عضو خانه سینما باشد!چرا باید مشاور از اعضای خانه سینما باشد؟بد تر اینکه برای این کار نیز نرخی تعیین شده و کارگردانان جوان یا کار اولی ،حداقل باید بین ۴۰ تا ۶۰ میلیون تومان پول بابت کار نکرده به این مشاوران خوش نشین تقدیم کنند!اگر در این بین کارگردان باوجدانی نیز وجود داشته باشد که پولی طلب نکند،از سر معرفت این شخص و شانس کارگردان تازه کار است.
چرا بابت کار نکرده، برخی از تهیه کنندگان و کارگردانان باید پول های کلان بگیرند؟چرا خانه سینما باید در امور دولتی دخالت کند؟خانه سینما پناهگاه سینما گران است یا دکه ای برای کسب درآمدهای نامتعارف و خارج از عرف؟!
@nasrodinmolla