آرت کافه-سیدرضااورنگ:جمعه ۲۱ دی ماه دهمین دوره حراجی تهران برگزار شد.در این دوره ۱۱۴ اثر متعلق به بیش از ۱۰۰ هنرمند عرضه شدند.در میان آثاری که برای فروش در این روز چکش خوردند ۱۴ مجسمه، ۷۵ نقاشی، ۶ عکس و ۱۹ اثر نقاشی-خط دیده می شدند.گران ترین اثر نیز متعلق به منیر فرمانفرماییان بود که به قیمت چهار میلیارد تومان فروخته شد.مجموع فروش این دوره از حراج تهران ۳۴ میلیارد و ۴۰۳ میلیون تومان اعلام شد.
برپایی نمایشگاه نقاشی و ایجاد برنامه های حراج آثار هنری،امری است پسندیده که همچنان باید در ایران اتفاق بیفتد.روزگاری نه چندان دور،نمایشگاه های نقاشی و دیگر آثار هنری کمتر به چشم می آمدند،اما امروز ده ها نمایشگاه در عرصه هنر فعالیت دارند.هنرمندان نیز با راه اندازی نمایشگاه ها و حراجی ها،دسترنج خود را برداشت می کنند.
مراسم حراجی تهران ۱۰ دوره است که برگزار می شود،آخرین آنها نیز چند روز پیش برگزار و ریال های زیادی در آن دست به دست شد.بی شک برگزاری چنین برنامه های سنگین و رنگینی از دست هرکسی برنیامده و افراد دست به جیب فقط از عهده آن بر می آیند.
ایرادی هم ندارد که عده ای مرفه بی درد،چنین حراجی هایی به راه انداخته یا در آن شرکت کنند.اختلاف طبقاتی در طول تاریخ ایران و جهان وجود داشته و خواهد داشت.این طبیعی است که عده ای برای کسب یک قرص نان به هر دری بزنند و گروهی برای تملک یک تابلو سر و دست بشکنند!
افراد فقیر حق شرکت در چنین حراجی هایی را ندارند،تابلوی این هشدار آن قدر بالاست که همه افراد،حتی با ضعیف ترین قوه بینایی هم،آن را دیده و می بینند!این حقیقتی است که فقیر و غنی آن را پذیرفته اند.
مسوولان حراجی برای اینکه همگان بتوانند در این حراجی شرکت کنند، تمهیدی اندیشیده و قیمت آثار را با ارز ۴۲۰۰ تومانی ارزشگزاری کرده اند که مختص کالاهای اساسی است!مسوولان حراجی برای اینکه نشان دهند همه جامعه را به یک چشم نگاه کرده و فقیر و غنی برای آنان فرقی ندارند،چنین تصمیم شجاعانه و مردم پسندی را گرفته اند،خدا به آنان اجر جزیل عطا کند و تابلو های بی بدیل!
یک حراجی لاکچری برگزار و ده ها میلیارد تومان پول نیز دست به دست شد،این سوال پیش می آید که از این مبالغ هنگفت به حوزه هنرهای تجسمی ایران تا کنون چه رسیده و می رسد؟!هنرمندان این عرصه از این میلیاردها چه نفعی برده و می برند؟ ۱۰ دوره حراجی برگزار شده،اما اکثر هنرمندان این عرصه با مشکل معیشتی روبرو هستند،عده ای هم تسلیم نداری و بیماری شدند و در غربت مردند و در گمنامی دفن.
آنچه دیده شد و می شود،جولان دلالان در فضای این حراجی و حراجی های مشابه است،دلالان در عرصه هنر چه می کنند؟پول های سیاه را می شویند یا نمایندگی افراد همیشه در سایه را بر عهده دارند؟
اینکه عده ای دلال ادعا کنند در این حراجی ها پولشویی وجود ندارد و پول های سیاه دست به دست نمی شود،قابل باور نیست،زیرا دلایل قابل قبولی ارائه نداده اند.
وقتی میلیاردها تومان پول برای خرید چند اثر هنری رد و بدل می شود، چه بخواهیم و چه نخواهیم شائبه پولشویی را ایجاد کرده و می کند،به خصوص که پای عده ای دلال هم در میان باشد.
کارشناس هنری را نمی توان با دلالان یکی دانست.کارشناس بابت ارزشگزاری یک تابلو و تایید آن مبلغی را به عنوان کارمزد دریافت می کند که حق قانونی اوست و در تمام دنیا نیز رایج است.
این دلال است که معاملات را جوش داده،قیمت ها را بالا برده و برای خود درصد بالایی از فروش اثر را به صاحب آن تحمیل کرده و به جیب می ریزد.چه کسی می تواند این دلالان را کارشناس هنری بنامد؟ افرادی که در خرج یومیه خود مانده بودند،امروز به مدد دلالی آثار هنری در حراجی ها،به میلیارد پول خرد می گویند!
وزارت ارشاد هم مثل همیشه ناظری بی منظور است و دخالت و کنترلی بر این حراجی ها و جولان دلالان ندارد.همین موجب حریص شدن دلالان شده و سوار بر خر مراد خود تا هرکجا که اراده کنند می تازند و به ریش همه می خندند!
کسی نمی گوید حراجی آثار هنری وجود نداشته باشد،همه می گویند باید باشد،اما کنترل شده و بدون حضور دلالان.باید از این پول های هنگفت،همه آنانی که در عرصه هنرهای تجسمی فعال هستند،به نوعی بهره ببرند،نه فقط عده ای خاص.وزارت ارشاد و معاونت هنری این وزارتخانه باید ناظر با منظور این گونه حراجی ها باشند و خود را کنار نکشند تا همه چیز بر مداری که باید بچرخد.