آرت کافه-سیدرضا اورنگ: دل مان برایت خیلی تنگ شده علی حاتمی، هم برای خودت و هم فیلم هایت که عطر خوش ایران را در سالن های تاریک سینما می پراکندند. تمام عاشقان سینه چاک سینمای ایران دل شان برایت خیلی تنگ شده. همواره سالی را انتظار می کشیدیم تا هدیه ای صد در صد ایرانی از شهر دل بزرگت برای ما به ارمغان بیاوری که سرمست تماشای آن شویم. دل مان می خواهد دوباره با «دلشدگان» تو مشق دلشدگی کرده، سر بر دامن «مادر»ت گذاشته، قصه «هزار دستان» را زمزمه کنیم و در تالار آینه «کمال الملک» تو را به تماشا بنشینیم.
چه لذتی داشت دیدن آثار زیبای تو بر پرده پت و پهن نقره ای سینماها. بسیاری از سینماها در فراق تو و فیلم های خوش عطرت، تن به تعطیلی خواسته و ناخواسته دادند. با رفتن تو فاتحه فیلم های ایرانی نیز خوانده شد. ما، عاشقان فیلم های ملی که رنگ و بوی ایرانی آن، جان و دل از دست مان می برد، بعد از تو دیگر پای به سینما نگذاشتیم. معدود تماشاچیانی که امروز قدم به سالن های سینما می گذارند، یا باید تن به دیدن کپی های نا برابر با اصل فیلم های ضعیف اجنبی دهند یا چشم به سوژه های نخ نما و بی ارزش سینمای پیش از انقلاب بدوزند. چه خوشبخت بودیم ما که به تماشای فیلم های علی حاتمی می نشستیم و چه تیره روزند اینانی که باید تماشاگر کپی های دستمالی شده بنشینند. اگر نبود علی حاتمی، هرگز بازی های محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی، داوود رشیدی و... در تاریخ سینمای ایران ماندگار نمی ماند. این علی حاتمی بود که تمام استعداد اکبر عبدی را در فیلم «مادر» روی دایره ریخت.
علی حاتمی یک استاد بود، استادی که در سینما به تمام هنرهای ایرانی، از خط گرفته تا موسیقی نگاه ویژه ای داشت، زیرا می دانست که سینما برآیند تمام هنرهاست و به تنهایی نمی توانست و نمی تواند روی پای خود بند شود.
زنده یاد ناصر ملک مطیعی سال ها در عرصه سینما یکه تازی داشت، اما نقشی که او را ماندگار کرد،بازی در نقش امیرکبیر سریال «سلطان صاحبقران» علی حاتمی بود.
موسیقی ایرانی روح فیلم های حاتمی را تشکیل می دادند. بازیگران دیالوگ برقرار نمی کردند، بلکه دلنوشته های او را به مشاعره می نشستند. چه روزهایی به انتظار نشستیم تا «جهان پهلوان» تو را بر پرده سینماها به تماشا بنشینیم، اما نتوانستیم، زیرا جسم تو بیمار شد و تو با تمام تلاشی که به کار بردی نتوانستی آن را به سرانجام برسانی. اجل چه بی موقع به سراغت آمد!
تو که رفتی «جهان پهلوان» ات را، به مسلخ کشیده و مثله اش کردند، آن گونه که هم دل ما لرزید و هم تن مرحوم تختی در گور. این خواست خدا بود تا همگان بدانند، این تنها علی حاتمی بود که می توانست «جهان پهلوان» بیافریند، نه کس دیگر. «جهان پهلوان» جدید نیز که قرار است در جشنواره امسال رونمایی شود،بی شک رنگ و بوی «جهان پهلوان» تو را نداشته و نخواهد داشت.هیچ کسی با تو و هیچ اثری با آثارت قابل مقایسه نیست،زیرا تو جهان پهلوان سینمای ایران بودی،هستی و خواهی بود.
بی تو، جشنواره فیلم فجر، سال هاست که تکرار می شود، اما بدون تو، ما نیز هنوز پای رفتن به جشنواره را پیدا نکرده ایم. گل سرسبد جشنواره فیلم های تو بود، فیلم هایی که روح ما را جلای عشق و دل ها را صیقل مهر می زد. ما ایرانی هستیم و می خواهیم ملیت خود را در سینما به تماشا بنشینیم، از تاریخ گرفته تا زندگی روزمره. علی حاتمی، سال هاست در بین ما نیست، اما چرا هنوز نتوانسته ایم حاتمی هایی را پرورش دهیم که شرافت، فرهنگ و هنر ایرانی را روی پرده سینماها به تماشا بگذارند؟ جشنواره فیلم فجر، باید آینه هنر ایرانی باشد، زیرا جشن ملی است و در جشن ملی باید ملت، خود را در آن به نظاره بنشیند. چه خوب است کارگردانان تازه نفس، از دم مسیحایی علی حاتمی مدد بگیرند تا بتوانند هنر ایرانی را با همان رنگ و بوی همیشگی به رخ جهانیان بکشند. ما ایرانی هستیم، باید ایرانی فکر کرده، ایرانی عمل کرده و ایرانی هنرنمایی کنیم، مثل علی حاتمی.